مأخذ: (موسوی، ۱۳۹۱: ۱۵۱)
۲-۴-۳-۱ دیدگاه های در باب سرمایه اجتماعی
۲-۴-۳-۱-۱ نظریه کلمن
کلمن به بحث درباره ارتباط سرمایه اجتماعی و انسانی پرداخته و یادآور می شود که سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی مکمل همدیگر هستند او می نویسد که این دو مفهوم به جای آنکه رقیب یکدیگر در نظر گرفته شوند. و باید در تبیین پدیده ای مستقل با هم و مکمل در نظر گرفته شوند. تعریف کلمن از سرمایه اجتماعی را پلی بین رفتار فردی در نظر گرفته است اما وجود آن، یعنی پدید آمدن منابع ساختاری- اجتماعی است. اینکه این منابع در زمان لازم به کار آیند یا نه از نظر کلمن بستگی به دو چیز دارد، یکی وجود احترام به تعهدات و دیگری سطح اعتماد در جامعه، که هر دو متاثر از تغییرات در ساختار اجتماعی اند. تغییراتی که شامل موارد چون: «علاوه بر سطح اعتماد که باز پرداخت تعهدات منجر می شود. احتیاجات حقیقی که افراد نیازمند کمک هستند، وجود دیگر منابع کمک (مانند کمک دولتی)، درجه وفور اقتصادی در جامعه، تفاوتهای فرهنگی در دادن و گرفتن کمک از دیگران، درجه سازگاری شبکه های اجتماعی، پشتیبانی ارتباطات اجتماعی» (Colman, 1944: 302). او ارتباطات بین افراد را به عنوان ایجاد کننده منابع سرمایه اجتماعی می داند که با ایجاد تعهدات و انتظارات بین فعالان، ایجاد اعتماد در جامعه و ایجاد معیارهایی برای رفتار افراد و ضمانت های اجرایی موثر برای جلوگیری از رفتارهای ناهمنوا به وجود می آید. اما از نگاه کلمن بنیادی ترین عنصری که در خلال این روابط می تواند به سرمایه اجتماعی موجودیت بخشد، اعتماد متقابل است. و ایجاد سرمایه اجتماعی وابسته به وجود ارتباطات قوی دو طرفه (فرو بستگی) شبکه های مختلف روابط، ثبات ساختار اجتماعی و ایدئولوژی مشترک بین افراد است (کلمن، ۱۳۸۶: ۴۸۶- ۴۵۸). از نظر کلمن سرمایه اجتماعی از ۴ منبع سرچشمه می گیرد:
مجموعه تعهدات و انتظارات متقابلی که افراد نسبت به یکدیگر دارند. پیش فرض چنین تعهدات و انتظاراتی وجود اعتماد در شبکه و ساختار روابط اجتماعی می باشد. هر چقدر یک ساختار اجتماعی بتواند تعداد بیشتری از این تعهدات و انتظارات را ایجاد کند، در واقع وابستگی افراد به یکدیگر بیشتر می کند و همین مسئله خودش یک سرمایه اجتماعی می باشد.
کانال ها و مجاری اطلاع رسانی که افراد از طریق ارتباطات اجتماعی شان به دست می آورند. یک فرد نمی تواند در همه زمینه هایی که نیاز دارد یا علاقمند است، اطلاعات کافی داشته باشد ولی اگر فرد، دوستان یا آشنایانی داشته باشد که در زمینه های مختلف اطلاعات داشته باشد، می تواند هنگام نیاز به اطلاعات از آنها استفاده کند.
هنجارها و ضمانت اجراهای موثر برای آن هنجارها. کلمن معتقد است که یکی از متغییر های مهم برای ایجاد اعتماد در روابط یا موثر ساختن هنجارها «بستگی» است. اگر ساختار روابط اجتماعی به گونه ای باشد که افراد گوناگون از جنبه های مختلف به یکدیگر مرتبط شوند و بتوانند دانسته هایشان را در اختیار یکدیگر بگذارند، آن اجتماع دارای بستگی است و بنابراین زیر پا گذاردن هنجارها کمتر می شود.
سازمان های اجتماعی انطباق پذیر. برخی سازمان ها و یا گروه های داوطلبانه به منظور برآورده کردن هدف خاصی به وجود می آیند، ولی ساختار آن ها چنان است که در شرایط متفاوت، می تواند برای اهداف دیگری نیز به کار آیند. این مسئله که ساختار گروه به صورتی است که انعطاف دارد و می تواند با شرایط جدید انطباق یابد، یک نوع سرمایه اجتماعی است (علیخان گرگانی و مرادی، ۱۳۹۲: ۳۶).
۲-۴-۳-۱-۲ نظریه بوردیو
بوردیو سرمایه اجتماعی را یکی از اشکال« سرمایه» می داند. سرمایه از نظر او سه شکل بنیادی دارد. «سرمایه اقتصادی» که قابل تبدیل شدن به پول است و می تواند به شکل حقوق مالکیت نهادینه شود. سرمایه فرهنگی که تحت برخی شرایط به سرمایه اقتصادی بدل می شود و به شکل کیفیات آموزشی نهادینه می گردد و سرمایه اجتماعی که از پیوندهای اجتماعی ساخته شده است و تحت برخی شرایط سرمایه اقتصادی تبدیل می شود و ممکن است به شکل اشرافی نهادینه شود (زبردست،۱۳۸۳: ۱۲۷). بوردیو در مورد سرمایه اجتماعی توجه اصلی اش را به درک هرم اجتماعی بود او اعتقاد داشت سرمایه اقتصادی ریشه تمامی سرمایه هاست او علاقمند بود از ترکیب آن با دیگر سرمایه ها برای ایجاد تولید مجدد نابرابری اطلاع یابد. از نظر باردیو، نابرابری بوسیله تولید و توزیع مجدد سرمایه توجیه می شود. او به خوانندگان تذکر می دهد که سرمایه عبارت است از کار تجمع یافته که برای تجمع محتاج زمان است. پس نگاه او به سرمایه فقط از دید اقتصادی ناکافی است. باردیو معتقد بود که در جهان، هنر عشق و ازدواج باید عاری از منافع شخصی مورد احترام واقع گردند و هم سرمایه اجتماعی و هم سرمایه فرهنگی را باید به مثابه ثروت در نظر گرفت که منتج از کار تجمع یافته است. با وجود اینکه بوردیو یکی از متفکران در مورد سرمایه اجتماعی است ولی نظریه او خالی از خلل نیست، چرا که اولا سرمایه اجتماعی عموما متوجه راههایی است که از آن راه ها بعضی گروه ها از ارتباطات خود در جهت منافع شخصی سود می جویند. در واقع سرمایه اجتماعی در نظر او به صورت ماسکی پنهان، نگاه داشتن اهداف سود جویانه صاحب آن است و از این رو دشمنی است برای جامعه باز دموکراتیک (دویران، ۱۳۸۷: ۲۵).
۲-۴-۳-۱-۳ نظریه فرانسیس فوکویاما
در نظر فوکویاما، سرمایه اجتماعی ناظر به مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش های غیر رسمی است که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است، در آن سهیم هستند. خوشبختانه فوکویاما بسیار صریح تر و سر راست تر از دیگران، زمینه اجتماعی- تاریخی طرح و شیوع مفهوم سرمایه اجتماعی را آفتابی میسازد. در نظر او مسئله شدن اندیشه سرمایه اجتماعی مخلوق فضایی است که از پی فروپاشی بلوک شرق در سطح جهان پدیدار گشته است. او خود می نویسد: «از زمان سقوط دیوار برلین، توجه فوق العاده ای به چند موضوع مرتبط با یکدیگر از قبیل سرمایه اجتماعی، جامعه مدنی، هنجارهای اجتماعی و اعتماد به عنوان مسائل عمده دموکراسی معاصر معطوف گردید». فوکویاما اعتقاد دارد در ارتباط با سرمایه اجتماعی باید دو نکته را روشن کرد:
سرمایه اجتماعی جزو سرمایه انسانی نیست چرا که این سرمایه متعلق به گروه ها است نه افراد. هنجارهایی که شالوده سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهد در صورتی معنی دارد که بیش از یک فرد در آن سهیم باشد.
سرمایه اجتماعی با توجه به علم سیاست و علم اقتصاد لزوما” چیز خوبی نیست، در این علوم همکاری و همیاری برای تمام فعالیتها اجتماعی خواه خوب یا بد ضروری است.
خلاصه اینکه رویکرد استراتژیک فوکویاما، آنجا بیشتر خود را نشان می دهد که بر خلاف دیگر صاحب نظران مدرسی مشرب سرمایه اجتماعی، به داوری ارزشی در بحث از سرمایه اجتماعی، اهمیت بیشتری می دهد و تاکیدی تام بر تمایز سرمایه اجتماعی خوب از بد صورت می دهد. در نظر او البته در بیانی که این بار نشان صراحت را کمتر می توان در آن دید، سرمایه اجتماعی خوب ناظر به آن دسته از روابط مبتنی بر اعتماد و همکاری است که در چارچوب رویکردهای هویت انگار که از حیث منطق برخورد مرزی متصلب میان «خود» و «دیگری» کشیده باشند، سامان نیافته باشند (فوکویاما، ۱۳۷۹: ۱۳-۹).
۲-۴-۳-۱-۴ نظریه پونتام
پونتام از متخصصین اخیر سرمایه اجتماعی است. تاکید عمده وی به نحوه تاثیر سرمایه اجتماعی بر رژیم سیاسی و نهادهای دموکراتیک مختلف است. پونتام سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها میداند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و در نهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. از نظر وی اعتماد و ارتباط متقابل اعضاء در شبکه به عنوان منابعی هستند که در کنش های اعضای جامعه موجود است. پونتام بیان می کند سرمایه اجتماعی را می توان به ۳ بخش اصلی تقسیم بندی کرد. نخست اعتماد، دوم هنجارها و الزامات اجتماعی، سوم شبکه های اجتماعی فعالیت شهروندان، علی الخصوص انجمن های داوطلبانه (Putnam, 1993: 67). پوتنام سرمایه اجتماعی را به عنوان همبستگی اجتماع محلی حاصل شده دارای ویژگی های ذیل می داند:
وجود مجموعه ای متراکم از سازمان ها و شبکه های اجتماع محلی
سطوح بالای تعهد مدنی یا مشارکت در شبکه های اجتماع محلی
هویت محلی قوی و مثبت و نیز احساس تجانس و برابری با اعضای اجتماع محلی
هنجارهای تعمیم یافته محلی مربوط به اعتماد و کمک متقابل بین اعضای اجتماع محلی و این که آیا آن ها یکدیگر را به لحاظ شخصی می شناسند یا خیر
شبکه های مشارکت مدنی تجسم همکاری های موفقیت آمیز گذشته هستند که می توانند همچون الگویی فرهنگی برای همکاری های آتی عمل کنند (علیخان گرگانی و مرادی، ۱۳۹۲: ۳۷).
۲-۴-۳-۱-۵ نظریه باس
باس معتقد است نظریه سرمایه اجتماعی معطوف به بسط قضایایی در مورد شرایطی است که تحت آن حکومت ها و اجتماعات محلی بتوانند برای نیل به اهداف مشترک تعاون و همکاری داشته باشند. آن تعیین کننده ترتیبات نهادی افقی است که تاثیر مثبت روی ایجاد شبکه هایی از اعتماد، اداره بهتر امور و عدالت اجتماعی دارد. سرمایه اجتماعی نقش مهمی را در تشویق به اشتراک مساعی در فایق آمدن بر شکست های بازار از طریق کنش های جمعی و ائتلاف منابع مشترک ایفا می نماید. در نتیجه به نظر می رسد برای ارتقای مشارکت اجتماع محلی و توسعه خوداتکا امری لازم است.
۲-۴-۳-۱-۶ نظریه لوری
لوری” بیان می کند که سرمایه اجتماعی گویای روابط اجتماعی متقابلی است که به طور طبیعی بین افراد شکل می گیرد و به کف آوردن مهارت ها و ویژگی هایی که در بازارگاه صاحب ارزش اند را ترویج و یا یاری می رساند. لذا سرمایه اجتماعی دارایی است که گاه چون میراث مالی برای حفظ نابرابری در جامعه، واجد اهمیت محسوب می شوند (موسوی، ۱۳۹۱: ۱۳۹).
۲-۴-۳-۱-۷ نظریه پا اکستون
به نظر پااکستون” (۱۹۹۹) سرمایه اجتماعی شامل دو مولفه پیوستگی های عینی بین افراد به عنوان شبکه عینی که افراد را در یک فضای اجتماعی به یکدیگر پیوند می دهد و نوعی پیوند ذهنی که موجب شکل گیری روابط مبتنی بر اعتماد متقابل و روابط عاطفی مثبت اعضای جامعه نسبت به یکدیگر می شوند، می باشد. سرمایه اجتماعی نوعی انرژی بالقوه است که تسهیل کننده کنش است (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۶: ۳۹۵).
۲-۴-۴ نظریه توسعه اجتماعی
بسیاری از تعاریف توسعه (خواه بر اساس نظریه مدرنیزاسیون و یا نظریه وابستگی)، بر برنامه های علمی و راهبردهایی دلالت دارند که به دنبال بهبود وضعیت کشورهای به اصطلاح «توسعه یافته» و «کمتر توسعه یافته» هستند. تاکید آن ها بیشتر بر موضوعات نهادی و سازمانی و تغییرات وابسته به آن است. در بیشتر این تعاریف فرض بر آن است که از طریق اجرای برنامه ها و طرح های مختلف، این مکان وجود دارد که یک جامعه در مسیر توسعه قرار گیرد. استوارد (۱۹۹۷) معتقد است که توسعه در رابطه با تغییر مثبت در جوامع انسانی بوده و موفقیت توسعه از طریق نتایج مشاهده شده در آن جامعه سنجیده می شود. تودارو نیز بر این عقیده است که توسعه فرآیندی چند بعدی است که مستلزم تغییرات عظیم در ساختار اجتماعی، وضعیت عمومی و نهادهای ملی و همچنین تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و فقر است. به هر حال نکته حائز اهمیت این است که روشن گردد بهترین شیوه ی دستیابی به این توسعه یا زندگی بهتر چیست؟ در این بین مفاهیم بسیاری وجود دارد که می تواند معانی متفاوتی برای افراد مختلف و رشته های گوناگون داشته باشند. مفهوم توسعه اجتماع یکی از این مفاهیم است. از اواسط قرن بیستم به تدریج توسعه به سوی رویکردهای مشارکتی تر حرکت کرد. شاید گاندی از اولین کسانی بود که از اجتماع خود-اتکا و توسعه در مقیاس کوچک حمایت نمود. سایتز (۱۹۹۸) معتقد است که توسعه اجتماع، تلاش هایی است که به وسیله ی ساکنان محله و متخصصان برای ارتقاء پیوندهای اجتماعی میان اعضای اجتماع صورت می گیرد، خود-یاری شهروندان را بر می انگیزاند، رهبری محلی را پاسخگو می نماید و نهادهای محلی را ایجاد کرده یا احیا می کند. توسعه اجتماع به دنبال ارتقای درگیری اجتماع و انسجام اجتماعی از طریق مشارکت است. هدف کلی آن تقویت حس تعلق است، برای تحقق این امر مردم نیاز دارند به:
جای گرفتن در اجتماع و جامعه نه منزوی شدن از آن
داشتن فرصت هایی برای بهبودی شرایط زندگی خود؛ و
تشویق به درگیر شدن در اقدامات جمعی که موجب تغییرات مثبت می گردد (صرافی و همکاران، ۱۳۹۳: ۱۱۹-۱۱۸).
“توسعه اجتماعی برابری فرصت های اجتماعی است” (Sen & Dreze, 1995: 127). توسعه اجتماعی ارتقاء پایدار است، جامعه است که شایسته منزلت با قدرت دادن به زنان، مردان و گروه های حاشیه نشین برای انجام توسعه خود به منظور بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود و موقعیتی برای بدست آوردن جایگاه راستین خود در جامعه” (Bilance, 1997: 10). در سال های اخیر یک تلاش گسترده برای توجیه نقش عوامل ” اجتماعی” در فرآیندهای گسترده تر از توسعه اقتصادی و انسانی وجود داشته است. این در حالیکه در زبان سرمایه اجتماعی، نهادها و یا فرهنگ، اقتصاددانان و دانشمندان علوم اجتماعی در رشته های مرتبط در بیان تلاش های زیاد را به کمیت حضور برخی از هنجارهای رسمی و اعمال، و یا نشان دادن تاثیر آنها در روند توسعه موجب شده اند (Servaes, 2008: 14). سازمان ملل توسعه اجتماعی را افزایش ظرفیت نظام اجتماعی، ساختار اجتماعی، نهادها، خدمات و سیاست بهره گیری از منابع برای سطوح زندگی مطلوب تر که در معنایی وسیع تر دربردارنده ارزش هایی است که معطوف به توزیع معتبر درآمد، دارایی و فرصت هاست تعریف نموده است. بنابراین توسعه اجتماعی با مولفه هایی همچون بهبود در کیفیت زندگی، تحقق برابر و عدالت اجتماعی، نیل به یکپارچگی اجتماعی، تحقق نظام شایسته سالاری، مشارکت اجتماعی در قالب بسط انجمن ها و نهادهای مدنی،تقویت قابلیت و ظرفیت نظام اجتماعی، پاسخگویی به ضرورت های حاصل در دگرگونی های مختلف، پذیرش تکثر اجتماعی با حفظ انسجام ملی و ارتقای توانمندی های انسانی ارتباط دارد. مولفه های مطرح شده برخوردار از رابطه متعاملی با یکدیگر هستند. شولت” در مباحث مربوط به توسعه اجتماعی و جهانی شدن بر سه موضوع امنیت انسان، عدالت اجتماعی و دموکراسی تاکید می نماید و رابطه متقابل بین سه موضوع مطرح شده را مورد تاکید قرار می دهد (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۶: ۳۷۹).
۲-۴-۵ نظریه رشد هوشمندی شهری
تغییر الگوی رشد شهری در نتیجه توسعه فناوری های حمل و نقل منجر به خزش شهری گردید و پیامدهایی همچون آلودگی هوا، افزایش قیمت زمین، کمبود خدمات پارکینگ، کمبود فضاهای عمومی و… را به همراه داشت به دنبال این امر الگوهای نوین توسعه شهری همچون رشد هوشمند در ادبیات برنامه ریزی مورد توجه مدیران شهری قرار گرفت (برغمدی، ۱۳۹۲: ۳۶). عناصر استراتژیهای رشد هوشمند که مکررا” تاکید می شوند و در حوزه های شهری مختلف بکار گرفته می شوند تا توسعه شهری فشرده را ارتقاء بخشند عبارتنداز: تمرکز فعالیت ها در قسمت مرکزی شهر و بخش تجاری مرکزی (CBD)، تشویق توسعه میان افزا مخصوصا” مکان های برون فیلد، محدود کردن گسترش فیزیکی از طریق بکارگیری مقررات کاربری زمین مانند مرزهای رشد شهری (UGB) و کمربندهای سبز، تشویق به توسعه انواع مسکن ترکیبی (برای مثال: آپارتمانها (Lofts)، واحدهای در استطاعت و مساکن تک خانواری و چند خانواری)، ایجاد یک چشم انداز از جامعه برای هدایت کاربری های تجاری و اختصاصی و تصمیمات حمل و نقل (Arku, 2009: 257). رشد هوشمند مترادف با توسعه با تراکم بالا نمی باشد. اگر چه بناهایی با تراکم بالاتر بطور حتم یکی از اجزای مهم رشد هوشمندی می باشد. رشد هوشمندی در عوض نوعی از توسعه با تراکم بالا را با کاربری های زمین ترکیبی ارائه می دهد به شیوه ای که افراد از تراکم های ساختمانی بزرگتر سود می برند (Danielsen & et al, 1999: 516).
۲-۴-۵-۱ اصول رشد هوشمند
کاربری اراضی ترکیبی
سود بردن از طراحی ساختمانهای فشرده
ایجاد طیفی از فرصتها و گزینه های مسکن
ایجاد جوامع قابل پیاده روی
پرورش (توسعه) جوامع منحصر به فرد و جذاب با یک حس قوی مکان
حفاظت از فضای باز، زمینهای کشاورزی، زیبایی طبیعی و مناطق زیست محیطی حساس
تقویت و هدایت توسعه به سمت جوامع موجود
فراهم کردن تنوعی از گزینه های حمل ونقل
تصمیم سازی توسعه قابل پیش بینی، و مقرون به صرفه اقتصادی
پایان نامه :تحلیل پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی منطقه ۲۲ تهران- ...