تئوری چشم انداز در طی سالهای دهه ٨٠ توسط دانشمندان دیگری نظیر تالر، شیلر و جانسون تکمیل شده و هم اکنون این تئوری بخش مهم از ابعاد رفتاری سرمایه گذاران را در بر می گیرد عبارتند از :
-
- ضرر گریزی
-
- حسابداری ذهنی
-
- دوری از تأسف و پشیمانی
-
- کنترل شخصی (اسلامی بیدگلی، ۱۳۸۹).
در ادامه به هر یک از ابعاد چهارگانه تئوری چشم اندازبه طور خلاصه اشاره می شود:
-
- دوری از زیان یا ضرر گریزی[۱۵]
شواهد تجربی نشان می دهد دردناکی ضرر وزیان دو برابر لذّت همان مقدار سود و منفعت می باشد و این بحث می تواند به روشن شدن این نکته کمک کند که چرا افرادی به شرکت در شرط بندیها بیشترتمایل پیدا می نمایند در واقع آنان می خواهند از دردناکی حس ضرر و زیان خود بکاهند. به همین طریق سرمایه گذارانی که در خرید بعضی از سهام یا اوراق بهادار دیگر ضررآرده اند (پائین نقطه عطف قرار گرفته اند) به امید اینکه سرانجام قیمت ها برخواهند گشت ریسک بیشتری آرده و سهامشان را نگه می دارند که در واقع این نشان دهنده ریسک پذیری سرمایه گذاران در این حالت بوده و در واقع این ریسک پذیری هم به دلیل فاصله گرفتن از ضرر می باشد و در حالت بالاتر از نقطه عطف سرمایه گذار دوباره به حالت ریسک گریزی تغییر حالت خواهد داد. در واقع ضرر گریزی به این حقیقت اشاره دارد که افراد نسبت به کاهش ثروتشان حسّاس هستند و این حسّاسیت بیشتر از افزایش ثروت آنها می باشد و این پدیده می تواند منجر به این حالت سرمایه گذاران شود که به قول استات فن و شفرین (۱۹۸۵) ” کسانی که سهام خوب خریداری کرده اند و مقداری سود برده اند آنرا سریع به فروش می رسانند و کسانی که پس از خرید سهام ثروتشان کاهش یافته، سهام مورد نظر را به مدت بیشتری نگه دارند.”
(برجی دولت آباد، ۱۳۸۷).
-
- حسابداری ذهنی[۱۶]
حسابداری ذهنی نیز قسمتی از تئوری چشم انداز است که گرایش افراد را به قراردادن رویدادهای مخصوص به حسابهای ذهنی متفاوت براساس ویژگی های ظاهری نشان می دهد. حسابداری ذهنی می تواند به توضیح این نکته کمک کند که چرا سرمایه گذاران از تجدید تطبیق نقطه عطف خود برای یک سهام جدید خودداری می نمایند (منخوف و نیکروف، ۲۰۰۹)[۱۷].
-
- کنترل شخصی[۱۸]
تئوری آنترل شخصی در واقع به این نکته می پردازد که سرمایه گذاران گزینه هایی را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند که بتوانند شخصاً و در مواقع لزوم محدودیت ها و کنترل های لازم را روی آن اعمال نمایند (خشنود، ١٣۹۰).
-
- دوری از تأسّف و پشیمانی[۱۹]
افراد پس از درک اشتباهاتی که انجام داده اند معمولاً دچار درد و پشیمانی می شوند و این احساس پشیمانی و ندامت به خاطر نتیجه احتمالی بدی است که یک تصمیم گیر ی نادرست به بار آورده است و افراد در فرایند دوری و اجتناب از این احساس پشیمانی ممکن است رفتارهایی را از خود نشان دهند که خیلی منطقی نباشد.این تئوری همچنین می تواند پدیده ضررگریزی را توضیح دهد چون افراد به خاطر اینکه احساس می کنند در تصمیم گیری خرید سهام دچار اشتباه شده اند در مرحله فروش سهامی که از قیمتشان کاسته شده تعامل می ورزند چون که می خواهند تا حد امکان این احساس پشیمانی دیرتر به واقعیت تبدیل شود (منخوف و نیکروف، ۲۰۰۹)[۲۰].
