دیگری در باب اراده آورده است که :«اراده به صورت کلی در یک فعالیت نفسانی متجلی میشود که در جهت برآوردن هدف خاصی به عنوان هدفی نزدیک که اساس آن انگیزه است، جهت گیری میکند».[۸۰] و نیز اینکه «اراده عبارت است از یک فعالیت ذهنی و درونی که به سمت رفتار خاصی در جهت تحقق یک نتیجه و به استناد انگیزه و هدف مشخصی جهتگیری میکند».[۸۱]
«اراده فعالیتی درونی است که به سمت تحقق یک هدف از طریق وسیله معینی جهت گیری میکند، بنابرین اراده یک پدیده نفسانی است، و نیرویی است که انسان برای تأثیر گذاشتن بر افراد و اشیاء پیرامون خود از آن کمک میگیرد. و محرکی است برای انواع رفتارهای دارای خصوصیت مادی که در دنیای خارج آثار مادیای به وجود میآورد، که انسان از طریق آن نیازهای مختلف خود را برآورده میکند، همچنین اراده یک فعالیت درونی است که از آگاهی و ادراک ناشی میشود، بنابرین آگاهی از هدف مورد نظر و وسیلهای که برای رسیدن به این هدف از آن کمک گرفته میشود را اقتضا میکند».[۸۲]
مبحث سوم: انگیزه
انگیزه اگرچه یک عنصر در قصد محسوب نمیشود، اما به عنوان یک کیف نفسانی و اینکه حتی برخی آن را منطبق با قصد خاص میدانند، شایسته بررسی است.
الف) انگیزه در اصطلاح روانشناسان
تعریفی که روانشناسان از انگیزه مطرح ساختهاند این است که” انگیزه جنبه هیجانی شدید دارد و خاصیت آن این است که بسوی هدفی متوجه است و در اثر همبستگی تصوراتی که از خوشی و ناخوشی چیزها در ذهن مانده است، به وجود میآید، پس آنچه ما را به فعالیت برمیانگیزاند در حقیقت پیشبینی خوشی یا ناخوشی است که در آینده روی خواهد نمود. پیشبینی هدف و تغییری که در وضع هیجانی ما خواد داد جهت انگیزه را معین میکند، اما هیجان انگیزشی است که هم اکنون در ما پیدا شده است به آینده توجهی ندارد.”[۸۳]
ب) انگیزه در اصطلاح حقوق دانان
اصولا میگویند انگیزه چه خوب باشد چه بد در شکل گیری جرم نقشی ندارد. کشتن کسی به انگیزه رهاندن او از بیماری دردناک و بردن مال دیگران به انگیزه کمک به مستمندان، هیچ یک تاثیری در صورت گرفتن یا نگرفتن جرم قتل و سرقت ندارند، و تنها تأثیر آن صرفاً در مرحله تعیین مجازات است. بنابراین تأثیر انگیزه در جرم نیست بلکه در تعیین مجازات برای جرم است، به عبارت دیگر تأثیر قضایی دارند نه تقنینی. اما در اینکه انگیزه چیست و چه تعریفی میتوان برای آن ارائه داد،رویه یکسانی در بین حقوق دانان وجود ندارد و هر یک تعریف متفاوت از تعریف دیگری ارائه دادهاند. این تعاریف گاه با تعریف قصد خاص منطبق است و گاه مستقل.
برخی از تعاریف ذکر شده در مورد انگیزه بدین شرح است:« تمایلی که با قصد همراه میشود تا نتیجه خاصی را به عنوان هدف به بار آورد».[۸۴]« خواستهای که محقق کردن آن، فرد را به ارتکاب رفتاری خاص ترغیب میکند».[۸۵]«قصد نهاییـ قصدی که یک رفتار عمدی با آن ارتکاب مییابد».[۸۶]«میتوان گفت قصد به وسایل و انگیزه به اهداف مربوط میشود، اما وقتی هدفی وسیله دستیابی به هدف دیگر باشد، همچنان میتوان هدف میانی را قصد نامید».[۸۷]« انگیزه عبارت از نفع یا ذوقی که مجرم را به ارتکاب جرم سوق میدهد».[۸۸] «انگیزه، علتی است که فاعل را به انجام فعل وامیدارد، یا اینکه هدف نهایی است که ان را قصد کردهاست،و از عناصر تشکیل دهنده جرم، جز در مواردی که قانون مشخص کردهاست نیست.»[۸۹]
برخی دیگر از نویسندگان بین غرض، غایت و باعث(انگیزه) تفکیک قائل شدهاند؛ بدین ترتیب که غرض، هدف نزدیکی است که اراده به سمت آن جهت گیری میکند،اما غایت هدف دور است، و در برآوردن نیاز مشخصی متجلی میشود.بنابرین آنچه که غایت را از غرض متمایز میسازد این است که، از نظر زمان تحقق، بعد از غرض رخ میدهد،که این زمان میتواند کوتاه باشد یا بلند، اما باعث( انگیزه) عبارت است از تصور دهنی غایت، و عاملی درونی است که انسان را درجهت برآوردن حاجت شخصی سوق میدهد. و فعالیتی داخلی هست که مربوط به غایت است و هیچ ارتباطی با غرض(هدف نزدیک) ندارد.بنابرین روشن میشود که انگیزه وجودی نفسانی دارد، در حالی که غایت دارای ماهیتی موضوعی است و نمایانگر وجودی حقیقی است، و انگیزه انعکاس درونی برای این وجود است، یعنی تصور آن و استمداد دافع از آن برای حرکت دادن اراده به سمت هدفی مشخص.[۹۰] نمونه آن جرم قتل است که، کشتن مجنی علیه، هدفی است که فعالیت مجرمانه آن را در نظر دارد، اما غایت در قتل ممکن است برآوردن احساس تنفر از مجنیعلیه باشد، یا انتقام به خاطر شرف یا آبرو، یا تقاص گرفتن، یا رها ساختن مریضِ ناامید از علاج، از رنج و درد و شخص تصور میکند که راه محقق ساختن این غایت همان کشتن مجنیعلیه است و انگیزه(باعث) به این تصور ارتباط پیدا میکند،پس به اراده معطوف میشود و بر آن مسلط میشود و آن را به سوی برآوردن آن سوق میدهد، و در نزد وی نیرویی نفسانی آزاد میشود که او را به سلاح به دست گرفتن و کشیدن آن به سوی مجنیعلیه وامیدارد و او را میکشد. بنابرین انگیزانندهی درونی به سمت برآوردن غایت از قتل همان انگیزه است.[۹۱]
گفتار چهارم: انواع قصد مجرمانه
قصد مجرمانه به گاهی به اعتبار موضوع و گاهی به اعتبار شدت و کیفیت حالت ذهنی قابل تقسیم است.
الف) قصد محدود(معین) و غیر محدود(غیر معین)
نویسندگان قصد را به تبع جهتگیری اراده به سمت تحقق نتیجه در موضوع معین یا غیر معین به قصد محدود(معین) یا غیر محدود (غیر معین) تقسیم کردهاند. بنابرین هرگاه اراده مجرم به سمت تحقق نتیجه مجرمانه در یک موضوع یا بیشتر قبل از اقدام به فعل، سوق پیدا کند، قصد مجرمانه معین است. بدین ترتیب روشن میشود که تعیین بر موضوع جرم واقع میشود، نه بر نفس نتیجه که نتیجه شایسته است تا در همه حالتها معین باشد. نمونه آن شلیک به سمت یک شخص معین است به قصد قتل آن. اما هرگاه اراده به سمت تحقق نتیجه مجرمانه جهتگیری کند، بدون تعیین موضوع نتیجه قبل از اقدام به رفتار مجرمانه، قصد غیر معین است؛ مانند بمب انداختن بر عدهای از افراد به قصد کشتن تعدادی از آن ها بدون اینکه قبلا کسی از آن ها به صورت معین مشخص شده باشد.[۹۲]
ب) قصد بسیط(ساده)و قصد با سبق تصمیم
قصد مجرمانه ساده همان قصد مجرمانه به شکل عادیاش میباشد که از اراده فعل و آگاهی از عناصر واقعی و اساسی لازم برای به وجود آمدن قانونی جرم نیز آگاهی از صلاحیت فعل برای ایجاد نتیجه با قصد تحقق آن ایجاد میشود. و از قصد با سبق تصمیم به وسیله یک عنصر اضافی که تعبیر “سبق تصمیم”la premediation بر آن اطلاق میشود، متمایز میشود.[۹۳]
ج) قصد متجاوز از عمد (ماورءالعمد، شبه عمد)