۲-۲-۳-۳-طبقه بندی نورتون و کاپلان[۲۵](۱۹۹۲)
«نورتون» و «کاپلان» کارت امتیازی[۲۶] خود در سال ۱۹۹۲ ارائه کردند که این چهارچوب ابتدا عملکرد یک سازمان را در چهار حوزه یا دیدگاه مشتری، فرآیندهای داخلی[۲۷]، رشد و یادگیری و مالی اندازه گیری میکند. این چهارچوب بیانگر یک مجموعه از روابط علی – معلولی میان معیارهای خروجی محرک های عملکردی یک سازمان بود. این چهارچوب میتوانست نتایج مالی و نامشهود یک سازمان را به طور همزمان کنترل و اندازه گیری کند. با نگاهی به این چهارچوب این نکته مشخص می شود که دیدگاه مشتری همان سرمایه مشتری و دیدگاه رشد و یادگیری همان سرمایه انسانی و دیدگاه فرآیندهای داخلی همان سرمایه ساختاری و دید گاه مالی همان سرمایه مالی و مشهود است. این چهارچوب به علت کاربرد و برنامه ریزی استراتژیک ، اندازه گیری عملکرد دارایی های نامشهود از معقولیت بسیاری برخوردار شده است.
نمودار۳-۲: چهارچوب کارت امتیازی متوازن
دیدگاه مالی
دیدگاه فرآیندهای مالی
استراتژی و چشم انداز
دیدگاه مشتری
دیدگاه رشد و یادگیری
منبع : (چن و پیک ، ۲۰۰۵، ۳۸۷)[۲۸]
۲-۲-۴-روش های اندازه گیری سرمایه فکری
۲-۲-۴-۱- طبقه بندی روش های اندازه گیری سرمایه فکری
به اعتقاد ادوینسون و مالون، جایگاه ارزش از ادغام سه نوع سرمایه فکری فوق الذکر جهت نیل به نتایج مطلوب ایجاد میگردد. بنابرین ضروری است تا این سه نوع سرمایه سازمانی چنان با یکدیگر متعامل شوند که موجب ایجاد ارزش گردند(ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷، ۷۱)[۲۹].
در حال حاضر سیستم های حسابداری تحت تأثیر عوامل سنتی کار، مواد وسرمایه مالی میباشد و اهمیت دانش به عنوان عاملی مؤثر در تولید و ایجاد ثروت نادیده گرفته شده است. این در حالی میباشد که نگرش واقع بینانه به اهمیت در حال گسترش سرمایه های ناملموس، نیاز ما را به ا ین سرمایه ها دو چندان نموده است. در محیط تجاری کنونی، اندازه گیری ارزش سازمانی با بهره گرفتن از روش های سنتی حسابداری ناکافی میباشد. روش های سنتی، ارزش نهفته در مهارت، تجربه، قابلیت یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبکه ارتباطات میان افراد وسازمان ها نادیده میگیرد. تلاش های زیادی جهت تشییع تفاوت میان ارزش بازاری شرکت ها انجام گرفته است. مشهورترین این روش ها روش ترازنامه نامرئی، کنترل دارایی های ناملموس و کارت نمره متوازن، روش ارزش افزوده اقتصادی، روش شاخص سرمایه فکری، روش کارگزار تکنولوژی، روش نرخ بازده دارایی ها، روش تشکیل سرمایه بازار ، روش سرمایه فکری مستقیم، روش جهت یابی تجاری اسکاندیا، روش های مالی و مدل مدیریت سرمایه فکری که در زیر به تحلیل ویژگی های هر یک از این روش ها توسط علی اصغر انواری رستمی (۱۳۸۴) اشاره خواهد شد:
۲-۲-۲- ۴-۱-ارزش افزوده اقتصادی[۳۰]
در این روش از معیارهایی نظیر بودجه بندی سرمایه ای، برنامه ریزی مالی، تعیین هدف ، اندازه گیری عملکرد ، ارتباط با سهامداران و جبران خدمات تشویقی برای تعیین راه هایی که از طریق آن ها ارزش شرکت افزوده یا کم می شود. نقاط قوت این روش همبستگی آن با قیمت سهام است. و عیب این روش پیچیدگی آن میباشد. از آنجایی که این روش از دارایی های دفتری با اتکا به هزینه های تاریخی بهره میگیرد و ارزش دفتری نیز با ارزش بازار فعلی مطابقت چندانی ندارد ممکن است ارزش کم دارایی های ناملموس ، چندان مناسب نباشد.
۲-۲-۴-۲-کارت نمره متوازن[۳۱]
این روش ابزاری را جهت ایجاد ثبات در استراتژی های آینده شرکت به دست میدهد. این روش شرکتها را قادر میسازد. تا نتایج مالی را همزمان با نظارت و کنترل در ایجاد ظرفیت ها و اکتساب دارایی های ناملموس که به آن ها برای رشد در آینده نیاز دارند، دنبال کنند. این روش گذشته و حال شرکت را با آیندهاش مرتبط مینامید و ابزاری دراختیار مدیریت شرکت قرار میدهد تا استراتژی های گوناگونی را برای شرکت تعریف و آن ها را کنترل نماید.
کاپلان ونورتون معتقدند که این روش نوعی سیستم اندازه گیری است که با بهره گرفتن از معیارهای کیفی، میزان استراتژی های به اجرا درآمده شرکت را نشان میدهد. این روش اهداف و معیارها را از چهار زمینه یا دیدگاه نشان میدهد این دیدگاه ها عبارت است از دیدگاه مالی، دیدگاه مشتری ، دیدگاه فرآیندها ، داخلی و دیدگاه نوآوری و یادگیری. این روش تا حدی ایستا بوده است و برای هر شرکت خاص میباشد.
۲-۲-۴-۳-ترازنامه نامرئی
این روش به منظور نشان دادن دارایی های شرکت مبتنی بر دانش طراحی شده است. این روش در واقع توسعه ای در حسابداری منابع انسانی به شمار میآید. در این روش سرمایه فکری شرکت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود. شاخص اصلی سرمایه فردی همان شایستگی حرفه ای و خبرگی کارکنان کلیدی که استراتژی های یک شرکت را تشریع میکنند، میباشد و سرمایه ساختاری شامل مزیت رقابتی یک شرکت و تواناییهای کارکنان آن مانند شهرت، تجربه و روش های خاص تولیدی میباشد. این مدل مبتنی بر معیارهای کیفی است و توانایی ارزیابی کمی ارزش سرمایه فکری را ندارد.
۲-۲-۴-۴-کنترل دارایی های ناملموس[۳۲]
این روش در پی اندازه گیری دارایی های ناملموس شرکت بر روش ساده میباشد. در این راستا معیارهای مناسب متعددی را معرفی نموده و هدف از آن ایجاد بینش و دیدگاهی جامع از موقعیت سرمایه فکری شرکت میباشد.
در این روش ضروری است که تا معیارها با واقعیت های هر شرکت مطابقت داده شده و تعدیل شود. عیب عمده این روش در آن است با تمامی شرکت ها و موقعیت ها قابل انطباق نمی باشد. از این روش برای طراحی سیستم های اطلاعاتی و یا انجام ممیزی ها بهره گرفته می شود.
۲-۲-۴-۵- روش جهت یابی تجاری اسکاندیا[۳۳]
این روش بر اساس منطق و مفهوم ارائه شده و در روش ترازنامه نامرئی بنا نهاده شده است. و شرکت اسکاندیا صریح آن به شمار میآید. این شرکت عملکردش را بر اساس ۳۰ شاخص عملکرد کلیدی در زمینههای مختلف نظارت می کند. این روش علاوه بر زمینههای سنتی مالی، به مشتریان، منابع انسانی و توسعه و بازارآفرینی نیز نظارت دارد. این روش علی رغم کاملتر بودن در زمینه تشریع بهتر عملکرد تجاری ، قادر به کمی سازی ارزش سرمایه فکری نمی باشد.
۲-۲-۴-۶-شاخص سرمایه فکری
این روش در تلاش است تا شاخص های پراکنده را در مجموعه ای واحد ارائه نماید. این معیار جنبههای مختلفی را در بر میگیرد. مزایای این روش در آن است که معیاری غیرمتعارف را ارائه می کند، بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فکری متمایز میباشد، توان احتساب عملکرد دوره های قبلی را داشته و نگرشی واحد، کلی و جامع از شرکت ارائه می کند. این روش به مدیران اجازه میدهد که تأثیراتی که یک استراتژی به خصوص در سرمایه فکری شرکت دارد را درک نماید و گزینه های متعدد را با هم مقایسه نماید. تا مشخص شود کدام از آن ها از حیث سرمایه فکری مرجع میباشند.
۲-۲-۴-۶- نرخ بازده دارایی ها