به عقیدۀ بسیاری از محققان ونویسندگان، قصد ونیت در تعریف پرخاشگری از اهمیت خاصی برخوردار است. آن ها قصد را اینگونه معنی میکنند:
پورافکاری(۱۳۷۶)، پرخاشگری را اینطورتعریف میکند:اصطلاحی بسیار کلی برای انواع گوناگونی ازاعمال همراه با حمله وخشونت. چنین اعمالی رامی توان فرض کرد که بایکی ازدلایل زیر برانگیخته میشوند: ۱- ترس ۲- میل به ایجاد ترس ۳- میل به پیش بردن عقایدوعلائق شخصی.
انواع پرخاشگری:
محققان پرخاشگری را به روش های گوناگون طبقه بندی کردهاند.از جمله:
-
- پرخاشگری وسیله ای- خصمانه: پرخاشگری وسیله ای که تحت عنوان پرخاشگری کنشی نیز برآورد شده است،در تئوری یادگیری بندورا به عنوان رفتاری که به وسیله تقویتهای بیرونی، کنترل می شود بیان شده است. هدف این نوع از پرخاشگری، دستیابی به هدف مطلوب وخواستنی است.
-
- پرخاشگری خصمانه: پرخاشگری خصمانه که تحت عنوان پرخاشگری “واکنشی”نیز آمده است.ریشههای نظری در مدل پرخاشگری – ناکامی دارد وپاسخی است که به یک موقعیت تحریک آمیز یا ناکام کننده به قصد آسیب زدن یاصدمه رساندن به دیگران(رفتارتلافی جویانه)داده می شود(به نقل از صالح زاده ،۱۳۹۰). پرخاشگری خصمانه یک عکس العمل داغ ایجاد شده وحداقل تحریک شده بوسیلۀ عصبانیت است. مثلاٌ شما از کسی عصبانی هستید وبرانگیخته شده اید که به او صدمه بزنید، منظوراصلی از این پرخاشگری داشتن قصدکامل یا میل شدید به ایجاد ضربه.
- پرخاشگری اجتماعی: در این نوع پرخاشگری، فرد از طریق ضربه زدن به عزت نفس یا صدمه زدن به موقعیت اجتماعی افراد، درصددآسیب رساندن برمی آید وممکن است به شکل مستقیم نظیر بدگویی های کلامی، اظهارات منفی یا اشارات وحرکات بدنی منفی (اخم کردن، روی برگرداندن)و یا به شکل غیر مستقیم وافترا بستن ابراز شود(به نقل از صالح زاده ،۱۳۹۰).
عوامل تعیین کننده پرخاشگری:
تأثیر عوامل پیش از تولد:
متخصصین اکنون باوردارند که کودکان در دو وسه سال آغاز زندگی، بیشترین آمادگی را برای یادگیری خشونت دارند. اما بسیاری از آن ها به تحقیقاتی علامند هستند که دلالت دارند برآنکه پایه های پرخاشگری ممکن است در دوران بارداری بنا نهاده شود. مطالعات نشان میدهد که سطح فشار روانی یک مادر باردار، عادتهای غذایی، استفاده از دارو والکل وقرار گرفتن در معرض سموم محیطی ممکن است مغز جنین را مستعد یک وضعیت تحریک ناپذیر یا پرخاشگرنماید. بر اساس تحقیقات، عادتهای بهداشتی ضعیف، وضعیتهای هیجانی ،قرارگرفتن در معرض مواد خطرناک میتواند از طریق آسیب رساندن به مکانیسمهای عصب شناختی که خلق وخو و خویشتن داری را کنترل میکنند، برجنین تأثیر بگذارند(راسلیک، ۱۹۹۸، به نقل از بهاء ،۱۳۸۰).
عوامل فیزیولوژیک مؤثر برپرخاشگری:
-
- آمیگدال(بادامه): قسمتی ازدستگاه کناری است، نقش ویژه ای درپرخاشگری دارد. تخریب تمامی یا بخشی از ساختمان مغزی آمیگدال توسط جراحی باعث حذف رفتارهای پرخاشگرانه در موجود می شود(کارلسون[۴۷]،ترجمۀ،پژمان،۱۳۷۸).
