در عشــق تـو از ســر بنـهادم هستــی زین پس مـن و شـوریـدگی و سـرمستی
بـا روی تـو حالی و حدیثی که مـراست در نـامــه نبشـتم کــه زبـانـم بســتــی
(ص۴۵۲،بب۱۷و۱۸)
یا کلمات (دستم و هستم) در این بیت:
نمــودی رخ، ربـــودی دل ز دسـتـم کنــون هستم بــدان صــورت کـه هستم
(ص۴۵۸،ب۱۴)
انواع قافیه مقید:
۱)مقید مجرد: هر گاه قافیه مقید با هیچ یک از حروف دیگر همراه نبود آن را مقید مجرد خوانند.
مانند کلمات(ختن و من) در بیت زیر:
تخـت شـاهی دارد آن تــرک خـتـن کـی کـنـد رغـبـت بـه درویشی چـو مـن
(ص ۳۰۸،ب۷)
یا کلمات(زار و بار) در این بیت:
چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند درخت گل همه بی برگ و بار خواهد ماند
(ص۱۳،ب۱۶)
کلمات(سخت و بخت) در این بیت:
در آن ایــام کـز مـن دور شـد بخـت سـراسـر کـار مـن بـی نـور شـد سخت
(ص۴۵۵،ب۶)
۲) مقید به تاسیس و دخیل: مانند کلمات (ملامت و قیامت) در بیت زیر:
مردم شهرم به می خوردن ملامت می کنند ساقیا می ده، بهل، کایشان قیامت می کنند
(ص ۱۹۶،ب۵)
یا کلمات (نهایت و غایت) در این بیت:
بـاز پیونـد که دوری به نهـایـت برسیـد چـاره درد دلـم کـن که به غـایت برسید
(ص۲۱۷،ب۱)
کلمات (عادت و ارادت) در این بیت:
تـا بــدانی کـه رسـم و عـادت چیـست؟ اولــیــن پـــایـه ارادت چــیـسـت؟
(ص ۶۵۶،ب۱۴)
۳) مقید به ردف مفرد: «ردف اصلی(الف، واو،ی) ساکن را گویند که پیش از حرف روی واقع شود بی واسطه حرف متحرکی» (شاه حسینی، ۱۳۶۸: ۱۴۹). مانند کلمات (راه و پناه) در این بیت:
راه گـم کـردم چه باشد گر به راه آری مرا رحمتی بـر من کنی ونـدر پنـاه آری مرا
(ص۱،ب۱)
یا کلمات(گوش و هوش) در بیت زیر:
مطـرب چـو بـر سماع تـو کردیم گوش را راهی بزن، کـه ره بزند عقل و هـوش را
(ص۷۷،ب۱)
چــون خیــل غـم تـو در دل ریـش آیــد بـر سینـه ز درد و غصـه صد نیش آیـد
خـونـریـز غمـت چـو مـرد میــدان طلبـد جز دیـده کسی نیست کـه تـر پیش آید
(ص ۴۴۴،بب۲و۳)
۴) مقید به ردف مرکب: مانند کلمات (ساخت و انداخت) در بیت زیر:
روزگــار از رخ تــو شـمعــی ســاخـت آتـشـی در نـهـــــاد مـــا انـداخـت
(ص ۹۶،ب۶)
یا کلمات( بتافت و یافت) در ابیات زیر:
باد سحـری چـو غنچه را لب بشکـافت نـور رخ گـل روی چو خورشید بتـافت
از ســایـه خــرپشتــه مـیمــون فـلـک در پشته نگـه کن که سـرسبـزی یافـت
(ص۴۳۸،بب۷و۸)
کلمات(راست و کاست) در این بیت:
ای منــزه کـمــالـت از کــم و کــاست هــر چـه دور از هـدایـت تـو نـه راست
(ص۴۸۲،ب۱۷)
۵) مقید به حرف قید: حرف ساکن غیر مدی بلافاصله پیش از روی، مانند کلمات(پست و دست) در بیت زیر:
ای ز لعـلـت قیـمـت یـاقــوت پــست سـنـبلـت را دســتـه گـل زیــر دست
(ص۹۹،ب۱۱)
یا کلمات(تنگ و چنگ) در این بیت:
تـا چـه کشم مـن که بدین دسـت تنگ سـاغــر می خـواهـم و آواز چــنـگ
(ص۵۴،ب۱۴)
کلمات(سخت و بخت) در این بیت:
در آن ایــام کــز مــن دور شــد بخــت سـراسـر کـار مـن بـی نـور شـد سخت
(ص ۴۵۵،ب۶)
۳-۱-۲-۱- قافیه بدیعی
«مقصود از قافیه بدیعی، قافیهیی است که در آنها یکی از صناعات ادبی از قبیل اعنات و تجنیس یا نوآوری و ابداعی اعمال شده باشد» (شمیسا، ۱۳۶۶: ۱۱۳).
۱-جناس ناقص اختلافی:
از دل مــن شــاخ امــیــدی بـرُســـت ما را به هجر خویش به ده گونه مُرده کرد |
جــان من از داغ جــدایــی برَســت
|