روایتی که از پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله در این زمینه وجود دارد، به روشنی دلالت بر این مدعا دارد: اگر فقر در جامعه به قدری زیاد شود که گروههایی در جامعه گرسنه باشند و در تأمین معیشت خود دچار مشکل شوند، به یقین ارزشها و دستورات و هنجارها و قوانین را نادیده میگیرند و در این صورت، انحرافات اجتماعی در جامعه اشاعه مییابد
از سوی دیگر، اسلام مال اندوزی و ثروت انباشتن را نیز عامل طغیان و انحراف انسانها به حساب آورده است؛ چون بسیاری از انسانها اگر خود را در زمینههای مادی کاملاً مستغنی و بینیاز احساس کنند، به تدریج این بینیازی در زمینههای اقتصادی، موجب میشود که فرد خود را در زمینههای دیگر نیز از خدا بینیاز بداند و در این صورت، دستورات و فرامین او را زیر پا گذارد و به سوی طغیان و ناهنجاری روی آورد. این معنا از آیه ششم و هفتم سوره «علق» قابل استنباط است که میفرماید:
کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى، یعنی: حقا که انسان سرکشى مىکند
أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى یعنی :همین که خود را بىنیاز پندارد
د: بیکاری
بیکاری یکی از مشکلات عمده اقتصادی است که همیشه مورد توجه و نگرانی سیاستگذاران و برنامه ریزان کشور بوده است همین طور تورم و گرانی نیز موجب دغدغه و دلواپسی جامعه می باشد ولی بیکاری نسبت به تورم حساس تر و با اهمیت تر است. دلیل اهمیت بیکاری جدا از اثرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن که در بعضی مواقع خاص امکان دارد مسایل بحران زا در پی داشته باشد به لحاظ ویژگی ابعاد اقتصادی آن است. اگر بیکاری بر اثر ایجاد نشدن واحدهای تازه تولیدی و صنعتی و خدماتی و فنی اشتغالزا تداوم و گسترش یابد قطعاً کاهش قدرت خرید نیروی کار در جامعه تأثیرات منفی بر جای می گذارد و در میزان تقاضای کل جامعه این پیامد ناگوار فی الفور مانند میزان الحراره درجات تقلیل را طی خواهد کرد چه بسا این وضعیت منفی به بروز رکود و کسادی کامل در میزان ظرفیت های سرمایه منجر شود.
بیکاری به عنوان یک مسأله اجتماعی زمینه مساعدی برای رشد انحرافات اجتماعی است.
ه: ناکارامدی نظام تربیتی
در آغاز قرن نوزدهم، صاحبنظران معتقد بودند، برای پیشگیری از جرایم در یک جامعه، باید کاری کرد که آموزش و پرورش در آن جامعه همگانی شود و تلاش نمودند تا آموزش و پرورش را اجباری سازند. ویکتور هوگو در اینباره، جمله مشهوری دارد: یک مدرسه باز کنید تا درِ یک زندان بسته شود ،اما بعدها متوجه شدند که صرف با سواد شدن افراد جامعه تأثیری در کاهش میزان جرایم ندارد، بلکه نوع و کیفیت جرایم متفاوت میشود؛ یعنی مجرمان با مکر و حیله و نیرنگ و به شکلهای پیچیدهتری دست به جرایم میزنند. افراد با فراگیری رعایت نظم و انضباط در محیط مدرسه و ارزشها و دستورات اخلاقی، برای رعایت قوانین و مقرّرات اجتماعی آماده میشوند، در حالیکه با صنعتی شدن کشورها، مدرسهها به جای پرداختن به دو وظیفه اصلیشان، که تعلیم و تربیت باشد، «تربیت» را نادیده گرفته، تنها افراد را برای رسیدن به شغلی خاص در جامعه هدایت میکند. از سوی دیگر، وجود تعداد زیاد دانشآموزان در کلاسهای درس و عدم امکان توجه و بررسی کافی مربیان و معلمان به ابعاد اخلاقی و عقیدتی کودکان و دانشآموزان، در کنار عوامل دیگر، بستری برای انحراف فراهم میکند.
- مجلسی ، محمدباقر ، بحارالانوار، ج 62، روایت 7، ص 27
-سوره علق ،آیات 7-6
- فرزین فر، مهرداد، اعتیاد،علل و پیامدهای آن، ص 115
- دانش تاج زمان، پیشین، ص 261