۲-۱-۳) راهبردهای تجاری در بازارهای رقابتی
ماهیت تدوین راهبرد عبارتست از مرتبط کردن یک شرکت به محیط اطرافش ماهیت رقابت در یک صنعت و چگونگی تدوین راهبرد ها ی رقابتی توسط شرکت بستگی به نیروهای رقابتی موجود در مبادلات بازاری شرکت دارد. در مواجهه با نیروهای رقابتی، اصولا سه نوع راهبرد عمومی برای پیشی گرفتن بر دیگر رقبای یک شرکت در صنعت وجود دارد که از میان سه راهبرد رهبری در هزینه، راهبرد تمرکز، راهبرد تمایز، در این تحقیق به راهبرد های تمایز و رهبری در هزینه پرداخته شده است.
۲-۱-۳-۱) راهبرد تمایز پورتر
در راهبرد تمایز فعالیت های شرکت بر تهیه و ساخت محصول و یا خدمتی منحصر به فرد متمرکز می گردد. در این راهبرد شرکت تلاش می کند تا با ارائه محصولاتی منحصر به فرد، قیمتی بالاتر از حد معمول را از مشتریان دریافت نماید. نکته دیگر آنکه اعمال راهبرد تمایز در تولید محصولات و اثرات آن بر بسته بندی کالاها، در ویژگی های خاصی از بسته بندی شرکت ها متبلور می گردد که از جمله آنان به مواردی هم چون طراحی، اندازه و رنگ می توان اشاره نمود. این گونه ویژگی ها به عنوان ویژگی های برانگیزاننده مشتریان در ترغیب و جذب آنان به خرید محصولات بارزتر خواهد بود(ویسون و همکاران، ۱۳۸۶). هدف در راهبرد تمایز شامل موارد زیر می شود:
کسب سهم ویژه ای در بازار
فروش به مشتریان خاص
وفادار شدن مشتریان به محصول
مقیاس راهبرد تمایز شامل تکرار کاربرد نوآوری محصول، تمایل غلبه کردن بر رقبا در بازار، نوآوربودن ، پیگیری رقابت جسورانه و سطح ریسک می باشد . مقیاس راهبرد رهبری هزینه ، اندازه گیری گستره حداقل سازی هزینه ها، کاربرد کنترل هزینه در تمام شرکت و جسارت در فرایند تصمیمگیری را شامل می شود. دیدگاه اساسی در ایجاد مزیت رقابتی از طریق راهبرد تمایز، معرفی محصولات نوآورانه است که مـنحصر به فردتر از محصولات رقبا هستند. راههایی که شرکتها می توانند محصول یا خدماتشان را متمایز سازند:
۱)ظاهر کالا: یکی از راههایی که می توان توسط آن روی قوه ادراک و احساس مشتری تاثیر گذاشت ایجاد خاصیتی ویژه درظاهر کالا یا خدمات فروشی است.
۲) ایجاد ارتباط بین وظایف مختلف (توسعه خط محصول): یکی دیگر از راه های ایجاد تمایز در کالا برقراری ارتباط و پیوند بین بخشهای مختلف در شرکت می باشد. از نمونه این کاراتصال دو بخش فروش و خدمات رسانی در شرکت می باشد(ایرلاند و وب، ۲۰۰۹).
۳)تنظیم وقت: معرفی یک محصول جدید فقط در زمان صحیح می تواند به تمایز آن منجر شود.از آنجا که دراین راهبرد هدف ارائه محصول جدید پیش از سایر رقبا می باشد باید در نظر داشت که اولین حرکتها در این جهت باید باتنظیم زمان و سرعت مناسب انجام شود.
۴)موقعیت فیزیکی (راحتی دسترسی مشتری): اگر شرکت در محلی واقع باشد که مشتریان بتوانند راحت به کالای آن دسترسی داشته باشند،این یک امتیاز برای آن شرکت در ایجاد تمایزنسبت به رقبا می باشد.
۵) آمیختن محصولات: آمیختن کالاها یا خدماتی که توسط یک شرکت ارائه می شود نیز می تواند به عنوان یک منبع ایجاد تمایز محسوب شود.
۶) ارتباط با دیگر شرکتها: راه دیگری برای ایجاد تمایز کالا برقراری ارتباط بین محصولات یک شرکت و کالاها و خدمات شرکتهای دیگر می باشد .به عنوان مثال ارتباط بین شرکتهای تولید کننده کارتهای اعتباری و شرکتهای بیمه.
۷) شهرت و اعتبار: یکی از قویترین پایه های ایجاد کالایی متمایز میزان شهرت و اعتبار شرکت و کالاها و خدمات ارائه شده آن است. شهرت اغلب به سختی بوجود می آید اما پس از ایجاد تا مدتهای طولانی باقی می ماند.البته توان یک شرکت در توسعه،حفظ و افزایش شهرت و اعتبارش به تجربیات مصرف کنندگان در مورد کالاها و خدمات آن برمی گردد.
