در این موافقت نامه یک شورای وزارتی و یک مقام مشترک پیش بینی شده بود که مقام مشترک توسط هیاتی متشکل از ۴ مدیر اجرایی که از سوی روسای دولت ها منصوب می گردند اداره می شود و مقام مشترک در برابر شورای وزارتی مسئول می باشد و دارای شخصیت حقوقی ملی و بین المللی است.[۹۱]
ج : موافقت نامه های بهره بردرای با ایجاد مقام مشترک
این مدل موافقت نامه ها متضمن توافقی بین دولت های ذینفع برای ایجاد یک مقام یا کمیسیون مشترک بین المللی با شخصیت حقوقی، اختیارات قانونی و قدرت جامع برای مدیریت بهره برداری از منطقه تعیین شده از طرف دول مذکور می باشد. چنین نهاد مشترکی به عنوان نهادی قوی با نظارت انحصاری و اختیار تصمیم سازی و کارکردهای وسیع توصیف و تشریح شده است.
این مدل در واقع پیچیده ترین و نهادی ترین گزینه ی موجود در بهره بردرای از مخازن مشترک است؛ چرا که مستلزم سطح بالایی از همکاری بین دول ذینفع می باشد و در نتیجه حاکمیت ملی آنها کاهش نمی یابد.
از بارزترین نمونه های این مدل موافقت نامه ها می توان موارد زیر را نام برد:
- موافقت نامه عربستان سعودی – سودان[۹۲] ۱۹۷۴
این موافقت نامه در واقع اولین نمونه از مدل موافقت نامه های بهره برداری با ایجاد مقام مشترک است.
-
- موافقت نامه مالزی – تایلند ۱۹۷۹-۱۹۹۰ [۹۳]
-
- موافقت نامه گینه – سنگال ۱۹۹۳ و پروتکل ۱۹۹۵ [۹۴]
-
- موافقت نامه کویت – عربستان سعودی ۱۹۶۵
- موافقت نامه عدن ۱۹۸۸ (یا همان موافقت نامه یمن)
د : موافقت نامه های آحادسازی یا یک کاسه سازی
موافقت نامه های آحاد سازی مدلی از موافقت نامه هاست که در مواردی که در میادین مشترک تحدید حدود صورت گرفته باشد، برای سر و سامان دادن به فعالیت های بهره برداری و استخراج منابع هیدروکربنی مشترک(گاز) مورد استفاده قرار می گیرد.
در این نوع از فعالیت بهره برداری نکته قابل توجه و مهم این است که برنامه آحادسازی به مفهوم انضمام یا ادغام مسائل صلاحیتی نبوده[۹۵] و برای تعدیل اثر صلاحیت های جداگانه موافقت نامه فریج، تفاهمی را بین دو دولت به منظور اطمینان از اینکه کلیه تجهیزات تحت استانداردهای ساخت و ایمنی یک شکل می باشند، مقرر می گرداند.
در صورت موافقت با هر مجوز تولید جزئی یا کلی، دولت متعهد است که بهره برداری مستمر از گاز فریج را مطابق با شرایط موافقت نامه اصلی و موافقت نامه های بین دارندگان مجوز تضمین کند.
اولین موافقت نامه آحادسازی در سطح بین المللی موافقت نامه نروژ – انگلستان است که در سال ۱۹۷۵ منعقد شد. ماده ۹ این موافقت نامه مقرر می نماید که:
“دو دولت باید با هدف دستیابی به توافق در مورد تعیین حدودها و مخازن تخمین زده شده از ذخایر میدان فریج و اختصاص سهم در آن میدان بین بخش فلات قاره اختصاصی انگلستان و فلات قاره اختصاصی نروژ مشورت کنند.”
به نظر می رسد که موافقت نامه های آحادسازی با توجه به ماهیت مخازن مشترک و سیال بودن گاز موجود در آن ها، نسبت به سایر مدل های دیگر از کارایی بیشتری برخوردار باشد، چنانکه در مورد بهره برداری از مخازن مشترک مرزی بین دولت های دریای شمال طریقه آحادسازی به عنوان بهترین گزینه موجود مورد توجه قرار گرفته است.[۹۶]
مهمترین مصادیق این موافقت نامه ها را می توان چنین مورد اشاره قرار داد[۹۷]:
-
- موافقت نامه های نروژ – انگلستان و انگلستان – هلند
-
- موافقت نامه ونزوئلا – ترینیداد توباگو ۲۰۰۳ و ۲۰۰۷ [۹۸]
- موافقت نامه ترکیه – سوریه ۲۰۰۴
این موافقت نامه از دو جهت حائز اهمیت است: اول این که موافقت نامه ی مذکور جزئ معدود ترتیباتی است که در مورد اکتشاف و بهره برداری از مخازن گاز مشترک در خشکی منعقد شده است. و دوم این که از آحادسازی بین المللی منحصرا برای مرحله اکتشاف استفاده شده است.[۹۹]
- موافقت نامه فرانسه – کانادا ۲۰۰۵
این موافقت نامه که در ۱۷ می ۲۰۰۵ در مورد تحدید حدود مرزها و اکتشاف و بهره برداری از میادین هیدروکربنی در ۲۱ ماده و ۶ پیوست راجع به سه ایالت شرقی کانادا و جزایر سانت پیرو و میکولن امضاء گردید، به همکاری در همه ی صورت هایی که ممکن است در مرز مشترک بین دو دولت متصور باشد، اشاره کرده است. از جمله: