خلاقیت فردی با سه مؤلفه انگیزه ، منابع و مهارت ها معرفی می شود . به طور مشابه همین مؤلفه ها در بر گیرنده نوآوری سازمانی نیز می شوند؛ اگر چه در روش متفاوتند.
۲-۳-۱-۱- انگیزه درونی
همانطور که خلاقیت فردی نیازمند این است که افراد برای خلاق بودن در کار خود برانگیخته شوند، نوآوری سازمانی نیز مستلزم داشتن نوعی فرهنگ سازمانی است که نوآوری را تشویق کند. وقتی مدیر عالی اجرایی از پرورش دیدگاه نوآوری کوتاهی می کند و به شرایط موجود اکتفا می کند، تغییر غیر محتمل خواهد شد. در شرکت هایی مثل مایکروسافت ، رهبران (شامل رئیس و همکار مالی آن شرکت بیل گیتز[۱۴]) نوآوری را به عنوان بخشی از نظم طبیعی کارها در نظر می گیرند، با این همه ، عجیب نیست که امور نوآور همیشه در دست اقدام است.
۲-۳-۱-۲- منابع نوآوری
همانگونه که افراد باید مهارت های ابتدایی خاصی برای خلاق بودن داشته باشند، سازمان ها نیز برای ممکن ساختن نوآوری باید منابع ابتدایی معینی را داشته باشند. برای مثال برای نوآور بودن ، سازمان ها باید آنچه که مربوط به منابع مالی و انسانی می شود را در اختیار داشته باشند. با این همه، اگر نیروی انسانی ماهر و منابع مالی که می تواند منجر به نوآوری شود وجود نداشته باشد، رکود و کسادی محتمل خواهد بود. (گرینبرگ و بارون ، ۲۰۰۰)
۲-۳-۱-۳- مدیریت نوآوری
سرانجام، همانطور که افراد باید مهارت های خاص خود را برای خلاق بودن پرورش دهند، سازمان ها نیز باید شیوه های خاصی از مدیریت افراد را جهت تشویق نوآوری توسعه دهند که در حقیقت “مهارت های مدیریت نوآوری” می باشند. مهم ترین موضوع در این خصوص ، اهمیت تعادل است. بخصوص، مدیران هنگامی نوآوری را ارتقاء می بخشند که بین سه موضوع کلیدی تعادل ایجاد کنند : اهداف[۱۵]، سیستم پاداش[۱۶] و فشار زمانی[۱۷].
اهداف
نوآوری سازمانی زمانی ارتقاء می یابد که اهداف دقیقاً با رسالت[۱۸] سازمان مرتبط باشد اما نه آنقدر مشخص باشد که دست افراد را برای فعالیت ببندد. اگر این قبیل محدودیت ها تحمیل شود نوآوری شکوفا نخواهد شد.
سیستم های پاداش
سیستم های پاداش باید به طور منصفانه و همچنین سخاوتمندانه به همکاری های افراد ارج نهد، اما آن ها نباید آنقدر جزیی باشند که هر حرکتی را با پاداش یا جایزه نقدی مرتبط سازند. در غیر این صورت افراد از پذیرش ریسک که نوآوری را ممکن می سازد دلسرد می شوند.
فشار زمانی
مدیریت نوآوری مستلزم یک تعادل دقیق در رابطه با فشار زمانی است که به کارکنان اعمال می شود. اگر این فشارها زیاد باشد، ممکن است قوه تخیل افراد از بین برود و راه حل های تکراری ارائه دهند. از طرف دیگر، اگر این فشارها خیلی ضعیف باشد، ممکن است افراد اضطرار زمانی را احساس نکنند و تصور کنند که پروژه آنقدر با اهمیت نیست که لازم باشد برای آن خلاقیت به خرج داد . (گرینبرگ و بارون[۱۹]، ۲۰۰۰)
۲-۳-۲- موانع خلاقیت و نوآوری
موانع خلاقیت و نوآوری یک موضوع متنوع و گسترده است ، چراکه این موانع مختلف و چندگانه هستند. بسیاری از این موانع می توانند به موانع فردی، محیط اجتماعی و یا محیط کاری طبقه بندی شوند.برای مثال ونگ و پنگ[۲۰]، برخی از این موانع را در مطالعه خود در رابطه با صنعت هتل داری مشخص کرده اند. فشار زمانی، منابع ناکافی، ارزشیابی و وضع موجود از جمله موانعی بوده است که محققان آن ها را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده اند. (سدی و ال دوبیسی[۲۱]، ۲۰۰۸، ۵۸۱)
برخی از موانع خلاقیت که در گرایشات انسانی وجود دارد و از خلاق بودن بیشتر افراد جلوگیری
می کند و همچنین بعضی از روش های فیزیولوژیکی برای بهبود خلاقیت را بیان می کنند. آن ها این موارد را اینگونه طبقه بندی می کنند:
مقاومت در برابر تغییر[۲۲] : خلاقیت و تغییر با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند. برای ایجاد تغییر، خلاقیت مورد نیاز است و همچنین خلاقیت نتیجه تغییر است. هم خلاقیت و هم تغییر متضمن جهت گیری جدیدی هستند. هر دوی آن ها با عدم اطمینان و ریسک در ارتباطند. بسیاری از افراد در برابر تغییر مقاومت می کنند چراکه تغییر مستلزم کار سخت است. تغییر نیازمند دگرگونی در الگوها، عادات و رویکردهاست. از سوی دیگر، تغییر امری مثبت است زیرا جایگاه و موقعیت فرد می تواند از طریق تغییر بهبود یابد، موجب افزایش رضایت خاطر و ارتقاء قابلیت های منحصربه فرد شخصی شود. بسیاری از کارشناسان خلاقیت معتقدند که افراد به طور طبیعی در برابر تغییر مقاومت نمی کنند بلکه شرایط (از طریق تجربیات منفی گذشته) آن ها را مجبور می کند که در برابر تغییر مقاومت کنند. در سازمان های تجاری، تغییر غالباً به عنوان بهبود حمایت می شود. زمانی که انتظار ضمنی برای ترقی و پیشرفت تحقق نمی یابد، افراد سرخورده و بدبین می شوند و احتمالاً در آینده از تغییر استقبال نخواهند کرد.
مقبولیت اجتماعی[۲۳] : انسان ها به عنوان حیوانات اجتماعی نیاز قابل توجهی به خویشاوندان و بستگان دارند .یکی از روش هایی که می توان از آن طریق در یک گروه پذیرفته شد این است که ارزش ها ، هنجارها و رفتارهای آن گروه را پذیرفت. ما این نیاز را در دوران نوجوانی به رسمیت می شناسیم و می پذیریم. چه بزرگسالان آن را به رسمیت بشناسند یا نه، این نیاز یکی از نیازهای قوی برای همرنگی و متابعت اجتماعی است.
این پدیده توسط یک مطالعه روانشناسی اجتماعی مشهور نشان داده شده است. این مطالعه به این نتیجه رسیده است که نیازهای اجتماعی انسان ها قویاً ” همرنگی اجتماعی[۲۴] ” را تشویق می کند. این پدیده تأثیر منفی قابل ملاحظه ای بر خلاقیت و تمایل به اتخاذ مسیری جدای از مسیر گروه دارد.
عادت ها[۲۵] :رفتارهای همیشگی و از روی عادت به شدت می تواند مانع از بروز خلاقیت و تغییر شود. عادت های جسمانی و فیزیکی فعالیت های پیچیده ای هستند که به طور خودکار انجام می شوند. برای مثال ، فعالیت هایی مثل رانندگی آنقدر از روی عادت است که ممکن است شخص را به گاراژ منزل بکشاند بدون اینکه چیزی به خاطر آورد.