۸) ساخت سفارشی کالا: کالاها به میزانی که طبق سلیقه مشتری یا براساس نیازهای قشر خاصی
از مشتریان تهیه گردند نیز متمایز می شوند.
۹) پیچیدگی کالا
۱۰) بازاریابی مصرف کننده
۱۱) کانالهای توزیع
۱۲)خدمات و پشتیبانی(ایرلاند و وب[۴۴]، ۲۰۰۹).
۲-۱-۳-۲) راهبرد رهبری هزینه
شرکتهایی که این راهبرد را دنبال می کنند،سعی دارند کالا و خدمات را با پایین ترین قیمت عرضه کنند. راهبرد رهبری هزینه این امکان را به شرکت می دهد که بدون متضرر شدن قیمتهای خود را در جریان رقابت پایین بیاورد. کاهش هزینه اغلب از طریق حذف ضایعات ودر نتیجه کاهش هزینه شکست صورت می گیرد. شرکتهایی که راهبرد رهبری هزینه را دنبال می کنند عمدتا برای ایجاد این موقعیت، یک یا چند عامل زیر را به کار می گیرند(کووین ئو میلز[۴۵]، ۲۰۰۹). عوامل ایجاد راهبرد رهبری هزینه به شرح زیر میباشند:
۱) استفاده از حداکثر ظرفیت: هنگامی که تقاضای مشتریان بالا بوده و ظرفیت شرکت(فضا، کارکنان، تجهیزات) به طور کامل مورد استفاده قرار می گیرد، هزینه های ثابت روی واحدهای بیشتری از محصول سر شکن میشوند ولذا مجموع هزینه های واحد محصول پایین تر می آید. ۲)صرفه جویی به مقیاس: عامل اصلی دیگر که توان ایجاد مزیت های هزینه را دارد،صرفه جویی به مقیاس می باشد. این عامل یک مزیت هزینه است که به جای بهره گیری بیشتر از تسهیلات موجود،به تسهیلات بزرگتر مربوط می شود.
۳) پیشرفتهای تکنولوژیکی: شرکتهایی که در تکنولوژی های کاهنده هزینه سرمایه گذاری می کنند، با افزایش در هزینه های ثابت به دنبال پایین آوردن هزینه های متغیر خود می باشند.در حالیکه این نوع سرمایه گذاری ها عمدتا با فعالیتهای تولیدی یک کارخانه ارتباط می یابند،اما شرکتهای بسیار دیگری نیز وجود دارندکه در زمینه اتوماسیون اداری و خدماتی اقدام به چنین سرمایه گذاریهایی می نمایند.
تاثیرات یادگیری وتجربه عامل نهایی تاثیر گذار بر ساختار هزینه شرکت،اثرات یادگیری می باشد. منحنی یادگیری بیان می کند که زمان مورد نیاز برای انجام یک کار با تعداد دفعات تکرار آن کاهش می یابد. براساس این تئوری در هر مرتبه که میزان تولید تجمعی دوبرابر می شود، زمان مورد نیاز برای انجام کار با درصد نسبتا یکنواختی کاهش می یابد.صرفه جوییهای قابل توجه در زمان به صرفه جویی در هزینه منجر می گردد.
تاثیرات تجربه نیز مشابه تاثیرات یادگیری است،در سازمانهای امروزی تاثیرات تجربه حتی مهمتر از تاثیرات یادگیری نیروی کار است،نیروی باتجربه در مذاکرات و قراردادهای خود اثربخش تر و کارامد تر عمل می کندکه این موجب افزایش سطح کارایی و اثربخشی سازمان با تعداد کمتری نیروی کار می شود(کووین و میلز، ۲۰۰۹). همچنین مؤلفه های راهبرد کاهش هزینه به شرح زیر قابل طبقه بندی هستند:
۱) ارائه محصول یا خدمات غیر تجملی
یک راه ساده برای دستیابی به هزینه پایین،حذف کلیه تجملات و چیزهای اضافی از محصول یا خدمات است. دلایل مختلفی برای یک مزیت هزینه ای غیر تجملی که پایدار نیز می باشد وجود دارد؛ اول این که رقبا نمی توانند به سادگی خدمات پیشنهادی را که مشتریان انتظار دارند، متوقف سازند. دوم اینکه،عملیات وتسهیلات رقبا با توجه به چنین خدماتی طرح ریزی شده است و به راحتی قابل تغییر نیست.
۲)طراحی محصول
طراحی یا ساخت یک محصول می تواندصرفه جویی هایی در هزینه ایجاد کند. روش دیگر،استفاده از وسایل جانبی یا اضافی برای یک محصول است تا بتوان ارزش ادراکی بیشتری برای مشتری فراهم کرد.تعدادی از شرکتهای کامپیوتری، سیستمهای کم هزینه ای نظیر نرم افزارها یا چاپگرها را به دستگاه های خود اضافه می کنند. هنگامی که فشارهای قیمتی وجود دارد،کوچک کردن محصول،راه حل دیگری می باشد.این راه حل، به (راه حل هرشی )معروف است؛زیراشرکت هرشی برای اولین بار از آن استفاده کرد. هرشی هنگامی قیمت کاکائو افزایش یافت،شکلات های خود را کوچک ساخت(کووین ئو میلز، ۲۰۰۹).
۳)تولید(عملیات)
الف) صرفه جویی در هزینه مواد اولیه: دسترسی یک شرکت به مواد اولیه می تواند مزیت هزینه پایداری را برای آن شرکت ایجاد کند. ب) توزیع با هزینه پایین هنگامی که هزینه عمده ما هزینه توزیع است استفاده از یک کانال توزیع متفاوت می تواند مزیت هزینه پایداری را برای ما به همراه داشته باشد. ج) صرفه جویی در هزینه نیروی کار در برخی صنایع پرقدرتی که بر نیروی کار تمرکز دارند، مزیت هزینه پایدار حداقل با توجه به برخی از گروه های راهبرد،می تواند ما را به استفاده از نیروی کار ارزان هدایت کند. د)یارانه دولت برخی شرکتها، یارانه های دولتی یا تسهیلات ویژه دیگری را دریافت می دارند که به طور مؤثر مزیت هزینه پایداری را به صورت مستقیم ویا غیر مستقیم برای آنها فراهم می کند. ه) مزیت در هزینه تعیین مکان بعضی مواقع بهترین مکانها در دراختیار افرادی است که از قبل وارد بازار شده اند. رقبا در این حالت متوجه می شوند که برای یافتن مکان بهتر باید هزینه بیشتری صرف کنند.به طور حتم یکی ازدلا یل موفقیت مک دونالد سیاست دیرینه در خرید املاک بوده است. و) خرید تجهیزات سرمایه ای ارزان قیمت : شرکتها گاهی اوقات تشویق می شوندتا یک کسب وکاررا حتی با قیمتی پایین تر از هزینه جایگزینی یا ارزش دفتری آن رها کنند. ز)کاهش هزینه سربار
یک شرکت،خصوصا در یک صنعت رشد یافته و بالغ، در طی مراحل رشد با افزایش تقاضا برای هزینه نیروی کار وهزینه سربارمواجه خواهد شد که می تواند از میزان آن بکاهد.صنایع وایت مثال خوبی از شرکتی است که در ابتدا داراییهای ارزان را خریداری کردو سپس هزینه سربار و هزینه نیروی کار اضافی راکاهش داد(کووین ئو میلز، ۲۰۰۹).
بخش سوم: مدیریت سود
۲-۲) مفهوم مدیریت سود
جونز و مارشال [۴۶] (۲۰۰۱) تعریف جامعی درخصوص مدیریت سود ارائه نمودهاند. به عقیده آن ها مدیریت سود (دستکاری سود) زمانی اتفاق میافتد که مدیران با استفاده ازقضاوت (تشخیص) درگزارشگری مالی و ساختار مبادلات جهت گمراه نمودن بعضی از ذینفعان (شامل سهامداران، اعتباردهنگان، کارکنان، دولت، سرمایه گذاران و…) درباره عملکرد اقتصادی شرکت با تحت تأثیر قراردادن نتایج قراردادی که به ارقام حسابداری گزارش شده وابسته است، درگزارشگری مالی تغییر ایجاد میکنند.
دی [۴۷] (۱۹۸۸) بیان میکند که مدیریت سود معمولاً از استفاده مدیران از مزایای عدم تقارن اطلاعاتی ناشی میشود. وی حداقل دو مسأله مهم را مطرح نموده است. اولاً، برای افزایش پاداش مدیران که توسط سرمایهگذاران تأمین میشود، سود دستکاری میشود و ثانیاً، سرمایه گذاران بالفعل تمایل دارند که بازار برداشت بهتری از ارزش شرکت داشته باشد. بنابراین، انتقال ثروت بالقوه از سرمایه گذاران جدید به سرمایه گذاران قدیمیکه ایجاد کننده یک تقاضای داخلی برای مدیریت سود هستند، به وجود میآید.
بازی با «ارقام مالی» (نامی که گاهی اوقات برای مدیریت سود به کار می رود) میتواند تأثیر کاملاً منفی، در هنگام کشف شدن باقی بگذارد. «با بهره گرفتن از حسابداری مدیریت سود، مدیریت میتواند تصورهای سایرین نسبت به عملکرد شرکتش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سرمایه شود. هنگامی که اشتباههایی کشف میشود، شرکت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد و این باعث کاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سرمایهاش خواهد شد(مافورد و کومیسکی،۲۰۰۲) [۴۸].
هیلی و والن[۴۹] تعریف زیر را از مدیریت سود ارائه کرده اند:
مدیریت سود هنگامیرخ میدهد که مدیران از قضاوتهای شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده میکنند وساختار معاملات را برای تغییر گزارشگری مالی دست کاری مینمایند. این هدف یا به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سود درباره عملکرد اقتصادی شرکت یا تأثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آن ها منوط به دستیابی سود شخصی میباشد، صورت میگیرد(مشایخی و صفری، ۱۳۸۵).
مدیریت سود، دخالت عمدی در فرایند گزارشگری مالی خارجی با قصد بدست آوردن سود است. انعطافپذیری در حسابداری به این حرفه اجازه میدهد که فرآوریهایی داشته باشد. انحرافاتی چون مدیریت سود، هنگامیرخ میدهد که افراد از این انعطاف پذیری سوء استفاده مینمایند و از این انحرافات برای پوشش نوسانهای مالی واقعی استفاده میشود. این مهم، باعث میشود نتایج واقعی عملکرد مدیریت آشکار نشود. این عبارت، براین دلالت دارد که در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری، اگر تصمیمات حسابداری برای دگرگونسازی یا پنهان نمودن عملکرد اقتصادی واقعی شرکت مورد استفاده قرار گیرد، میتواند مدیریت سود تلقی شود(نوروش و همکاران، ۱۳۸۴).
فلسفه مدیریت سود، بهرهگیری از انعطاف روش استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری میباشد. البته تفسیرهای گوناگونی که میتوان از روش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود میباشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روشهای حسابداری است. در زمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطافپذیر است، یکپارچگی دادههای ارائه شده در صورتهای مالی کمتر میشود. اصل تطابق و محافظه کاری نیز میتواند باعث مدیریت سود شود. بنابر گفته گتشو[۵۰] (۱۹۸۶)، شرکت کارباید[۵۱]، سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با بهره گرفتن از روش تعهدی حسابداری استهلاک، معافیتهای مالیاتی سرمایهگذاریها و به حساب دارایی بودن بهره، افزایش داد. مدیران شرکت تأکید کردهاند که این کار برای ارائه صورتهای مالی واقعیتر و قابل مقایسه کردن صورتهای مالی شرکت، با سایر شرکتهای در صنعت مشابه، صورت گرفته است. تحلیلگران مالی و حسابرسان از این پدیده به عنوان «ترفند حسابداری» نام میبرند. این در حالی است که تمامیاین اقدامات در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است(نوروش و همکاران، ۱۳۸۴).
به طور کلی میتوان گفت که مدیریت سود یعنی اقدامات آگاهانه بعمل آمده توسط مدیریت در خصوص چگونگی گزارش سود جهت رسیدن به اهداف خاص به گونه ای که منطبق با اصول و رویههای حسابداری میباشد. هرچند که این تعریفها در سطح وسیع مورد پذیرش است، اما کاربرد عملیاتی این تعریفها، کمیدشوار است، زیرا قصد و نیت مدیریت، شواهد عینی در اختیار نمیگذارد. در ادبیات حسابداری ارائه تعریف روشن از مدیریت سود مشکل است، زیرا مرز میان مدیریت سود و تقلبهای مالی مشخص نمیباشد. تقلب مالی، حذف یا دستکاری عمدی واقعیات اصلی یا دادههای حسابداری است که در کنار سایر دادههای موجود، باعث تغییر قضاوت و یا تصمیمگیری استفادهکننده از دادهها خواهد شد. جهت تعیین خط مشی کمیسیون بورس اوراق بهادار در خصوص مدیریت سود، نظرهای اخیر کمیسیون بورس اوراق بهادار مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. در حالی که بیشتر این منابع به واژه مدیریت سود اشاره داشتند، ولی هیچ کدام از این منابع تعریف روشنی از مدیریت سود ارائه ندادهاند. هرچند که لویت[۵۲] (۱۹۹۸) خاطرنشان میسازد که انعطافپذیری در حسابداری به این حرفه اجازه میدهد که نوآوریهایی داشته باشد. انحرافاتی چون مدیریت سود، هنگامیرخ میدهد که افراد از این انعطافپذیری سوء استفاده مینمایند و از این انحرافات جهت پوشش نوسانهای مالی واقعی استفاده میشود. این مهم باعث میشود نتایج واقعی عملکرد مدیریت آشکار نشود(نوروش و نیک بخت، ۱۳۸۴).
۲-۲-۲) انواع روش های مدیریت سود
فایل های پایان نامه درباره :بررسی ارتباط بین استراتژی کسب و کار و کیفیت سود ...