۲-۲-۳-۲نظریه رفتارهای مبتنی بر تجربه و آزمون خطا[۲۱]
واژه (Heuristics) در فرهنگ لغت به معنی رفتار و تصمیم گیری براساس تجارب و مستندات گذشته است. تعریف دیگری که از این واژه شده به این صورت است : واژه Heuristics اشاره به فرآیندی دارد که براساس آن افراد رفتارهائی را بر اساس آزمون و خطا توسعه می دهند. بازارهای مالی به طور روز افزونی در حال پیچیده تر شدن است و این باعث افزایش رفتارهای مبتنی بر تجربه و آزمون و خطا می شود. اما این رفتارها همیشه در بازارهای مالی سودمند نیست. این پدیده ممکن است بتواند توضیح دهد که چرا گاهی بازار غیر عقلانی و غیر منطقی عمل می کند. یکی از اشکال این نوع رفتار در بازار مالی رفتار براساس نظر اکثریت می باشد. از شکل های دیگر رفتارهای مبتنی بر تجربیات و آزمون خطا می توان به عکس العمل بیش از اندازه، اعتماد بیش از حد به خود و متّکی شدن را نام بردکه در ادامه برخی از پدیده های رفتاری شده مورد بحث قرار می گیرند (اسلامی بیدگلی، ۱۳۹۰).
-
- رفتار براساس نظر اکثریت (همرنگ جماعت شدن)[۲۲]
اگر جوامع بشری را به دقّت مدنظر قرار دهیم و رفتارهای افراد آن را تحلیل آنیم در می یابیم که افرادی که با یکدیگر ارتباط متقابل دارند و تحت یک نظام یا سیستم زندگی می کنند معمولاً مشابه هم، فکرو رفتار می نمایند. یکی از دلایلی که رفتارها و قضاوتهای افراد یک جامعه، مشابه یکدیگر است اینست که همه آنها در معرض اطلاعات یکسان و مشابه قرار می گیرند، عامل دیگر« تأثیر اجتماعی » است که نقش بزرگی در جهت دهی به قضاوتهای افراد بازی می آند. زمانیکه افراد با قضاوت یکسان یک گروه بزرگ از همنوعان خود مواجه می شوند گرایش پیدا می آنند که پاسخ متفاوت خودشان احتمالاً نادرست است. این افراد به سادگی فکر می کنند که همه افراد نمی توانند اشتباه کنند بنابراین نظر خود را تغییر داده و با آنها هماهنگ می شوند. ما در زندگی می آموزیم که هر گاه یک گروه بزرگی از افراد به مسأله ای پاسخ یکسان داد حق با آنهاست و باید نظر آنها را پذیرفت. افراد معمولاً تحت تأثیر محیط اطرافشان هستند و اکثر آنها سعی می کنند که خودشان را با محیط تطبیق دهند. مد یک شکل خفیف رفتار مبتنی بر نظر اکثریت است در حالیکه یک مثال از شکل قوی آن موجی است که باعث ایجاد حباب خطر ناک در بورس اوراق بهادار می شود. حتّی افراد املاً منطقی هم می توانند دچار پدیده همرنگ شدن جماعت شوند. در واقع این افراد داوطلبانه و به منظور استفاده از نوسانات بازار مالی اقدام به این کار می کنند. « دهان به دهان شدن » متغیر دیگری که در همرنگ شدن جماعت بسیار مهم است. افراد عموماً به دوستان و همکاران خود بیشتر از رسانه ها اعتماد دارند (پمپیان، ۲۰۰۶)[۲۳].