تخصصی شدن[۲۶] : تخصصی شدن در مراقبت های پزشکی به یک امر مهم تبدیل شده است . سازمان های امروزی بدون اعضای ستادی که در رشته ها و زمینه های ویژه خود بسیار تخصصی شده اند نمی تواند فعالیت کند. با این همه، وقتی افراد تخصص های دیگران را دست کم می گیرند ، خلاقیت می تواند از بین برود. ترکیبات جدیدی از تخصص ها برای تغییر و خلاقیت بیشتر در بین منابع قوی تر وجود دارد. حتی شیوه تفکر افراد نیز می تواند تخصصی شود. برای مثال، بعضی از افراد تجزیه تحلیل می کنند و بقیه ترکیب می کنند. تجزیه تحلیل به معنای تفکیک و جداسازی یک کل به اجزای سازنده آن برای کشف خصوصیات هر جزء و رابطه آن با دیگر اجزاء و کل مورد نظر می باشد. ترکیبی از هر دو رویکرد برای خلاقیت و تغییر لازم می باشد.
پذیرش اولین راه حل[۲۷] : دیگر گرایش ناآگاهانه رایج در بین انسان ها ، “قانع شدن[۲۸] ” است. بدین معنا که ذهن اولین جوابی که برای مشکل پیدا کرد را قبول می کند و جستجو برای راه حل های بیشتر را ادامه نمی دهد. روانشناسان این پدیده را آزمایش کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که وقتی افراد برای یک رویداد توضیح خاصی را تنظیم و ارائه می کنند، حتی اگر در مقابل اطلاعات متناقض قرار گیرند، به سختی عقیده خود را تغییر و یا مورد بازبینی قرار می دهند . (سدی و ال دوبیسی، ۲۰۰۸، ۵۸۲)
گورتین[۲۹] (۱۹۹۸) نیز در مقاله خود به برخی از موانع خلاقیت و نوآوری اشاره می کند که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
پارادایم های محدود[۳۰] : بزرگترین مانع خلاقیت در هر سطحی پارادایم ها هستند. پارادایم واژه ای است که کاملاً به غلط از آن استفاده شده و به خوبی درک نشده است. یک پارادایم روش کلی تفکر، درک ، ارتباط برقرار کردن و دیدن جهان است. مهمترین نکته برای درک یک پارادایم این است که پارادایم ها در سطح ناخودآگاه مغز کار می کنند. ما معمولاً از پارادایم های خود آگاه نیستیم.
پارادایم ها هم می توانند مفید باشند و هم مضر. در یک مفهوم، آن ها سیستم ایمنی ذهن[۳۱] در برابر ایده های جدید و احتمالاً خطرناک هستند. از سوی دیگر، اگر آن ها از پذیرش هر ایده جدیدی ممانعت کنند می توانند بیشتر خطرناک باشند. مشکل این است: ما کاری را انجام می دهیم (تصمیمی اتخاذ می کنیم) و سپس به یک روش خاص واکنش نشان می دهیم که بر اساس دلایل ناخودآگاه است. دلیلی که ذهن خودآگاه ما با آن موافق نیست. بنابراین پارادایم ها مانع خلاقیت می شوند. آن ها تفکرات و فعالیت های ما را به روشی محدود می کنند که ما از آن آگاه نیستیم.
مدل های ذهنی نامناسب[۳۲] : بعد از مطالعه و بررسی پارادایم ها لازم است که مفهوم مدل های ذهنی نیز بررسی شوند. مدل های ذهنی و پارادایم ها در ارتباط نزدیک با هم هستند. پارادایم ها مدل های ناخودآگاه[۳۳] ما هستند در حالیکه مدل های ذهنی خودآگاه[۳۴] (هوشیار) هستند.
۲-۳-۳- عوامل مؤثر بر نوآوری سازمانی
مطالعات زیادی در زمینه شاخص ها و عوامل اثرگذار بر نوآوری سازمانی وجود دارد. به طور کلی می توان این عوامل را به سه دسته عوامل فردی، سازمانی و محیطی طبقه بندی کرد.
۲-۳-۳-۱- عوامل فردی
وقتی به دنبال یافتن علت نقاط قوت یک سازمان در نوآوری و بدعت گذاری هستیم، یکی از مهمترین عواملی که فوراً جلب توجه می کند، نقش انسان ها و اعضای سازمان و ویژگی های شخصیتی آنان است (کینگ و اندرسون ، ۱۳۸۶ ، ۱۲۰). در واقع این انسان ها هستند که تصمیم می گیرند دانش و قابلیت های خود را در خلق ایده ها و محصولات جدید . (کریتنر و کینیکی[۳۵]، ۲۰۰۴، ۳۹۵) در مطالعه لین[۳۶] (۲۰۰۶) منظور از عوامل فردی متغیرهایی در زمینه قابلیت انطباق فردی نسبت به تغییرات یا چالش های شغل و همچنین متغیرهایی در خصوص نگرش افراد نسبت به شغل محوله می باشد. بنابراین یک کارمند با درجه انطباق و سازگاری بالا و نگرش مثبت ، توانایی نوآوری قوی تری خواهد داشت. (لین، ۲۰۰۶، ۲۷۱)
نقش رهبران و مدیران عالی نیز به عنوان یکی از عوامل فردی در بروز خلاقیت و نوآوری قابل ملاحظه است. جانگ و دیگران[۳۷] (۲۰۰۳) بیان می کنند مدیران عالی به چند طریق می توانند بر خلاقیت و نوآوری سازمانی تأثیرگذار باشند. اول، آن ها زمینه های کاری که در آن کارکنان با اهداف ، مشکلات و راه حل ها تعامل دارند را تعریف کرده و شکل می دهند. رهبران با ترسیم چشم انداز[۳۸] شرکت که بر خروجی های بلند مدت بیشتر از خروجی های کوتاه مدت تأکید دارد، می توانند به کارکنان جهت داده و کوشش های آنان را به خروجی ها و فرایندهای کاری خلاق پیوند زنند. دوم، رهبران سازمانی عامل اصلی اثرگذار بر فرهنگ سازمان هستند. با ایجاد و حفظ جو و فرهنگ سازمانی که از کوشش های خلاق حمایت و اشاعه یادگیری را تسهیل می کند، رهبران می توانند به طور قابل ملاحظه خلاقیت سازمانی را تقویت کنند. سرانجام رهبران می توانند سیستمی را ایجاد و توسعه دهند که به عملکرد خلاق افراد از طریق جبران خدمات یا دیگر خط مشی های مربوط به منابع انسانی ارزش یا پاداش قائل شود. وقتی که سازمانی برای کوشش ها و فعالیت هایی که مستلزم مهارت های جدید و تجربه از طریق رویکردهای خلاق باشد، پاداش های درونی و بیرونی تدارک ببیند، علاقه کارکنان به درگیر شدن در کوشش های خلاق افزایش خواهد یافت.(جانگ و دیگران[۳۹]، ۲۰۰۳، ۵۲۷)
همانگونه که تیمورنژاد (۱۳۸۴) بیان می کند، در نقاطی که وظایف مبهم هستند و به خوبی مشخص نشده اند، مانند قسمت هایی از سازمان که مسئول فعالیت های خلاق هستند، به طور کلی سبک مشارکتی رهبری بر مبنای احترام و اعتماد دوجانبه که معمولاً سودمند است مورد توجه قرار می گیرد. مدیری که احتمالاً در چنین موقعیتی از رهبری قرار دارد بر اساس کیفیت های مدیریتی اش رفتار
می کند تا اینکه بر اساس مهارت های فنی ، هنری و سایر مهارت ها عمل کند (هر چند تصور بر این است که چنین مهارت هایی را نیز به خوبی داراست). زیردستان او نیز ممکن است دارای توانایی های فنی و حرفه ای بیش تر از وی باشند، پس او بایستی به همکاری و حمایت آن ها متکی باشد. احتمالاً مجبور است به زیردستان خود مقداری آزادی بدهد و به توانایی ها و قضاوت های حرفه ای ایشان اعتماد داشته باشد (تیمورنژاد ، ۱۳۸۴ ، ۲۵۳).
۲-۳-۳-۲- عوامل سازمانی
بسیاری از محققین رفتار سازمانی معتقدند که ویژگی های مشخصی از خود سازمان ها، شامل ساختار، جو حاکم و فرهنگ سازمانی بر اتخاذ نوآوری مؤثر است. امبیل[۴۰] (۱۹۸۸) دریافت که مهارت های مدیریت ، تشویق سازمان برای نوآوری و تأمین منابع نوآوری به بهبود نوآوری سازمانی کمک می کند. (لین، ۲۰۰۶، ۲۷۱)
ساختار سازمانی
ساختار سازمانی و چگونگی تأثیر آن بر نوآوری سازمان از زمینه های بسیار بحث انگیز در ادبیات تغییر و نوآوری می باشد. در طول سه دهه بعد از انتشار نتایج مطالعات برنز و استالکر در زمینه ساختارهای مکانیکی و ارگانیکی، اعتقاد عمومی بر آن بود که ساختار ارگانیکی یا پویا مناسب ترین شکل برای ایجاد و تسهیل نوآوری سازمانی است و بسیاری از سازمان ها این ساختار را برگزیدند. اگرچه این ساختار به دلیل کاهش سطوح سلسله مراتب سازمان وایجاد فضای بیشتر برای مشارکت و ابراز وجود کارکنان زمینه ساز نوآوری است ولی نباید آن را نسخه ای شفا بخش و نوشداروی هر دردی دانست (کینگ و اندرسون ، ۱۳۸۶ ، ۱۲۶-۱۲۵). در واقع وجود ساختارهای ارگانیک شرط لازم برای نوآوری سازمانی هست اما شرط کافی نیست.
۲۷٫۲۵
مخالف۱۶۰۴۰کاملاً مخالف۳۸۹٫۵کل۴۰۰۱۰۰٫۰
منبع : مطالعات میدانی نگارنده، ۱۳۹۲
شکل ۴- ۲۰: میزان اعتقاد مردم به طلب همه امور روستا از مسئولین
شکل ۴- ۲۱ :میزان اعتقاد روستائیان به طلب امور روستا از مسئولین بر اساس طبقه بندی روستاها
۴-۳-۸٫ میزان اعتقاد روستاییان به کار گروهی
اعتقاد به کار گروهی در جوامع روستایی و مشارکت روستائیان در گروه هایی که به مشکل یابی و گره گشایی در روستا می پردازند، رهیافت مناسبی در توسعه روستایی است، زیرا حرکت گروهی در بطن اجتماعات روستایی و محلی به تصمیمات آنها عینیت می بخشد واساس کار گروهی در هر جامعه ای وجود اعتماد بین افراد آن گروه یا جامعه است. زمانیکه اعتماد عمومی به عنوان یک سرمایه اجتماعی در جامعه پررنگ باشد، می توان انتظار داشت افراد با انگیزه وهدفی مشترک در انجام کار بطور جمعی همفکری داشته باشند. هر گاه در جامعه ای تفردگرایی در کنار بی اعتمادی افزایش یابد، به مراتب روحیه کار گروهی نیز در آن جامعه سست تر می شود. با توجه به جدول (۴-۱۶)، ۴۷ درصد پاسخگویان، با این که کار گروهی کم تر به نتیجه می رسد مخالف بوده اند. ۱۷٫۷۵درصد کاملاًمخالف، ۱۸٫۳ متوسط، ۱۱درصد موافق و۶ درصد با اینکه کار گروهی کمتر به نتیجه می رسد کاملاً موافق بوده اند ودلیل مخالفت آنها با کار گروهی بدلیل پایین بودن سطح سواد وعدم آگاهی آنها از مزایای کارگروهی است. البته در برخی مواقع عدم تمایل افراد برای کار گروهی بدلیل عدم توانایی آنها برای دفاع از حقوق فردی در گروه است.با توجه به این که مشارکت گروهی در توسعه روستایی در زمان حاضر به عنوان پدیده ای سودمند پذیرفته شده است روستائیان محدوده مورد مطالعه نیز به این امر اعتقاد دارند که کار گروهی بیشتر، بهتر از کار انفرادی است به نظر می رسد که راهبردهای گذشته توسعه روستایی به خاطر فقدان این امر شکست خورده اند. و در نهایت می توان نتیجه گرفت که، کار گروهی سبب پاسخگویی مناسب تر به انواع نیازها و همچنین هماهنگی مناسب با مردم در راستای تأمین بهتر خواسته های آنها موثر خواهد بود. در مجموع در مورد این قسمت می توان دریافت که بیشترین میزان اعتقاد به کار گروهی (مشارکت) در روستاهای متوسط (۵۰درصد) وکمترین میزان اعتقاد به کار گروهی مربوط به روستاهای کوچک (۱۰درصد) می باشد.به طور کلی می توان نتیجه گرفت در همیاری هایی که آزادی و مالکیت فردی حفظ می شود، مردم روستایی بیشترین مشارکت را خواهند داشت.
جدول ۴-۱۶ : میزان اعتقاد روستاییان به کار گروهی
شرح | فراوانی | درصد فراوانی |
کاملا موافق | ۲۴ | ۶٫۰ |
موافق | ۴۴ | ۱۱٫۰ |
بین گروه های اتوسوکسیماید، ساخارین و کنترل………………………………………………………… ۵۸
نمودار ۴-۱۵) مقایسه میانگین مدت زمان تأخیر در ورود به هر بازو بر حسب ثانیه موشهای صحرایی نر در روزهای مختلف آزمون ماز شعاعی بین گروه های اتوسوکسیماید، ساخارین و کنترل………………………….. ۵۹
نمودار ۴-۱۶) مقایسه میانگین مدت زمان تأخیر در ورود به هر بازو بر حسب ثانیه موشهای صحرایی ماده در روزهای مختلف آزمون ماز شعاعی بین گروه های اتوسوکسیماید، ساخارین و کنترل…………………………. ۶۰
نمودار ۴-۱۷) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موشهای صحرایی نر در اثر تزریق غلظتهای مختلف اسکاپولامین و پروپرانولول در گروه های کنترل، ساخارین و اتوسوکسیماید……………………………………… ۶۱
نمودار ۴-۱۸) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موشهای صحرایی ماده در اثر تزریق غلظتهای مختلف اسکاپولامین و پروپرانولول در گروه های کنترل، ساخارین و اتوسوکسیماید………………………………………۶۲
نمودار ۴-۱۹) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موشهای صحرایی نر در اثر تزریق غلظت¬های مختلف اسکاپولامین و پروپرانولول در گروه های کنترل، ساخارین و اتوسوکسیماید…………………………………….. ۶۳
نمودار ۴-۲۰) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موشهای صحرایی ماده در اثر تزریق غلظتهای مختلف اسکاپولامین و پروپرانولول در گروه های کنترل، ساخارین و اتوسوکسیماید……………………………………… ۶۴
نمودار ۴-۲۱) مقایسه میانگین مدت زمان تأخیر در ورود به بازوها موشهای صحرایی نر در اثر تزریق غلظتهای مختلف اسکاپولامین و پروپرانولول در گروه های کنترل، ساخارین و اتوسوکسیماید……………………….. ۶۵
نمودار ۴-۲۲) مقایسه میانگین مدت زمان تأخیر در ورود به بازوها موشهای صحرایی ماده در اثر تزریق غلظتهای مختلف اسکاپولامین و پروپرانولول در گروه های کنترل، ساخارین و اتوسوکسیماید………………………. ۶۶
نمودار۴-۲۳) مقایسه میانگین غلظت آستانه پنتلین تترازول برای شروع تشنج در روز ۶۰ بعد از تولد درموشهای نر، گروه های دریافت کننده اتوسوکسیماید، ساخارین و کنترل………………………………………………………………۶۷
نمودار۴-۲۴) مقایسه میانگین غلظت آستانه پنتلین تترازول برای شروع تشنج در روز ۶۰ بعد از تولد درموشهای ماده، گروه های دریافت کننده اتوسوکسیماید، ساخارین و کنترل………………………………………………………… ۶۸
نمودار۴-۲۵) مقایسه میانگین غلظت آستانه پنتلین تترازول برای شروع تشنج در روز ۶۰ بعد از تولد درموشهای نر بعد از دریافت پیشتیمار فنوباربیتال، گروه¬های دریافت کننده اتوسوکسیماید، ساخارین و کنترل…………………….. ۶۹
نمودار۴-۲۶) مقایسه میانگین غلظت آستانه پنتلین تترازول برای شروع تشنج در روز ۶۰ بعد از تولد درموشهای ماده بعد از دریافت پیشتیمار فنوباربیتال، گروه های دریافت کننده اتوسوکسیماید، ساخارین و کنترل…………………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۷۰
نمودار۴-۲۷) مقایسه میانگین غلظت آستانه پنتلین تترازول برای شروع تشنج در روز ۶۰ بعد از تولد درموشهای نر بعد از دریافت پیشتیمار اتوسوکسیماید، در گروه های دریافت کننده اتوسوکسیماید، ساخارین و کنترل………………………………………………………………………………………………………………………………………………. ۷۱
نمودار۴-۲۸) مقایسه میانگین غلظت آستانه پنتلین تترازول برای شروع تشنج در روز ۶۰ بعد از تولد درموش¬های ماده بعد از دریافت پیشتیمار اتوسوکسیماید، در گروه های دریافت کننده اتوسوکسیماید، ساخارین و کنترل ……………………………………………………………………………………………………………………………………. ۷۲
فصل اول
۱-مقدمه
۱-۱صرع
صرع[۱] از شایعترین اختلالات عصبی است که در آن یک ناحیه محدود مغزی و یا نواحی گستردهی از مغز فعالیتهای کنترل نشده خود به خودی نشان میدهند (Cavalheiro et al., 1991). صرع با تشنج[۲] نمود پیدا میکند که نتیجه تغییر موقت رفتار جمعیت های نورونی در سیستم عصبی مرکزی و بروز پشت سر هم و غیر عادی پتانسیلهای عمل است (Hauser, 1994; Stafstrom, 2003). تظاهرات بالینی تشنجهای صرعی[۳]، به محل ضایعه و طرز انتشار تخلیه نورونی مغز بستگی دارد. در انواع مختلف تشنج نواحی مختلفی از مغزدرگیر هستن(Chang and Lowenstein., 2003). این اختلال عصبی در همه سنین، همه نژادها و درهر دو جنس بروز میکند. مسری نیست و باعث عقب ماندگی ذهنی و روانی نمیشود اگرچه در افرادی که عقب ماندگی ذهنی دارند حملات صرع به وفور دیده میشود (Hopkins et al., 1995). آمارها مؤید این نکته هستند که صرع در بین جوانان به عنوان شایعترین بیماری عصبی شناخته شده که، یک تا دو درصد از افراد جامعه به آن مبتلا هستند. بیشترین زمان و میزان بروز صرع در سال اول زندگی است (Hauser, 1994 ; Russ et al., 2012). بروز صرع تقریبا در هر هفت نفر از ده نفر بدون علت شناخته شده است اما عوامل مختلفی از جمله آسیبها، ضربات مغزی، استعمال بیرویه داروها، عفونت، تب شدید و نواقص ژنتیکی میتوانند ایجاد کننده تشنجهای صرعی باشند (Rall and Sheifer, 1991).
۱-۱-۲-تقسیمبندی تشنجهای صرعی
در طبقهبندی تشنجهای صرعی، اصلیترین ملاک این است که آیا حملات محدود به یک ناحیه خاص هستند یا نه از همان ابتدا ژنرالیزه هستند و به سراسر مغز گسترش مییابند. بر اساس بیان بالینی و تصویر الکتروانسفالوگرام در طول و بین تشنج، تشنجهای صرعی به دو دسته کانونی و فراگیر تقسیم میشوند. تشنجهای کانونی، شامل تخلیههای الکتریکی غیر طبیعی به صورت موضعی در ناحیه محدودی از مغزند که ممکن است به همان ناحیه محدود نشده و به سایر نواحی مغزی گسترش پیدا کنند و باعث ایجاد تشنجهای فراگیر ثانویه شوند که با تاثیر بر عملکرد طبیعی نورونهای مغزی باعث تغییر سطح هوشیاری و رفتارهای پیچیده غیر طبیعی شوند. تشنجهای کانونی به دو دسته تقسیم میشوند که شامل تشنجهای موضعی ساده که با علائمی همچون نشانه های حرکتی، حسی روانی همراه است ولی هوشیاری متأثر از حمله نمیشود و حملات موضعی پیچیده، که در آن، حمله در هر دو نیمکره مغز به طور همزمان شروع شده و هوشیاری را تحت تاثیر قرار میدهد (Scheffer et al., 1995; Cavazos and Lum, 2005).
تشنجهای فراگیر که به سبب محل ضایعه و طرز انتشار تخلیه نورونی منجر به آسیبهای برگشتناپذیری در مغز و همچنین سایر اندامهای بدن میشوند، شامل تشنجهای غایب، میوکلونیک و تونیک-کلونیک است (Loiseau et al., 1990; Cavazos and Lum, 2005).
۱-۲-۱- صرع غایب
تشنج ژنرالیزه از نوع غایب در اصل “Petit mal” نامیده میشود یکی از چندین نوع تشنج است که در اواخر قرن هجدهم در فرانسه به عنوان"little illness” معرفی شد (Daly,1968).
از هر هفده کودک مبتلا به صرع حدود ده کودک مبتلا به صرع غایب هستند. این اختلال عصبی در بین کودکان ۵ تا ۱۵ ساله که زمینه قوی ژنتیکی برای ابتلا به این بیماری را دارند شایعتر است. این بیماری به واسطه دوره های کوتاه ناخودآگاهی که در آن هوشیاری مختل میشود مشخص شده است. صرع غایب فاقد دوره های تشنج شدید بوده و در ثبت الکتروانسفالوگرافی به صورت دورهی از فعالیت نورونی هماهنگ و یک الگوی اسپایک - موج با فرکانس تقریبی سه هرتزی مشخص میشود. تحریکپذیری بیش از حد قشر مغز و بر همکنش آن با تالاموس مولد الگوی ریتمی شاخص صرع غایب در حلقه تالاموکورتیکال است که در آن دوره های فعالیت انفجاری ریتمیک حاصل از اختلال در فعالیت نورونهای گابا ارژیک هستههای تالاموکورتیکال به عملکرد کانالهای کلسیمی نوع Tآستانه پایین وابسته است (Coulter et al., 1989a. b; Kostyuk et al., 1992; Huguenard, 1999; Gomora et al., 2001; McCormick and Contreras, 2001;Crunelli and Leresche, 2002a; Manning et al.,2004).
جهش در زیر واحد γ۲ رسپتورهای GABAبا کاهش بیان این زیر واحد همراه خواهد بود نتیجه اش کاهش وقایعی در قشر سوماتوسنسوری است که توسط r GABAA میانجیگری میشود و این امر مرتبط با صرع غایب در کودکان است .(Tan et al., 2007; Galanopoulou, 2010; Mcdonald et al. 2010)
به دلیل تعدادی از اختلالات مرتبط با تشنج غایب، درمان دارویی برای کودکان مبتلا به این بیماری مورد نیاز است. در حال حاضر داروهای صرع غایب شامل والپروات سدیم، اتوسوکسیماید و لاموتریژین است(Posner, 2005; Panayiotopoulos, 2010; Covanis, 2010; Glauser et al., 2010; Hwang et al.,2012; Matricardi et al., 2014).
شواهد قابل توجهی پیشنهاد میکنندکه در تشنج غایب الگوی تخلیه اسپایک-موج به وسیله نوسانات هماهنگ از نواحی کورتیکال، رتیکولارتالامیک و نورنهای کورتیکوتالامیک تولید میشوند .(Hardman, 2001) شلیک نوسانی نورونهای کورتیکوتالامیک نیازمند فعالیت کانالهای کلسیمی آستانه پایین هستند (Crunelli et al., 1989; Susuki and Rogawski; 1989; MCcormick and Bal, 1997).
۱-۱-۳-مکانیسمهای ایجاد کننده تشنجهای صرعی
مکانیسمهای ایجاد کننده تشنجهای صرعی متنوع هستند. اصل اساسی که به طور کلی در ایجاد تشنجهای صرعی پذیرفته شده است، عدم تعادل بین تحریک و مهار در شرایط صرعی است که در آن کاهش عوامل مهاری یا افزایش شدید تحریکپذیری در بخشی از شبکه نورونی مغز رخ میدهد و در نهایت فعالیت شدید و غیر طبیعی در این شبکه نورونی آغاز میشود که قادر است به سایر نواحی مغز گسترش یابد ( .(Stafstrom, 2003تغییر در الگوی فعالیت سیناپسها و مختلشدن عملکرد کانالهای یونی که ناشی از تغییر فعالیت ذاتی برخی از نورونها است را میتوان به عنوان مکانیسمهای اصلی زمینهساز حمله های صرعی معرفی کرد (Nobels, 2003; Wuttke and Lerche, 2006). شواهدی مبنی بر دخالت تغییر در سیستم های نوروترنسمیتری مختلف به ویژه گلوتامات، گابا و آسپارتات در ایجاد صرع وجود دارد تغییر در عملکرد نوروترنسمیترهای گلوتامات و گابا نسبت به سایر نوروترنسمیترها در ایجاد صرع بارزتر است (Pinto et al., 2005).
۱-۲ اهمیت کانالهای کلسیمی T-Type [۴] در صرع غایب
داروهای ضد صرع در برابر تشنج به وسیله تعدیل کردن تحریکپذیری عصبی از طریق اثر بر روی کانالهای کلسیمی، کانالهای سدیمی و انتقال نوروترنسمیترهای گاباارژیکی و گلوتاماتارژیکی اثر خود را میگذارند (Hardman, 2001).
کانالهای کلسیمیT-Type و Q/P شرکتکنندگان اصلی در ایجاد تشنجهای غایب هستند(jouvenceau, et al., 2001 Nelson and Todorovic, 2006). داروهایی که کانالهای کلسیمی نوع T را مهار میکنند ممکن است برای درمان انواع گستردهی از تشنج مفید باشند. شواهدی که این نتیجه را تأیید میکنند داروهای ضد صرع فنی توئین، زونیسامید، والپروات سدیم و داروهای ضد صرع دسته سوکسینیماید[۵] هستند که مهارکننده کانالهای کلسیمی نوع T هستند (Twombly et al., 1988; Todorovic et al., 2000; Gomora et al., 2001 ; Cain and Hildebrand and Snutch, 2014).
کانالهای کلسیمی وابسته به ولتاژ، بسته به پتانسیل غشایی که در آن فعال میشوند به دو دسته تقسیم میشوند (Cain and Hildebrand and Snutch, 2014):
-در دوره های زمانی معین فاصله بین برنامه و عمل مورد توجه قرار میگیرد.
-در این مرحله تجارت الکترونیک به عنوان بخشی از فرهنگ کاری سازمان قرار میگیرد
-یک سیتم یکپارچه بوجود می آید تا تمام فرآیندهای سازمان را کامپیوتری نماید و اطلاعات بی سیم مبادله شود.
۳-۷-۳-پایایی[۵۰](اعتبار) و روایی[۵۱] پرسشنامه
منظور از روایی این است که محتوای ابزار یا سوالات مندرج در ابزار که در اینجا همان پرسشنامه است دقیقا متغیرها و موضوع مورد مطالعه را بسنجد.
دراین پژوهش،روایی،نخست از طریق ارزیابی دقیق ادبیات موضوع انجام شد،سپس با مطالعه آزمایشی پرسشنامه اصلاحات لازم انجام شد.در نهایت از ۱۰ نفر از خبرگان و متخصصان بازاریابی الکترونیک نظر خواهی شد که نتایج حاصل از آن در فصل بعد مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد.پایایی ابزار که از آن به دقت،اعتبار و اعتمادپذیری نیز یاد میشود،عبارت است از این که اگر یک وسیله اندازه گیری که برای سنجش متغیر و صفتی ساخته شده است،در شرایط مشابه در زمان یا مکان دیگر مورد استفاده قرار گیرد نتایج مشابهی را در اختیار گزارد.به بیان دیگر،ابزار پایا و معتبر ابزاری است که از خاصیت تکرارپذیری و سنجش نتایج یکسان برخوردار باشد)میچل،۱۹۹۶).
برای محاسبه ضریب پایایی ابزار اندازهگیری شیوههای مختلفی نظیر اجرای دوباره آزمون یا باز آزمایی[۵۲]،روش موازی یا استفاده از آزمونهای همتا[۵۳]،روش تصنیف یا دو نیمه کردن[۵۴]،روش کودر یا ریچاردسون[۵۵] و روش آلفای کرونباخ[۵۶] مورد استفاده قرار میگیرد.در این تحقیق برای سنجش پایایی، علاوه بر استفاده از نظر خبرگان، از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است.ضریب آلفای کرونباخ یکی از پرکاربردترین ابزارهای سنجش پایایی است که با تاکید بر همبستگی درونی اجزا یا قسمتهای آزمون ضریب پایایی را بدست آورده.اگر ضریب آلفا بیشتر از ۰٫۷ بوده،آزمون از پایایی قابل قبولی برخوردار بوده است.که در بررسیهای صورت گرفته میزان آلفای کرونباخ بیش از ۰٫۷ شده است.
