`
دانشگاه الزهرا(س)
دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد
پایان نامه
جهت اخذ درجه کارشناسیارشد
رشته جامعه شناسی
عنوان:
منابع مطرودساز، طرد اجتماعی و احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار
استاد راهنما
دکتر منصوره اعظم آزاده
استاد مشاور
دکتر سوسن باستانی
دانشجو
مریم تافته
مهر ۹۴
کلیه دستاوردهای این پژوهش
متعلق به دانشگاه الزهرا)س( است.
پروردگارا
چگونه سپاس گویم تو را که بر من منت نهادی و مرا مشمول این حدیث گرداندی، «و ان الملائکه لتضع اجنحتها لطالب العلم؛ فرشتگان، زیر پای طالبان علم پر می نهند».
اما ای خالق یکتا من خودم خوب میدانم که اگر خلوص نیت در کار نباشد تحصیل هیچ علمی اجر و ثوابی ندارد. پس کمکم کن تا هر آنچه را که کسب میکنم: «وسیلهای باشد برای رسیدن به تو »
پروردگارا، من به دنبال نگاه شهدا میگردم و رو به سوی تو دارم … پس سوگند به عزت و شکوهت و به خلوص نیت عاشقانت کمکم کن: « تا مدیون انسانهایی مثل ابراهیم هادی نباشم.»
«خدایا هر چند از شکستگیهای متعدد استخوانهایم رنج میبرم، ولی اهمیتی نمیدادم؛ به خاطر اینکه من در این مدت چه نشانههایی از لطف و رحمت تو نسبت به آنهایی که خالصانه و در این راه گام نهادهاند، دیدهام. خدایا، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمیدانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر میدانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو میشتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و میکنم……. فرازی از وصیت نامه شهید گمنام ابراهیم هادی»
تقدیم به « زن »
بیش از همه تقدیمش میکنم « به سه زن»
الگوی ایمان در قالب یک زن، بانوی دو عالم « حضرت فاطمه (س) » که هر چه دارم از حضور معنوی ایشان و فرزندانش در زندگیم میباشد.
الگوی صبر و استقامت در قالب یک زن، مادرم « سیده فاطمه تقوی » که با تمام توان زنانهاش من را در راستای پیشرفت و ادامه تحصیل حمایت نموده است.
الگوی علم و اخلاق در قالب یک زن، استاد عزیزم « دکتر منصوره اعظم آزاده » که فراتر از جامعه شناسی در محضر ایشان درس اخلاق را یاد گرفتم.
و تقدیمش میکنم
به تمام « زنان سرپرست خانوار »
و تقدیمش میکنم
به « هر آن کس که به خاطر زن بودنش در رنج است »
و تقدیمش میکنم
به « زن »
« من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق »
قدردانی و تشکر
سپاسگذار کسانی هستم که سرآغاز تولد من هستند. از یکی زاده میشوم و از دیگری جاودانه. استادی که سپیدی را بر تخته سیاه زندگیم نگاشت و مادری که تار مویی از او بپای من سیاه نماند. اکنون که این پروژه را به یاری خداوند متعال با موفقیت به اتمام رساندهام بر خود واجب دیده که از تمامی اساتید و معلمان بزرگوارم که تا به امروز مرا از دانش خود بهرهمند ساختند، تشکر و قدردانی نمایم.
ابتدا از استاد فرهیخته و فرزانه سرکار خانم دکتر منصوره اعظم آزاده که زحمت راهنمایی این پایان نامه را بر عهده داشتند، به دلیل یاریها و راهنماییهای بیچشمداشت ایشان که بسیاری از سختیها را برایم آسانتر نمودند، صمیمانه قدردانی و تشکر مینمایم.
از استاد گرانقدرم سرکار خانم دکتر سوسن باستانی که با سعهصدر مشاورهی این پروژه را پذیرفتند و در طول نگارش این پایان نامه همواره از نظرات کارشناسانهشان بهره جستم، صمیمانه تشکر میکنم.
از استاد گرامیم سرکار خانم دکتر مریم قاضینژاد هم که زحمت داوری این پایان نامه با ایشان بوده است، متشکرم.
از تمام اساتید گروه جامعه شناسی دانشگاه الزهرا (س) که مرا در رسیدن به شناخت و یادگیری علم جامعه شناسی بیپاسخ نگذاشتهاند، بسیار سپاسگذارم.
لازم میدانم که تشکری ویژه و خاص داشته باشم از سرکار خانم دکتر فروغ شجاعنوری رئیس پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا(س) که با مهربانی همه جانبه خود، درسهای بسیار به من آموختند.
از دوستان عزیزم مرضیه جوادیفر، ریحانه پورقناد، شقایق بیداری و دیگر دوستانی که مرا در انجام این تحقیق یاری نمودند، از صمیم قلب تشکر میکنم.
همچنین از خانوادهام به پاس عاطفه سرشار و گرمای امیدبخش وجودشان که در این سردترین روزگاران بهترین پشتیبان است کمال تشکر را مینمایم.
سپاس آخر را به مهربانترین همراه زندگیم، به مادرم تقدیم میکنم که حضورش در فضای زندگیم مصداق بی ریای سخاوت بوده است.
چکیده:
مطالعه تحولات خانواده در مناطق مختلف جهان، حاکی از افزایش خانوادههای زن سرپرست میباشد. آمار رسمی کشور ما هم مبین این واقعیت است که در چند دهه اخیر نسبت خانوادههایی که توسط زنان سرپرستی میشوند، روند صعودی را طی کرده است. هنگامی که یک زن به هر دلیلی سرپرست خود را از دست میدهد و سرپرستی خانواده را بعهده میگیرد علاوه بر مشکلات روحی - روانی و جسمی حاصل از دست دادن سرپرست خود، با مسائل و مشکلات ناشی از نگاه و رفتار نزدیکان، خویشاوندان و جامعه در نهایت طردشدگی از سوی آنها نیز روبرو می شود، مضاف بر آنکه با مسأله مدیریت و معیشت خانواده نیز دست و پنجه نرم می کند. لذا به نظر میرسد که این قشر از زنان به علت شرایط ویژهای که دارند از احساس شادمانی و پیامدهای مثبت آن محروم میباشند. امروزه شادمانی به یکی از شاخص های توسعه جوامع تبدیل شده است. وقتی شادی در ارتباط با زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از اقشار زحمتکش جامعه که از یک طرف محور ایجاد تعادل، مرکز عواطف، مهربانی و آرامش در خانواده هستند و از طرفی هم نقش اقتصادی خانه را نیز عهدهدار شده، مطرح می شود، اهمیت آن دوچندان می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف اندازه گیری میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران و مطالعه دلایل و زمینه های این احساس و همچنین شناسایی منابع طرد و محرومیت اجتماعی این جمعیت و مکانیزم اثرگذاری آن بر شادمانی آنها صورت گرفته است. روش پژوهش در این تحقیق، اکتشافی- پیمایشی است. بدین منظور ابتدا نمونه ای ۳۰ نفری از زنان سرپرست خانوار تهران به روش نمونه گیری گلولهبرفی انتخاب شده و داده ها با تکنیک مصاحبه جمعآوری شده است و سپس پیمایش با نمونه ۱۸۰ نفری و روش نمونه گیری دردسترس و تکنیک پرسشنامه اجرا گردیده است. مدل در نظر گرفته شده شامل متغیرهای؛ عدم پاسخگویی مؤثر بر نیازها، احساس نابرابری، طرد اجتماعی، احساس بیانصافی و احساس شادمانی میباشد. نتایج حاصل از مصاحبه ها نشان داد: مجموعه عواملی مثل محرومیت از نیازهای اساسی و احساس نابرابری، دست به دست هم داده و زمینۀ طرد و محرومیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار را فراهم کرده و از طریق و بواسطه ایجاد این طرد و محرومیت، احساس بیانصافی در این قشر از زنان شکل گرفته است در نتیجه این وضعیت باعث کاهش احساس شادمانی در زندگی آنها شده است. نتایج متعدد تحلیلهای آماری نیز نشان میدهد که میانگین احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران برابر با ۱۵/۳۸ از ۱۰۰ میباشد که در حد کمی قرار دارد. همچنین میانگین عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اساسی این جمعیت برابر با ۹۸/۵۷، احساس نابرابری آنها برابر با ۶۳/۵۵، طرد اجتماعی برابر با ۶۵/۶۴ و احساس بیانصافی آنها هم برابر با ۰۵/۷۱ از ۱۰۰ بوده است. طبق معادله رگرسیون نزدیک به ۷۰ درصد از کل تغییرات میزان احساس شادمانی در بین زنان سرپرست خانوار تهران توسط متغیرهای احساس بیانصافی، طرد اجتماعی و احساس نابرابری پیش بینی می شود و عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اساسی درکنار این سه متغیر تأثیر خود را در تغییرات شادمانی این جمعیت از دست میدهد. در نهایت طبق معادله تحلیل مسیر متغیر طرد اجتماعی قویترین و مهمترین قدرت پیش بینیکننده نسبت به مابقی عوامل تأثیرگذار بر احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار است که به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر شادمانی این قشر از زنان تأثیر منفی داشته است. در مرتبه بعد احساس بیانصافی به صورت مستقیم بیشترین تأثیر را داشته، سومین آن احساس نابرابری است که به صورت مستقیم بر احساس شادمانی این جمعیت تأثیر منفی گذاشته و در نهایت عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اساسی به صورت غیر مستقیم به عنوان آخرین عامل تأثیرگذار قرار دارد.
کلید واژه: زنان سرپرست خانوار، احساس شادمانی، عدم پاسخگویی مؤثر به نیازها، احساس نابرابری، طرد اجتماعی، احساس بیانصافی، منابع مطرودساز اجتماعی
نگاهی به پژوهشهای انجامشده درباره : منابع مطرودساز، طرد اجتماعی و احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار