امّا
ما را از آزمایشآتش هراسی نیست
ما بارش باران کینه را
با چترهای ساده عریانی
احساس کرده ایم . (همان:۳۷۴)
درشعرفوق شاعر،بین واژگان: نمرود، هیمه، آزمایش ،آتش و باران و بارش ،چتر ، تناسب ایجاد کرده است .
در مسیر باد
بادبان کشتی او در مسیر باد
مقصدش هر جا که باداباد
بادبان را ناخدا باد است
لیک او را هم خدا
هم ناخدا / باد است . (همان : ۳۷۵)
تناسب در واژگان: کشتی، بادبان، باد، ناخدا
خفاش های وحشی دشمن/ حتی ز نور روزانه بیزارند. باید تمام پنجره ها را با پرده های کور بپوشانیم
تناسب در واژگان:خفاش، نور، کور (همان: ۳۸۴)
تناسب در واژگان: هوا، ناحیه بارانی، آتشفشان، گدازه، دود)
دلم قلمرو جغرافیای ویرانی است هوای ناحیهی ما همیشه بارانی است
مهار عقده ی آتشفشان خاموشم گدازه های دلم دردهای پنهانی است
(همان:۳۹۳)
تناسب در واژگان: نسیم ، برگ ، لرزان
گر نسیمی زسوی دوست رسد باغی از برگ های لرزانند (همان :۴۰۳)
تناسب در واژگان : بذر، مزرعه، فشاندن
تا باغ جنون ثمر دهد باز در مزرعه بذر جان فشاندند
(همان : ۴۰۴)
تناسب در واژگان تلاطم، طوفان، دریا
فریاد تو تلاطم یک طوفان آرامشت تلاوت یک دریاست
(همان : ۴۰۷)
تناسب در واژگان ، : باران ، طراوت ، رویش
نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
(همان: ۴۰۸)
تناسب در واژگان: رهگذر، سایه ، آسودن ، آفتاب
چون رهگذری خسته که می آساید آسایش آفتاب در سایه توست
(همان: ۴۱۵)
تضاد :
تضاد در واژگان آبشار تواضع ≠ غرور
فواره ای از نور بکارید
قلبی از آیینه، دلی از دریا
و گردنی بلند/ از آبشار تواضع / یا از غرور محض بسازید
(امین پور، ۱۳۸۷: ۳۷۷)
آب ≠آتش
تا راز عشق ما به تمامی بیان شود با آب دیده آتش دل ائتلاف کرد (همان: ۳۹۱)
باران≠ آفتاب
گاه پیدا و گاه پنهانند بازی آفتاب و بارانند (همان : ۴۳۳ )
آرامش ≠ طوفا ن
فریاد تو تلاطم یک طوفان آرامشت تلاوت یک دریاست
(همان:۴۰۷)
دریای دلت ساحل اطمینان بود آرامش تو طعنه به طوفان می زد
(همان: ۴۳۳ )
صبح ≠ شب
شب را به فراسوی زمین رانده به چشم صبحی که نفس نفس زنان می آید
(همان: ۴۴۹)
۴ -۲ -۳ – لحن و آهنگ حماسی
یکی از ویژگی های دیگر شعر امین پور، تنوع لحن در تصاویر و واژگان شعری اوست. در شعر این دوره شاعر لحن غمگینانه، سوگوارانه، لحن توأم با گله و شکایت و لحنی همراه با صفا و صمیمیت مشاهده می شود که شاعر تنوّع لحن ها را در خدمت روح حماسی شعرش قرار می دهد. به طوری که در عین حماسی بودن در زیر ساخت آن نوعی غم و شکایت ، صفا و صمیمیّت دیده می شود.
در ذیل برای هر یک از لحن های موجود در شعر وی،نمو نه هایی ذکر خواهد شد .
۴ -۲ – ۳ -۱ – لحن غمگینانه و سوگوارانه
گرفته تر ز خزان دلم خزانی نیست ستاره بارتر از چشمم آسمانی نیست
به حجم تنگدلی های آفتابی من مدار حوصله هیچ کهکشانی نیست
(امین پور، ۱۳۸۷: ۳۴۷)
بر دل خون من دمی دیده نظر نمی کند بر لب خشک من نمیدیدهی تر نمی کند
سوخت ز عشقش این جگر،نیست مرا زخود خبر آهن و آتشم دگر هیچ اثر نمی کند
گرده باد زین من کینه خصم دین من سینه ی آهنین من فکر سپر نمی کند
(همان: ۳۹۹)
امشب سر مهربان نخلی خم شد مهتاب گرفت، شهر در ماتم شد
در خانه ی دور، بیوه ای شیون کرد همبازی کودک یتیمی غم شد
برای |