در یافتههای تحلیلی این پژوهش، پس از کدگذاری باز و محوری، مفاهیم و مصادیق قربانیشدن از منظر زنان استخراج شد و پس از آن روابط بین متغیرها مورد مطالعه قرار گرفت. در زیر دادهها بر اساس مفاهیم اکتشافی ارائه میگردد. در این مبحث با عنایت به اینکه در مبحث قبل دستهبندی مبسوطی از انواع سبکزندگی ارائه شدهاست مثالهایی که از هر یک از موارد آورده میشود کنار مشخصات آن ها سبکزندگیشان نیز نوشته خواهد شد و از نوشتن مشخصات ظاهری مثل وضعیت پوشش و آرایش وضعیت اعتقادی و غیره صرف نظر شدهاست ولی در مواردی که نیاز به توضیح بیشتری احساس شد، توضیحات تکمیلی ارائه گردید. تا بتوان ارتباط مفاهیم و مصادیق قربانیشدن با سبکزندگی افراد درک کرد و مفصلبندی مفاهیم درست صورت گیرد. در نهایت در این مبحث نیز مانند مبحث قبل در پایان هر مطلب در یک جعبه جمعبندی ارائه شده و تقسیمبندیای از مفاهیم و مقولات در سه سبکزندگی ارائه گردیده است. در واقع این جعبههای جمعبندی نقش مفصلبندی بین مفاهیم را ایفا میکند.
تعریف قربانیشدن
در تعریف زنان از مفهوم قربانیشدن، میتوان به سیزده مفهوم اشاره کرد. زنان قربانیشدن را، به مثابه بیسرپرست شدن، اجبار به کاری یا چیزی، تجاوز جنسی، تعرضهای کلامیو غیرکلامی، عدماشتغال، محدودیت فردی یا جمعی و یا ساختاری، مطیع تصمیم دیگران بودن، گذشت کردن به خاطر خواسته دیگران یا به نوعی فدا شدن به خاطر دیگران، از دست دادن آبرو، خیانت، مورد سوء استفاده قرار گرفتن و مورد ظلم واقع شدن عنوان میکنند.
در ادامه پس از کدگذاری محوری اقدام به کدگذاری انتخابی شد. کدهای انتخابی استخراج شده شامل «آسیبهایی کلی در حوزه مسائل اجتماعی »،«سلب اختیارها و منابع» از افراد و«حرمان[۴۹] زندگی (برباد رفتن گذشته و آینده)» زنان میشد.
در توضیح این مفاهیم باید گفت که فرد از بیسرپرست شدن، از دست دادن آرزوها و گذشت کردن به خاطر خواسته دیگران یا فدا شدن به خاطر دیگران احساس میکند گذشته و آیندهاش کلا بر باد فنا رفته و در واقع به قابلیتهایی که تحت عنوان یک انسان میتوانست دست یابد دست نیافته است لذا تعریف قربانی را اینگونه مطرح میکند. همچنین در خصوص سلب منابع و اختیارها باید گفت فرد وقتی به اجبار کاری یا چیزی را انجام میدهد و یا مجبور است مطیع دستور دیگران باشد و یا به واسطه عدماشتغال دچار محدودیتهایی میشود و یا به واسطه قوانین دچار محدودیتهای ساختاری شده و یا با توجه به محدودیتهای خانوادگی، محدودیتهایی که یک فرد مثل شوهر یا برادر یا پدر برایش ایجاد میکند؛ دچار سلب اختیارها و منابع شده و خود را قربانی آن میداند. از نظر چنین فردی قربانی مفهومی غیر از سلب اختیارها و منابع نخواهد داشت. در بسیاری موارد نیز قربانیشدن مساوی با آسیبهای حوزه جرمشناسی تعریف شدهاست. بهطوری که تجاوز جنسی، تعرضهای کلامیو غیرکلامی، مورد ظلم واقع شدن، مورد خیانت واقع شدن و آسیب دیدن به هر شکلی که فرد مقصر نباشد در آن قرار میگیرند.
با توجه به مطالب یاد شده میتوان گفت از نظر زنان قربانی کسی است که به واسطه آسیبهای حوزه جرمشناسی یا سلب منابع و اختیارها شده باشد و یا به واسطه عواملی گذشته و آیندهاش برباد رفته باشد. آنچه در تمامیموارد تعاریف قربانیشدن به وضوح مشاهده میشود این است که شخص قربانی در قربانیشدن خود مقصر نبوده است و نا خودآگاه در ورطه قربانیشدن افتاده است.
پس میتوان قربانیشدن را از منظر زنان چنین تعریف کرد:«قربانیشدن یک احساس است که با فرد میماند و فرد خود را آسیبدیده شرایطی میداند که خود در آن دخالتی نداشته و قصوری از وی سرنزده و زندگیاش تحت تأثیر قرار گرفته است».
جدول شماره ۳۴٫ تعریف قربانیشدن
تعریف قربانیشدن از نظر زنان(نمونه تعاریف) | کد باز |
آنکه طلاق می گیرد یا طلاق میدهد قربانی است،…..، کشته می شود قربانی است، بی سرپرست می شود قربانی است. به هر نحوی بی سرپرست شدن را قربانی میدانم(مورد شماره ۲۲، ۵۵ ساله همسر شهید، سبکزندگی محافظهکارانه). | بیسرپرست شدن |
از نظر من قربانی کسی است که مجبور به کاری شود که دوست ندارد یا نباید انجام دهد. حالا هر چیزی میخواهد تجاوز باشد و یا اجبار همسر به کاری و یا اجبار در محل کار برای انجام دادن کاری باشد(مورد شماره ۱۹، ۲۱ ساله دانشجو، سبکزندگی جسورانه). | اجبار به کاری یا چیزی |
کسی که مورد تجاوز واقع میشود قربانی میشود.حتی پسر بچهها هم قربانی می شوند اصولاً بچهها بیشتر قربانی میشوند(مورد شماره ۳،۴۸ ساله، خانهدار،سبکزندگی محافظهکارانه). | تجاوز جنسی |
…کسی که نخواهد اتفاقی برایش بیافتد یا کاری انجام بشود و به زور برایش انجام بشود مثلاَ کسی که خودش را قربانی حرف مادر شوهرش میداند یعنی نمیخواهد این حرفها را بشنود و میشنود و اقداماتی را در جهت اینکه آن اتفاقات نیافتد انجام میدهد ولی آن اتفاق بیافتد. یا کسی که در خیابان مورد آزار مردها قرار میگیرد(مورد شماره ۱، ۳۵ساله، پزشک، سبکزندگی مصلحتاندیش). | تعرضهای کلامیو غیرکلامی |
وقتی دختری تحت تاثیر شرایط و جوی قرار بگیرد تحصیل کند اما نتواند در جامعه کاری کند و شغل داشته باشد قربانی شده(مورد شماره۱۳، ۲۳ ساله دانشجوی گرافیک، سبکزندگی جسورانه). | عدماشتغال |
آدمی که در شرایطی قرار می گیرد که آن شرایط باعث می شود در حقش ظلم شود مثلا من در محیط کارم چون خانم هستم شاید نتوانم خیلی از حرفهایم را به رئیسم بزنم من قربانی رفتار جنسیت گرای رئیسم می شوم(مورد شماره ۲۵، ۲۸ ساله خبرنگار، سبکزندگی مصلحتاندیش). کسی که به هر دلیلی محدود شود و نتواند آنطور که میخواهد زندگی کند حالا میخواهد این محدودیت توسط شوهرش ایجاد شده باشد و یا به خاطر داشتن بچه ایجاد شده باشد(مورد شماره ۳۸، ۲۸ ساله، هنرمند، سبکزندگی جسورانه). |
محدودیت فردی، جمعی، ساختاری |
کسی که هدفی را برای خودش گذاشته یعنی بی هدف به دنیا نیامده و نمیخواهد هم از دنیا برود یک هدفی را گذاشته و کاملا هم دارد تمام تلاشش را میکند تا به هدفش برسد ولی در مسیر چیزهایی به وجود میاید که مسیر را منحرف میکند نمیگویم ۱۸۰درجه اصلاً مسیر را عمود میکند و اصلاً نمیفهمد که کجا بودهای یا کجا داری میروی و تمام هدفش و آرزوهایش برای یک آدمی که به این دنیا آمده و می توانسته بهترین مخلوق خدا باشد. کسی که نتواند به خاطرتصمیمگیری اطرافیانش به هدفش برسد قربانی ست(مورد شماره ۱۰، ۳۰ ساله، مدرس مدعو، سبکزندگی مصلحتاندیش). | مطیع تصمیم دیگران بودن |
کسی که از همه خواستههایش و لذتهایش و آن چیزهایی که آن موقع به خاطر کسی گذاشت کنار خوب قربانی شده(مورد شماره ۳۹، ۳۰ ساله خانهدار، سبکزندگی محافظهکار). ….. از چیزی که دلم میخواسته به خاطر اینکه کس دیکری به هدفش برسد گذشتهام. یک جور گذشت کردن یعنی گذشت خیلی بزرگ از چیزی که خیلی برایم مهم بوده(مورد شماره ۴۰، ۲۴ ساله، معلم، سبکزندگی محافظهکار). |
گذشت کردن به خاطر خواسته دیگران یا فدا شدن به خاطر دیگران |
موضوعی پیش بیاید که بهخاطر آن آرزوهای آدم برباد برود. آدم با آرزوهایش زنده است (مورد شماره۱۴، ۴۳ساله، خانهدار، سبکزندگی مصلحتاندیش) | از دست دادن آرزوها |