۳۸- بازنمود رنگهای سرخ، زرد، سبز و بنفش در شاهنامهی فردوسی(مشترک با لیلا احمدیان)، نشریهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، شمارهی ۲۳(پیاپی۲۰)، انتشارپاییز(۱۳۸۶).
۳۹-جایگاه زبان در شعر امروز ایران، الدراسات الادبیه(لبنان)، شمارهی پیاپی ۵۳-۶۵، انتشار شتاء۲۰۰۹، زمستان(۱۳۸۷).
۴۰-شیوههای تازه در غزل امروز ایران، ششمین مجمع بین اللملی استادان زبان و ادبیات فارسی، تونس، اسفند(۱۳۸۷).
۴۱-بررسی ساختار غزلی روایی از غزلیات شمس(مشترک با شهین حقیقی)، فصل نامهی کاوش نامه، سال نهم، شمارهی ۱۷، پاییز و زمستان(۱۳۸۷).
۴۲-عناصر هنری در دو نمونه از غزلهای سعدی، نامهی فرهنگستان، فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، دورهی دهم، شمارهی سوم، (پیاپی۳۹)، پاییز۱۳۸۷ (منتشر شده در زمستان۱۳۸۸).
۴۳-بررسی محورهای اصلی و شیوهی گسترش روایت در کلید (مشترک با ساناز مجرد)، بوستان ادب، سال اول، شمارهی اول، (۱۳۸۸).
۴۴-بازخوانی فرمالیستی غزلی از بیدل، مجلهی نقد ادبی دانشگاه تربیت مدرس، سال اول شمارهی دوم، تابستان(۱۳۸۸).
۴۵-کارنامهی خیام پژوهی در سدهی چهاردهم(مشترک با سعید حسام پور)، فصل نامهی علمی-پژوهشی«پژوهش زبان و ادبیات فارسی»شمارهی چهاردهم، پاییز(۱۳۸۸).
۴۶-بالاخره سعدی بزرگتر است یا حافظ؟، الدراسات الادبیه( لبنان)، شمارهی۶۶، بهار(۱۳۸۸).
۴۷- ضرورت کاربردی شدن برنامههای رشته ادبیات فارسی، مجموعه مقالات ششمین مجمع بینالمللی استادان زبان و ادبیات فارسی، به کوشش دکتر عباسعلی وفایی، میراثبان،(۱۳۸۸).
۴۸-کاری ناتمام از مردی تمام: نقد وبررسی غزلهای سعدی به تصحیح غلامحسین یوسفی، پژوهش نامهی زبان و ادبیات فارسی، سال اول، شمارهی اول، بهار۱۳۸۸ و یادنامهی دکتر یوسفی، (۱۳۸۸).
۴۹-تحلیل شخصیت زن در نمایش نامهی «پرده خانه» اثر بهرام بیضایی(مشترک با شهین حقیقی)، پژوهش نامهی فرهنگ و ادب، دانشگاه آزاد اسلامی رودهن، شمارهی۸، سال پنجم، بهار و تابستان(۱۳۸۸).
۵۰-سهم فارس در شعر فارسی، فصلنامهی پیام ارسنجان، شمارهی ۱۷، پاییز (۱۳۸۸).
۵۱-بررسی جایگاه و نقش زن در نمایشنامهی«ندبه»، اثر بهرام بیضایی (مشترک با شهین حقیقی)، فصلنامهی تحقیقات زبان و ادب فارسی، سال اول، شمارهی دوم، زمستان(۱۳۸۸).
۵۲-بررسی تکنیکهای روایی در رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری، (مشترک با زیبا قلاوندی)، ادب پژوهی – دانشگاه گیلان، شمارهی ۷و۸، بهار و تابستان(۱۳۸۸).
۵۳-بررسی و تفسیر تاریک خانهی هدایت بر پایهی باورهای باستانی در گورخمرهها، (مشترک با سیامک نادری)، مجلهی زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز، سال۵۲، شمارهی ۲۰۹، بهار و تابستان(۱۳۸۸).
۵۴-رویکردهای پنج گانهی خیام پژوهی، (مشترک با سعید حسام پور)،کاوش نامه، سال دهم، شماره۱۸، بهار و تابستان(۱۳۸۸).
۵۵-نگاهی به چگونگی بررسی ساختاری رمان کلیدر بر اساس نظریهی برمون (مشترک با ساناز مجرد)، جستارهای ادبی، دانشگاه فردوسی مشهد، سال چهل دوم، شمارهی دوم، تابستان۱۳۸۸(منتشر شده در بهار۱۳۸۹).
۵۶-بررسی مفهوم پرندهی «جغد» در شعر چهار تن از شاعران نامدار معاصر(مشترک با ابراهیم اکبری)، همایش نیماشناسی، «نیما و میراث نو»، دانشگاه مازندران، بهار(۱۳۸۹).
۵۷-آغاز نقد روانکاوانه و شعر نو با تکیه بر شعر نیمایوشیج (مشترک با مصطفی صدیقی)، مجموعه مقالههای دومین همایش نیماشناسی، «نیما و میراث نو»، دانشگاه مازندران، بهار(۱۳۸۹).
۵۸- خیام ۹۰ ساله یا ۹۰۰ ساله، کتاب ماه- ادبیات، شمارهی ۳۸، خرداد (۱۳۸۹).
۵۹-حافظ و عالم معنا، با مدعی مگویید: به کوشش منصور پایمرد، انتشارات نوید شیراز، مهر(۱۳۸۹).
۶۰-بازخوانی نقش زن در اپیزودهای سه گانهی نمایشنامهی «شب هزار و یکم» اثر بهرام بیضایی، (مشترک با شهین حقیقی)، مطالعات زنان، سال۸، شمارهی یک، بهار(۱۳۸۹).
۶۱-فرازها و فرودهای شعر عباس یمینی شریف، مجلهی شعر، شمارهی ۶۹، بهار (۱۳۸۹).
۶۲-نقد و بررسی سه کتاب از نویسندگان غیر ایرانی با موضوع تاریخ ادبیات ایران (مشترک با مصطفی صدیقی)، گوهر گویا، سال چهارم، شمارهی سوم، پیاپی۱۵، پاییز(۱۳۸۹).
۶۳-بررسی سرعت روایت در رمان جای خالی سلوچ، (مشترک با ناهید دهقانی)، مجلهی زبان و ادب پارسی- دانشگاه علامه طباطبایی، سال چهاردهم، شماره چهل و پنجم، پاییز(۱۳۸۹).
۶۴-بررسی کارکرد راوی و شیوهی روایتگری در رمان همنوایی شبانهی ارکستر چوبها، (مشترک با طاهره جوشکی)، ادب پژوهی، شماره ۱۲، تابستان ۱۳۸۹ (چاپ شده در تابستان ۱۳۹۰).
۶۵-تحلیل شخصیت زن در نمایش نامهی «روزنهی آبی»، اثر اکبر رادی (مشترک با شهین حقیقی)، مجموعه مقالات ششمین همایش بینالمللی انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی، (۱۳۹۰).
۶۶-بازنمود ویژگیها و خویش کاریهای آناهیتا در منظومهی خسرو شیرین، (مشترک با شهین حقیقی)، مجموعه مقالات سومین گردهمآیی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی، (۱۳۹۰).
۶۷-وای بر من پلی برای «خانهی سریویلی»- بررسی ساختمان شعر «وای برمن» و پیوند آن با شعر خانهی سریویلی» نیمایوشیج، بوستان ادب، سال سوم، شمارهی اول، بهار(۱۳۹۰).
۶۸-بازشناسی پیوند صفاشهریها با خلجها و قشقاییها، فصلنامهی ادبیات و زبانهای محلی ایرانزمین، سال اول، شمارهی ۱، پاییز(۱۳۹۰).
۶۹-تحلیل محیط شهری و عناصر آن در داستانهای کودک و نوجوان از سال۱۳۷۰-تا ۱۳۷۹ هجری شمسی(مشترک با سمانه اسدی)، مجلهی مطالعات ادبیات کودک، سال دوم، شمارهی ۲(پیاپی۴) پاییز و زمستان(۱۳۹۰).
۷۰-بررسی محیط شهری و عناصر آن در داستانهای کودک و نوجوان از ۱۳۶۰ تا۱۳۶۹ هجری شمسی(مشترک با خانم زهرا پیرصوفی)، پژوهش نامهی زبان و ادب فارسی، سال پنجم، شماره ی چهارم، (پیاپی ۲۰)، زمستان (۱۳۹۰).
۷۱-نمادپردازی اکبر رادی با تقابل دو «زن» در نمایشنامهی «از پشت شیشهها» (مشترک با شهین حقیقی)، نقد ادبی، سال چهارم، شمارهی شانزدهم، زمستان(۱۳۹۰).
۷۲- سبک شناسی نشانهها در پنج حکایت از مصیبت نامهی عطار نیشابوری(مشترک با ساناز مجرد)، فصل نامهی بوستان ادب، سال چهارم، شماره ۲ (پیاپی ۶۶)، تابستان (۱۳۹۱).
۷۳-مناسک تدفین و آیینهای گورستانی در آثار داستانی صادق هدایت، (مشترک با سیامک نادری)، فصل نامهی بوستان ادب، زمستان (۱۳۹۱).
۳-۳- آرایههای ادبی در قلمرو نثر« نفثهالمصدور»و شعر منثور، مجلهی کیهان فرهنگی، سال سیزدهم، شماره۱۲۸،شهریور۱۳۷۵
چکیده:
پیشینیان، نوشته را به دو شاخهی نثر و نظم تقسیم میکردند و نوشتههای منظوم را شعر میگفتند. امروز میدانیم که نوشته، تنها از نظر صورت و قالب است که این تقسیمبندی را میپذیرد. بسیارند نوشتههای منظومی که هیچ رنگی از شعر ندارند و بسیارند نوشتههای منثوری که سرا پا شعرند. اگر برای زمانی کوتاه هدف نثر را فراموش کنیم، هنریترین و زیباترین نثرهای جهان آنهایی هستند که بیان شاعرانه دارند. در زبان فارسی، از دیرباز تا امروز نمونههای فراوانی از این گونه نثر یافته میشود و بهتر است بگوییم نثر شاعرانه روش معمول نویسندگان پیشین پارسی زبان بوده است اگر از تاریخ بیهقی، آثار خواجه عبدالله انصاری، کلیله و دمنه، مرزبان نامه، گلستان سعدی و … گاهی نام برده میشود، تنها برای بیان نمونه است. اما همواره باید به یاد داشت که شعر و نثر هر کدام هدفی جداگانه دارند. زیباییهای چشم و گوشنوازی که شعر را میآرایند، دلیل برتری آن بر نثر نخواهد بود.(مقاله ی حاضر:۲۶)
مقایسهی این دو شاخه کلام از دیدگاه آرایههای ادبی - اگر هم ذوقی باشد - علمی نیست. نثر برای بازگویی سخنانی است که باید به سادگی گزارده شوند. بیگمان اگر این سخنان گفتنی شیوا و زیبا گزارده شوند، نثر شیرین و خواندنی خواهد بود، اما اگر بهانه شیوایی و زیبایی، آن ها را از انتقال سریع و ساده پیام باز دارد به راستی از هدف باز ماندهاند. قدیمیترین نثرهای پارسی دری با مقصود خویش سازگارترند (نثرهای تاریخ بلعمی، تفسیر بزرگ، عجایب البلدان و …) در این نوشتهها هیچ مانعی برای دریافت معنای راستین نیست. اما انگیزههای تأثیرگذاری و ذوق شاعرانه نویسندههای ایرانی آرام آرام، راه ورود آرایههای ادبی و دست مایههای شاعری را به قلمرو نثر هموار میکند و سایه هنرنماییهای شاعرانه بر سر نثر، روز به روز سنگینتر میشود. اگر نثر «تاریخ بیهقی« به دلیل توانایی نویسندهاش، از نمک آرایههای ساده به روش اعتدال سود جسته است، نثر کلیله و دمنه با نمک بیشتری صنعتپردازی کر ده و مقامههای حمیدی همه چیز را برای تکلفهای بعدی فراهم آورده است. گفتنی است که همین روند در شیوه نثرنویسی در زبان عربی با تفاوت دو قرن پیشتر از فارسی معمول بوده است.(همان:۲۶)
هنوز سدهی ششم به پایان نیامده بود که تاریخنویسان نیز به این روش (نگارش نثر مصنوع) روی آوردند.کتاب«نفثه المصدور»راشهابالدینمحمدخرندزیدرنیمهی نخستینسدهی هفتم مینگارد. نویسندهی این کتاب با وجود اینکه تاریخ مینویسد، اما برای آرایش سخن خود دست به دامن همهی آرایههای ادبی و اغراض شعری میشود. از این نگاه میتوان گفت به شدت از ترجمه تاریخ یمینی رنگ پذیرفته است. نخستین ویژگی این نثر استفاده فراوان از واژهها و ترکیبات تازی است، آنقدر که در برخی عبارات به جز حرف ربط و فعل، همه واژهها عربیاند. نداشتن نثر یکدست از ویژگیهای دیگر این کتاب است. یکی از ویژگیهای بنیادین نثر فنی پرداختن به تصویر است. البته صنعتپردازی، تصویرسازی و آوردن جملههای معترضه برای آرایش کلام همواره موجب اطناب نثر فنی است.جاندارانگاری (صنعت تشخیص) زندهترین و پویاترین گونه استعاره است. نثر نفثه المصدور افزون بر انواع استعارهها، بارها از آرایه تشخیص نیز بهره برده است.آمیزش ناسازها (پارادوکس) از دیگر جنبههای شاعرانه این نثر است. آهنگ و موسیقی، اگر چه به طور معمول در حوزهی شعر مورد توجه بوده است، اما نویسندگانی که به این جنبه از سخن توجه کرده و از آن بهره جستهاند، با آفرینش نثری خوشآهنگ و دلنشین رنگ کلام خود را جاودانهتر کردهاند. در نثر نفثهالمصدور نیز - اگر چه نه یکدست - گاهی اشکال مختلف موسیقی (معنوی و لفظی) به چشم میخورد. (همان:۲۷)
|