-
- هیپوتالاموس: درپیدایی رفتار پرخاشگری بخشهای مختلف هیپوتالاموس نقش مهمی ایفا میکند. به طوری که تحریک هیپوتالاموس جانبی به پرخاشگری شکار و تحریک هیپوتالاموس میانی به پرخاشگری عاطفی در گربه، موش ومیمون می انجامد، تحریک هیپوتالاموس پشتی به فرار منجر می شود و وقتی برسر راه حیوان مانع وجود داشته باشد، پرخاشگری ناشی ازترس ایجاد می شود(خداپناهی،۱۳۸۰).
-
- سطح گلوکزخون: رالف بولتون[۴۸] به مدت دوسال در میان قبیله کالااز قبایل بومیان سلسله جبال آندردر پرو زندگی کرد. مردم این قبیله به عنوان پرخاشگرترین مردمان دنیا شناخته شده اند ومیزان قتل وآدم کشی در بالاترین حدخود در قبیله است. بولتون متوجه شد که مردمان این قبیله پرخاشگرتر از بقیه بودندواحتمالا از هیپوگلیسمی خفیفی رنج می بردند(شهریاری ،۱۳۷۶).
- هورمون: هورمون تستوسترون با پرخاشگری رابطه دارد به طوری که نرها معمولاً پرخاشگرتر از ماده ها هستند.دراکثر جوامع ،شکار وجنگ کار مردان است.در بررسیها نیز نشان میدهد که در ایالات متحده ی آمریکا، مردان پرخاشگرترازمردان باشند (گراهام، ترجمۀ رجایی وصارمی،۱۳۸۰).
بدیهی است که هیچ پدر و مادری عمداَ فرزند خود را به پرخاشگری تشویق نمی کند، ولی در بعضی شرایط از این که می بیند، فرزندشان در دفاع از خود قلدری به خرج داده وباکمی خشونت توانسته حق ضایع شده خود را بگیرد لذت میبرند. البته والدین تنها کسانی نیستند که باعث بروز پرخاشگری درکودک میشوند، بلکه خواهران وبرادرها ویا دوستان صمیمی کودک هم که کمی از او بزرگترند، بهترین الگوهای ترویج رفتاربه شمار میروند(سلحشور،۱۳۷۸).
اجتماعی بودن پرخاشگری:
این عده اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک ومخرب است.زیرا داشتن چنین فکری سبب می شودپرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی می شود. هورنای معتقد است که ریشۀ عصبیت را افرادی که درمحیط کودک زندگی میکنند، در او به وجود می آورند. یعنی تحقیر وترساندن،ظلم ،زورگویی، سختگیری، اعتماد به نفس اورا سست وضعیف میکنند(خدیوی زند،۱۳۷۴).
این گروه معتقدند که برخلاف نظر غریزی بودن، دلایل فراوانی می توان ارائه داد که پرخاشگری منشأ غریزی وذاتی ندارد وبه همین دلایل از لحاظ اجتماعی هم قابل آموزش است وهم قابل پیشگیری وکنترل، و برای تأیید عقیدۀ خود دلایل ذیل را عرضه کردهاند.
-
- دشمنی فطری بین حیوانات وجود ندارد وآنچه مادراین مورد می بینیم آموزشهایی است که والدین این حیوانات به آن ها می دادهاند.
-
- وجود کروموزوم y اضافی را نمی توان دلیل بر ذاتی بودن پرخاشگری دانست. چنانچه مشخص شده است وجود کروموزوم y اضافه سبب افزایش ودرشتی اندام می شود.اما چه بسا وجود اندام قوی وقدبلند از نظر اجتماعی سبب ممتاز شدن این افراد از نظر نیروی بدنی و در نتیجه استخدام آن ها به عنوان مأمور محافظ یا آدمکش مزدور که وجود حالتهای پرخاشگرانه را ایجاب میکند، باشد.
-
- تحریک الکتریکی هیپوتالاموس درمورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه می شود که او را در برابرحیواناتی ضعیف تر از خود قرارگرفته است.