-
- یافتن نقطه اتّکا[۲۴]
یکی از روش های ساده کردن اطلاعات توسط سرمایه گذاران یافتن نقطه اتّکا است. به این ترتیب که تصمیم گیرنده قسمتی از اطلاعات موجود را به عنوان نقطه اتّکای اصلی تعیین کرده و سپس با بهره گرفتن از سایر اطلاعات در دسترس آنرا تعدیل می نماید و به این ترتیب قضاوت خود را شکل می دهد. مشکلی که در فرایند نقطه اتّکا پیش می آید اینست که عموم افراد پس از یافتن یک نقطه اتّکا تمایلی به تعدیلات لازم ندارند. در واقع نقطه اتّکا به معنی منفی آن زمانی ظاهر می گردد که مقیاس ارزش ثابت بوده و به وسیله مشاهدات اخیر تغییرات لازم انجام نشود. به عنوان مثال زمانی که یک سرمایه گذار قیمت های گذشته سهام را به عنوان نقطه اتّکا در ذهن خود قرار داده است زمانی که اطلاعات جدید در خصوص سهام مذکور به دست او می رسد او این نقطه اتّکا را به طور ناکافی و ضعیف برای اطلاعات جدید آسب شده، تطبیق می دهد و این چنین باعث عکس العمل کمتر از اندازه می شود. به طور خلاصه می توان گفت که یافتن نقطه اتّکا چگونگی گرایش افراد به تمرکز بر اطلاعات خاص و دادن وزن کمتر به سایر اطلاعات را نشان می دهد که میتواند در تحلیل رفتار سرمایه گذاران مفید باشد (کوثری و همکاران، ۲۰۱۳)[۲۵].
-
- کلیشه قرار دادن (نمایندگی)[۲۶]
اشاره به گرایش تصمیم گیرندگان دارد که بر اساس یک آلیشه خاص اقدام به تصمیم گیری می نمایند. نماینده یا آلیشه قراردادن این گونه در بازارهای مالی ظاهر می شود که سرمایه گذاران فرض می کنند که اطلاعات و رویدادهای اخیر در آینده نیز ادامه می یابد. بنابراین سرمایه گذاران در بازارهای مالی به دنبال خرید سهام به اصطلاح داغ می گردند و سهامی را که اخیراً وضعیت جالبی نداشته اند را در پرتفولیوی خود قرار نمی دهند و این می تواند یکی از توجیهات سرمایه گذاران باشد که در سال ١٩٨۵ توسط تالرودی بونت مطرح شد (چان و همکاران، ۲۰۱۲)[۲۷].
-
- تورش های رفتاری
منظور از تورش، انحراف از تصمیم گیریهای درست و بهینه است. از آنجائیکه زمان و منابع شناخت محدود هستند،نمی توانیم داده هایی را که از محیط اخذ می کنیم به صورت بهینه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم بنابراین ذهن انسان به طور طبیعی از قواعد سر انگشتی[۲۸] استفاده می کند. اگر از چنین روش های ابتکاری مناسب استفاده شود، می توانند مؤثّر واقع شوند، در غیر اینصورت تورش های غیر قابل اجتنابی پیش خواهند آمد. به طور کلّی ممکن است اشخاص در فرایند تفّکر و تصمیم گیری دچار خطا شوند.
در این قسمت به بررسی سه دسته کلّی از منابعی که باعث ایجاد تورش در فرایند تفّکر و تصمیم گیری افراد می شوند پرداخته می شود. این سه دسته عبارتند از:
الف) روش های ابتکاری
ب) خود فریبی
ج) تعاملات اجتماعی
الف) روش های ابتکاری[۲۹]
از آن جائی که ظرفیت پردازش اطلاعات در بشر محدود است اشخاص به روش های تصمیم گیری ناقص یا روش های ابتکاری روی می آورند که به تصمیم گیری های نسبتاً خوبی نیز منجر می شوند. به این مختصر سازی که در فرآیندهای تصمیم گیری صورت می گیرد، ساده سازی ابتکاری[۳۰] گفته می شود.
در واقع روش های ابتکاری یک سری قواعد سر انگشتی یا میانبرهای ذهنی[۳۱] هستند که موجب سهولت در فرایند تصمیم گیری می شوند. ذهن انسان از این قواعد سر انگشتی به منظور حل سریع مسایل پیچیده استفاده می آند. برای مثال یک بازیکن بیلیارد برای محاسبه زاویه و سرعتی که باید به توپ ضربه بزند از مثلّثات و معادلات دیفرانسیل استفاده نمی آند، بلکه او از یک سری قواعد سر انگشتی بهره می گیرد و حتی ممکن است از ریاضیات چیزی نداند (وان در سار، ۲۰۱۱)[۳۲].