جدول شماره۳-۳-ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه
تعداد شاخصهای پرسشنامه
ضریب آلفای کرونباخ
۳۰
۰٫۷۲۰
۳-۷-۳-نمونه آماری
جهت تکمیل پرسشنامههای تدوین شده،نمونهای از جامعه آماری، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده است. بصورتی که کل جامعه را مورد پوشش قرار داده و بتواند ما را در یافتن مسیر درست در رتبهبندی شاخصها و مولفه های رسیک بازاریابی الکترونیک یاری کند.بعنوان مناسبترین روش نمونهگیری در این تحقیق،روش تصادفی خوشهای انتخاب و اجراء گردید.با در نظر گرفتن جدول کهن،مورگان و کرجسای که در آن تعداد مورد نیاز اعضای نمونه آماری با توجه به تعداد اعضای جامعه آماری مشخص شده است و با بهره گرفتن از درونیابی تعداد اعضای نمونه آماری مشخص گردید،که در این پژوهش، نمونه آماری ۵۹ در نظر گرفته شده است.
۳-۸-تحلیل داده
تنها با تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده،فرایند تحقیق پایان میپذیرد.اکثر اطلاعات مهم با تجزیه،تحلیل و تفسیر دادههای بدست آمده با هدف پاسخگویی به سوالات تحقیق حاصل میشود. بطور کلی روش تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق را براساس نوع این دادهها میتوان به دو دستهی تجزیه و تحلیل کمی و تجزیه و تحلیل کیفی تقسیم کرد.از آنجا که دادهها و اطلاعات بدست آمده از این پژوهش همگی کمی و بر اساس اعداد و ارقام میباشد،از روش تجزیه و تحلیل کمی که به روش تجزیه و تحلیل آماری نیز شهرت دارد برای تحلیل و تفسیر دادهها استفاده شده است. پس از تشخیص مولفه ها و شاخصهای موثر در بلوغ تجارت الکترونیک و انتخاب مدل بهینه متناسب با جامعه مورد مطالعه در این پژوهش،با بهره گرفتن از مدلهای وزندار اولویتبندی به منظور یافتن وزنهای شاخصهای پر اهمیت پرداخته شد.بدین منظور از روش تاپسیس استفاده گردید.
مدل اولویتبندی تاپسیس توسط هوانگ و یون[۵۷] در سال ۱۹۸۱ پیشنهاد شد.اساس این تکنیک بر این مفهوم استوار است که گزینه انتخابی،باید کمترین فاصله را با راه حل ایدهآل مثبت(بهترین حالت ممکن) و بیشترین فاصله را با راه حل ایدهآل منفی(بدترین حالت ممکن)داشته باشد.فرض بر این است که مطلوبیت هر شاخص،به طور یکنواخت افزایشی یا کاهشی است.در این روش علاوه بر در نظر گرفتن فاصله یک گزینه i از نقطه ایدهآل،فاصله آن از نقطه ایدهآل منفی هم در نظر گرفته می شود.بدان معنی که گزینه انتخابی باید دارای کمترین فاصله از راه حل ایدهآل مثبت بوده و در عین حال دارای دورترین فاصله از راه حل ایدهآل منفی باشد.
واقعیات زیر بنایی این روش بدین قرار است :
مطلوبیت هر شاخص باید به طور یکنواخت افزایشی (یا کاهشی ) باشد( هر چه r آی-جی بیشتر،مطلوبیت بیشتر و یا برعکس)که بدان صورت بهترین ارزش موجود از یک شاخص نشان دهنده ایده آل(+)آن بوده و بدترین ارزش موجود از آن مشخص کننده ایده آل(–)منفی برای آن خواهد بود.
فاصله یک گزینه از ایدهآل(یا از ایدهآل منفی)ممکن است بصورت فاصله اقلیدسی(از توان دوم) و یا به صورت مجموع قدر مطلق از فواصل خطی( معروف به فواصل بلوکی )محاسبه گردد،که این امر بستگی به نرخ تبادل و جایگزینی در بین شاخصها دارد.
< /table>
تجزیه و تحلیل دادهها
۴-۱- مقدمه
در این فصل به منظور پاسخ به سوالات پژوهش، دادههای جمع آوری شده بوسیله پرسشنامه از جامعه آماری با بهره گرفتن از نرمافزار ۱۶٫۰ SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. همانگونه که در فصل اول ملاحظه گردید سوالات اصلی پژوهش شامل موارد ذیل بوده است:
۱- مولفه های اصلی بلوغ سازمانی تجارت الکترونیک در شرکتهای کوچک و متوسط کدامند؟
این استدلال، هر چند که از لحاظ نتیجه درست است،از نظرمبانی کامل نیست و به دشواری میتوان ادعا کرد که نویسندگان قانون مدنی نیز بدینوسیله خواستهاند تا اثر فوری قانون جدید را به عنوان اصل اعلام کنند. قانونگذار باتوجه به عقاید مرسوم در آن زمان، تنها بخشی از تعارض قوانین را در نظر داشته و برای رفع آن اعلام کرده است که قانون نسبت به گذشته خود اثر ندارد و تنها برآینده حکومت میکند. بنابراین، از سکوت او نباید چنین نتیجه گرفت که اصل «اثر فوری قوانین» را به طور ضمنی برای رفع بخش دیگری از این تعارضها برگزیده است. حکومت انحصاری قانون بر آینده نتیجه اثر طبیعی قانون است و باید از اصول کلی استخراج شود و استناد به متن ماده ۴ ق.م.جنبه فرعیو تائید کننده دارد[۷۴]. لذا گذشته در قلمرو قانون قدیم و آینده در حکومت قانون جدید است.
حال با ذکر این مقدمه به مبانی قاعده میپردازیم:
۱٫رعایت عدالت:فرض می شود که قانون جدید بهتر میتواند عدالت اجتماعی را در جامعه تحقق بخشد. این استدلال از دو جهتمورد انتقاد قرار گرفته است: ۱) نخست این که درست است قانوگذار این ادعا را دارد که با وضع قانون جدید پیشرفتی را فراهم آورده است، ولی معلوم نیست که این ادعا با واقع نیز منطبق باشد.۲)دیگر این که داوری درباره خوب و بد قانون از نظر ماهوی نباید با بررسی درباره بهترین راه حل تعارض قوانین مخلوط و اشتباه شود. زیرا، ممکن است قانون جدید بیگمانمفیدتر از قانون سابق باشد، ولی اجرای ناشیانه آن درباره روابط حقوقی زیانبار و خطرناک به نظر آید[۷۵].
۲٫احترام به حاکمیت قانون و نفع عمومی: قانون جدید به محض این که لازم الاجراشد حاکم بر موقعیتهای حقوقی حال و آینده خواهد بود. لذا باید به حاکمیت قانون احترام گذاشت و رعایت آن بر تمام افراد جامعه لازم است. از طرف دیگر گذشته از عقاید پیروان مکاتب اصالت فرد و اجتماع که در مباحث پیشین به آن ها اشاره شد، در تقابل بین نفع فرد و مصلحت جامعه، منافع عموم بر نفع شخصی افراد مقدم میباشد.
این نظر را ابری ورو، استادان فرانسوی، که از پیروان نظریه حق مکتسب هستند، در کتاب حقوق مدنی خود عنوان کردهاند. احترام به حق مکتسب ایجاب میکند که قانون جدید نتواندحقوق ثابتی را که اشخاص در روابط حقوقی خود به دست آوردهاند از بین ببرد. بنابراین، به طور طبیعی باید تکیهبر ادامه حاکمیت قانون سابق باشد نه اجرای فوری قانون جدید. ولی این استادان با توجه به دلایلی که یادآور شدیم، اصل را اجرای فوری قانون جدید شمردهاند و از نظریه حق مکتسب استثنای مهمی را که بر این اصل وارد شده است فراهم آوردهاند[۷۶].
این استدلال نیز از جهات گوناگون مورد نکوهش قرار گرفته است: از نظر احترام به حاکمیت قانون، اگر مقصود رعایت احترام قانون جدید باشد، بر این مبنا قانون باید در گذشته نیز حکومت کند، زیرا ـ حاکمیت آن بیشتر حفظ میشود. وانگهی، در جایی که گفتگو درباره تعیین قلمرو دو یا چند قانون است، احترام به حاکمیت قانون هیچ راه حلی ارائه نمیکند. چرا که قانون سابق نیز از همین مزیت برخوردار است و تامین حاکمیت آن اقتضاء دارد که همچنان وقایعی را که در زمان اعتبار آن رخ داده است اداره کند.
از نظر تقدم نفع عمومی بر حق شخصی، این هر دو نفع وقتی تامین میشود که دامنه اجرای دو قانون به شیوه ای عادلانه معین شود و نظامی در این زمینه حکمفرما باشد و نمیتوان ادعا کرد که سود همگان همیشه در اجرای قانون جدید است، هر چند که روابط بازرگانی را به هم زند و اعتماد مردم به استواری پیمانهایشان را از بین ببرد[۷۷].
۳٫تامین همگونی نظام حقوقی: اگر هریک از قوانین سابق و جدید بر موقعیتهای حقوقی مشابه حاکم باشند همگونی نظام حقوقی از بین میرود وبرخی از موقعیتهای حقوقی تابع قانون گذشته و برخی دیگر نیز تابع قانون جدید و این امر مطلوبی نیست و باید حتی المقدور از آن احتراز شود. از نظر منطقی باید موقعیتهای حقوقی یکسان تابع یک قانون باشند نه دو یا چند قانون.
ایرادی که بر نظرهای پیشین گرفته شد بر این نظریه نیز وارد است، زیرا اگر یکسان بودن قواعد حاکم بر موضوعهای مشابه مبنای رفع تعارض قوانین باشد، باید قوانین جدید حتی بر موقعیتهای حقوقی گذشته نیز حکومت کند و تنها در این صورت است که از تنوع قوانین به طور کامل جلوگیری میشود[۷۸].
در این که برقراری یگانگی در نظام حقوقی یکی از مهمترین مبانی اصل اثر فوری قانون است تردید نباید کرد، ولی دو مبنای دیگر را نیز نمیتوان نادیده گرفت. برای این که راه ترقی اجتماع باز باشد و آخرین اراده قانونگذار نیز رعایت شود و موضوعهای مشابه یکسان اداره گردد، باید اثر فوری قانون را به عنوان اصل پذیرفت و بدین سان بر قلمرو قانون جدید در موارد اختلاف افزود[۷۹].
ج-قلمرو قاعده :
با این که اثر فوری قانون به عنوان اصل مسلم است، ولی همه کم و بیش پذیرفتهاند که این اصل در پارهای موارد قابل اعمال نیست و گاه لازم است که قانون قدیم حاکم باشد[۸۰].
بیگمان، همین که قانون جدید قابل اجرا شود، قدرت نیز به این قانون انتقال مییابد و از زمان لازم الاجرا شدن قانون جدید، هر رابطه یا موقعیت حقوقی که به وجود میآید بر اساس این قانون اداره میشود ولی تکلیف موقعیتهای پیش از آن نیز باید مشخص شود که تابع چه قانونی قرار میگیرند، قانون قدیم یا جدید؟بیشتر بحثها
در اینباره این است که با چه شیوهای میتوان اصل و استثناهای آن را به طرز علمی تعیین کرد، قاعده کار چیست و قلمرو قانون قدیم و جدید را چگونه باید شناخت؟
امروزه همه کم و بیش پذیرفتهاند که تقسیم صلاحیت بین قانون قدیم و جدید در هر گروهی از مسایل حقوقی نیاز به تحلیلجداگانه دارد و پذیرفتن این اصل که، قانون جدید بر آینده حکومت دارد ولی در گذشته اثر نمیکند، به تنهایی همه دشواریها را از بین نمیبرد و فقط مسیر و مبنای کاوش را معین میسازد[۸۱].
قلمرو قاعده اثر فوری قانون در واقع بستگی به این امر دارد که ما برای رفع تعارض زمانی قوانین از کدامیک از شیوههای حل تعارض استفاده میکنیم؟ شیوههایی که در مباحث آتی با آن ها آشنا خواهیم شد. گذشته از این، شناخت استثنائات قاعده نیز عملاً به ما امکان میدهد که قلمرو آن را بهتر بشناسیم و به کار بندیم.
د-استثنائات قاعده :
استثنای مهمیکه بر اجرای اصل اثر فوری قانون جدید وارد شده ،آثار آینده قراردادهاست. چنانچه گفته شد قراردادهای منعقده اشخاص تابع قانون زمان وقوع آنهاست و دلیل این امر نیز احترام به حاکمیت اراده طرفین، لزوم حفظ اعتماد اشخاص در تنظیم روابط اجتماعی و برقراری ثبات و نظم اقتصادی جامعه میباشد. اشخاص به اعتماد قواعد حاکم در زمان انعقاد قرارداد وارد معامله با یکدیگر میشوند و با هم پیمان میبندند. لذا منطقی است که گفته شود در صورت تغییر قانون، همچنان مقررات سابق زمان وقوع عقد در رابطه بین طرفین قرارداد حکمفرماست و نمیتوان بنا بر اصل اثر فوری، قانون جدید را در این زمینه حاکم دانست.
در مورد قراردادهای راجع به حقوق عینی، چون مالکیت یا حق انتفاع اثری است که به طور قطع از عقد جدا شده و وجود مستقل یافته است، هرگاه قانونگذار آثار مالکیت یا حق انتفاع را تغییر دهد، در واقع مفاد عقد و تعادل تعهدهای دو طرف را بر هم نزده است.ولی، حقوق دینی را نمی توان از عقدی که مبنای آن است جدا کرد، چرا که هر گونه تغییری در آن داده شود باعث دخالت در عقد است[۸۲].
با این وجود، در حقوق عمومی و اداری، که همه چیز فدای نفع عمومی میشود و نظام آن بر پایه حاکمیت و مدیریت بنا شده است. قاعده یاد شده مبنای حقوقی خود را از دست میدهد. همین وضع درباره پارهای از قراردادهای خصوصی نیز پیش آمده است. برای مثال: در رابطه کارگر و کارفرما، روابط زن و شوهر در نکاح و رابطه مالک و مستاجر که به همین سرنوشت دچار شدهاند[۸۳].
با این که آثار آینده عقد تابع قانون حاکم در روز انعقاد آن است، نحوه اجرای این آثار (حقوق و تکالیف طرفین) تابع قانون زمان اجرای حق می باشد. برای مثال، اگر قانونی تشریفات مربوط به واخواست سفته و شیوه ی مطالبه حق و صلاحیت دادگاه را تغییر دهد، این قواعد نسبت به حقوقی که از قراردادهای سابق بر آن ایجاد شده است اجرا میشود.
احترام به حقوق مکتسبه اشخاص نیز از قلمرو قاعده اثر فوری قانون جدید میکاهد به طوری که قانون جدید نمیتواند بدون توجه به حقوق مزبور قواعد خود را به گذشته تسری دهد و این امر نیاز به تصریح قانونگذار در خود قانون داشته و بنابر مصالح و ضرورتهای اجتماعی امکان پذیر خواهد بود. بنابر آنچه گفته شد اجرای قاعده می بایست با توجه به تمام جوانب امر و با در نظر گرفتن جانب تعدیل صورت پذیرد .
گفتار پنجم: شیوه های رفع تعارض قوانین در زمان
بنداول: شیوه ی شخصی
در شیوه ی شخصی با بهره گرفتن از نظریه ی حق مکتسب که شرح آن در فصل اول گذشت در تعارض میان قانون قدیم و جدید، قانون سابق ملاک عمل قرار گرفته، به طوری که در پرتو آن حقوق مکتسبه اشخاص -ایجاد شده در زمان حاکمیتقانون قدیم- همچنان از اعتبار برخوردار بوده و مصون از هر گونه تعرضی خواهند ماند. می توان گفت علت این امر که از این شیوه به شیوه ی شخصی تعبیر شده این است که در آن حقوق فردی اشخاص بیش از سایر مسایل مورد توجه می باشد.
بند دوم: شیوه ی نوعی
برخلاف نظریه ی حق مکتسب در این نظریه وقایع گذشته و آینده بدون توجه به حقوق ناشی از آن ها در نظر گرفته شده و به شیوه ی علمی از یکدیگر تمیزداده میشوند. به عبارت دیگر در این نظریهیجدید سعی بر این است تا معلوم شود که: چه مسایلی در زمره امور آینده و چه مسایلی مربوط به گذشته است و سپس قوانین حاکم بر هریک را مشخص میکند به طوری که وقایع گذشته در حکومت قانون سابق و وقایع آینده در حکومت قانون جدید قرار میگیرند.
پدیدههای حقوقی از لحاظ تعیین قانونی که بر آن ها حکومت میکنند، به دو گروه ممتاز تقسیم میشوند: گروهی که انجام پذیرفته است و قانون جدید بر آن ها حکومت ندارد، و گروهی که در جریان تحقق است و هنوز نمی توان چنین موقعیتهایی را در زمره امور گذشته آورد و به همین جهت نیز تکامل آن ها را در آینده قانون جدید اداره میکند.[۸۴].
الف-موقعیتهای حقوقی گذشته:
موقعیتهایی که در زمان قانون قدیم به وجود آمده یا از بین رفته است و اکنون قانون طرز ایجاد و زوال آن ها را دگرگون میسازد، در زمره ی امور گذشته است. برای مثال: وراثتی تحقق یافته و قانون حاکم در زمان مرگ مورث نظام تقسیم ترکه را معین کرده است. پس از آن قانون سهام ورثه را تغییر میدهد یا توارث را ممنوع میسازد. قانون جدید بر واقعه ی پیشین اثری ندارد و ترکه باید به شیوه مرسوم گذشته تقسیم شود[۸۵]. نمونهای از این ت
حول در قانونگذاری در بحث سهم الارث زوجه از قیمت عرصه بر اساس مواد ۹۴۶ و ۹۴۸ اصلاحی ق.م. محقق گردیده که در مباحث پیشین به آن پرداخته شد.
موقعیتهای حقوقی گاه آثاری از خود به جامیگذارند که مدتها باقی میماند و به تدریج ظاهرمیشود.پس، اگر قانونی آثار موقعیت اصلی را دگرگون سازد، این پرسش را مطرح میسازد که آیا آثار گذشته آن موقعیت را نیز از بین میبرد یا تنها بر آینده حکومت دارد؟پاسخ پیروان نظریه نوعی این است که باید دید در لحظهای که اثر حقوقی پدید میآید چه قانونی حاکم است. در این لحظه پدیده ی حقوقی تحقق مییابد و قانونی که پس از آن اعتبار اجرایی یافته است درباره پدیده پیشین اثری ندارد[۸۶].
ب-موقعیتهای در جریان تکوین
پدیدههایی که در جریان وقوع است و هنوز به طور کامل تحقق نیافته در این گروه قرار دارد. این پدیدهها تابع قانون جدید است، زیرا اثر فوری قانون و حکومت انحصاری آن بر آینده اقتضاء دارد که قاعده نو همه روابط حقوقی در حال وقوع را نیز اداره کند. ولی، از سوی دیگر، همه کم و بیش پذیرفتهاند که لزوم جلب اعتماد اشخاص به روابط حقوقی خود با دیگران، ایجاب میکند که، در پارهای امور، قانون حاکم در زمان ایجاد مبنای رابطه حقوقی بر همه آثار آن در آینده نیز حکومت کند و تغییر قوانین گزندی به این رابطه نرساند[۸۷]. پس این سؤال به ذهن میرسد که در این گونه امور قاعده چیست؟
در پاسخ این سؤال نیز باید بین قوانینی که ناظر به ایجاد و زوال موقعیتهای حقوقی است و آنهایی که محتوا و آثار این موقعیتها را تعیین میکند تفاوت گذارد.
در مورد قوانینی که بر مفاد و آثار موقعیتهای حقوقی حکومت دارد، نویسندگان بین موقعیتهای قانونی و قراردادی تفاوت گذاردهاند: گروه نخست را تابع قانون جدید میدانند و درباره آن ها اجرای قاعده اثر فوری قوانین را اصل میشمارند. ولی درباره آثار قراردادها، روابط حقوقی طرفین را تابع قانون حاکم در زمان انعقاد قرارداد میدانند[۸۸].
ارزیابی شیوه نوعی: براین شیوه خرده گرفتهاند که چرا در راه حلهای مربوط به تعارض قوانین حقوق فردی به حساب نیامده و از حقوق مکتسب اشخاص در برابر قوانین حمایت نشده است. در شیوه نوعی جنبه انسانی نزاع فراموش شده و پدیدههای حقوقی، قطع نظر از برخوردی که با حقوق انسانها پیدا میکنند، مورد تجزیه و تحلیل علمیقرار گرفته است[۸۹].
بند سوم: انتخاب شیوه ی برتر
چنانکه گفته شد، شیوه ی شخصی که بر پایه نظریه ی حق مکتسب استوار میباشد. علیرغم تمام مزایایی که داشت دارای نارساییهای نیز بود که در نظریههای اصلاحی جدیدسعیبر این بوده تا از این نواقص و ایرادات تا حد امکان کاسته شود. هر چند شیوه ی نوعی در مقایسه با شیوه مزبور با تکلف و دشواری کمتری برخوردار است و بیشتر از نظر علمی وقایع گذشته و آینده را از هم تمیز میدهد، ولی در آن به حقوق مکتسبه اشخاص توجه نشده و این امر ممکن استعواقب و نتایج زیانباری را به دنبال داشته باشد. بنابراین استناد به یک شیوهی خاص در حل تعارضزمانی قوانین کافی نبوده بلکه لازم است در این راه از هر دو شیوه ی شخصی و نوعی استفاده گردد، بدین ترتیب که ابتدای امر باید تعیین کرد چه اموری مربوط به گذشته است و چه اموری راجع به آینده؟سپس در مرحلهی بعد با بهره گرفتن از قواعد حل تعارض زمانی قوانین و با در نظر گرفتن حق مکتسب اشخاص تعارض موجود بین قوانین قدیم و جدید را حل و فصل نمود. البته اجرای این شیوه در عمل با دشواریهای نیز همراه خواهد بود ولی با به کار بستن آن میتوان به تحقق هر چه بیشتر عدالت اجتماعی در روابط حقوقی امیدوار بود.
مبحث دوم : قلمرو حکومت قانون در مکان
گفتار اول : قانون و ارتباط آن با عنصر مکان
قانون هر کشوری خصلت و جنبهی درون مرزی دارد و بر اشخاص ساکن و اموال واقع در آن سرزمین حاکم است، بدین معنا که اشخاص تابع یک دولت و اموال آن ها پیرو احکام قانون محلی هستند. اما خارجیان ساکن یک کشور، از حیث اموال شخصی و اموال خود تابع احکام ویژهای قرار می گیرند.[۹۰].
گفتار دوم: اصل سرزمینی بودن قوانین و استثنائات آن
بند اول: اصل سرزمینی بودن قوانین: