این موافقت نامه در سال ۱۹۷۴ در مورد توسعه مشترک منطقه اختلافی دو کشور در دریای چین شرقی منعقد شد. در این سند دو کشور متعرض موضوع حاکمیت بر منطقه اختلافی نشده اند. ادعای کره جنوبی در خصوص تحدید حدود فلات قاره بر پایه دکترین امتداد طبیعی سرزمین به سوی دریا استوار است در حالیکه ژاپن از نظریه تقسیم بر اساس خط میانه حمایت می کند[۴۶۵].
مطابق موافقت نامه ژاپن و کره جنوبی یک منطقه به نام منطقه توسعه مشترک[۴۶۶] در فلات قاره که بر اساس نقاط مشخصی بر روی نقشه مشخص شده تعریف می نماید[۴۶۷]. مطابق ماده ۳ این موافقت نامه منطقه ممکن است به مناطق فرعی[۴۶۸] تقسیم شود که شرکت های صاحب امتیاز اکتشاف و بهره برداری دو کشور حق دارند بر اساس قراردادهایی در هر یک از این مناطق فرعی فعالیت نمایند. در صورتیکه بیش از یک شرکت مجاز از سوی یکی از طرفین در هر یک از این مناطق فرعی فعالیت نمایند بایستی به نحوی بین خود قرار داد منعقد نمایند که دارای منافع واحد بوده و تنها یکی ار آن ها نماینده بهره برداران معرفی گردد. هر کشور به محض اعطای اجازه فعالیت به یک شرکت فوراً مراتب را به طرف دیگر اطلاع می دهد.[۴۶۹]
شرکت های بهره بردار هر دو کشور مطابق ماده ۵ موافقت نامه می توانند با انعقاد موافقت نامه عملیات واحد[۴۷۰] در منطقه توسعه مشترک فعالیت نمایند و در این حالت آن ها یک شخصیت حقوقی جدید یا عامل[۴۷۱] ایجاد می کنند. موافقت نامه عملیات واحد می بایست به تصویب هر دو کشور برسد. مطابق ماده ۶ موافقت نامه، عامل دارای حق انحصاری در مورد کلیه فعالیت های تعریف شده در موافقت نامه عملیات واحد است و می تواند پرسنل لازم جهت اجرای عملیات استخدام نماید، هزینه ها را تشخیص دهد و اموال و تجهیزات لازم را جهت بهره برداری تملک نماید. شرکت های دو کشور که به این نحو فعالیت می نمایند دارای سهم مساوی و مشترک در مخارج و منافع خواهند بود.[۴۷۲]
در صورتیکه یک کشور در خصوص مناطق فرعی با رضایت کشور دیگر امتیاز بهره برداری به یک شرکت اعطا کرده باشد، قوانین همان کشور که امتیاز را اعطا نموده است حاکم خواهد بود[۴۷۳]. مطابق ماده ۲۰ ماده موافقت نامه هر یک از طرفین بایستی از هر گونه فعالیت مخرب و آلاینده محیط زیست توسط شرکت ها جلوگیری نماید. در صورت بروز خسارت یا فعالیت های آلاینده در هنگام فعالیت های اکتشاف و استخراج منابع طبیعی در منطقه تعریف شده توسط اتباع یا شهروندان هر کشور، دادگاه های کشوری که خسارت مذکور در قلمرو آن وارد شده یا واردکنندگان خسارت در قلمرو آن اقامت دارند و یا در صورتیکه خسارات مذکور در مناطق فرعی واقع شده باشد دادگاه های کشوری که اجازه بهره برداری را به شرکت مذکور داده اند صلاحیت رسیدگی دارند. این دادگاه ها بر اساس قوانین کشور خود رسیدگی خواهند کرد.[۴۷۴]
در صورتیکه یک مخزن نفت و گاز به صورت کلی یا جزئی از خطوط تعریف کننده منطقه توسعه مشترک عبور نماید هر دو کشور با مشورت یکدیگر و با یک روش کار آمد و مؤثر در خصوص بهره برداری از آن توافق خواهند نمود.[۴۷۵]
مطابق ماده ۲۴ موافقت نامه دو کشور کمیسیون مشترک ژاپن – جمهوری کره[۴۷۶] ایجاد کرده اند. این کمیسیون نهاد تأسیسی مشترک دو کشور مورد مشاوره و نظارت بر حسن اجرای موافقت نامه است و متشکل از دو بخش و هر بخش مرکب از دو عضو از نمایندگان دو کشور می باشد. نمایندگان مذکور از میان خود یک رئیس و معاون انتخاب کرده و حداقل سالی یک بار تشکیل جلسه می دهند. کمیسیون همچنین دارای دبیر خانه دائمی است. وظایف کمیسیون در ماده ۲۵ احصاء شده و شامل نظارت بر عملکرد شرکت های بهره بردار، انجام مطالعات و انعکاس مشکلات به کشور های ذیربط، نظارت بر حسن اجرای موافقت نامه و رعایت قوانین و مقررات کشور ها توسط بهره برداران و انعکاس مراتب به کشور ها و ارائه مشاوره دو کشور در زمینه حل و فصل اختلافات است. اختلافات دو کشور در زمینه تفسیر و اجرای موافقت نامه ابتدا از طرق دیپلماتیک و در صورت شکست این روشها از طریق داوری حل و فصل خواهد شد.[۴۷۷]
ملاحظه می شود که در این موافقت نامه ابتدا منطقه مورد اختلاف بر روی نقشه تعریف و حدود آن مشخص شده است. سپس منطقه مذکور به مناطق فرعی وکوچک تر تقسیم گردیده و شرکت های مجاز از سوی دو کشور با انعقاد موافقت نامه های عملیات واحد و با تأسیس یک اپراتور یا عامل فعالیت می کنند. به نحوی که شرکت های هر دو کشور دارای سهم مساوی از منافع و مخارج می باشند. منافع دولتها نیز در صورتیکه شرکت های مذکور غیر دولتی باشند از رهگذر قرارداد خود با آن شرکت ها تأمین می شود. اختلافات این شرکت ها با یکدیگر در قالب شرایط مقرر در موافقت نامه عملیات مشترک تابع مقررات کشوری است که اجازه بهره بردار ی را به وی داده و مطابق ماده ۱۶ موافقت نامه به مثابه آن است که شرکت مذکور در حال بهره برداری از منابع فلات قاره تحت حاکمیت انحصاری آن کشور بهره برداری می نماید
بند هفتم : موافقت نامه عربستان سعودی و سودان [۴۷۸]
موافقت نامه مذکور در سال ۱۹۷۴ در مورد مناطق نفت و گاز مشترک دو کشور در دریای سرخ در خارطوم به امضای وزیر نفت و منابع معدنی عربستان و وزیر امور خارجه سودان رسید. این موافقت نامه مشتمل بر هفده ماده است مطابق ماده یک آن مقصود از بستر دریا، بستر و زیر بستر دریای سرخ و منظور از منابع طبیعی منابع غیر جاندار اعم از منابع هیدروکربنی و سایر منابع می باشد. در مواد ۳ و ۴ موافقت نامه دو طرف بر حقوق حاکمه انحصاری یکدیگر در منطقه دریایی مقابل سواحل خود تا جائی که عمق آب به هزار متر می رسد، تأکید نموده اند . محدوده مابین دو منطقه تعریف شده و در مواد ۳ و ۴ به عنوان منطقه مشترک[۴۷۹] در ماده ۵ شناسائی شده است و در این محدوده دو دولت دارای حق حاکمیت انحصاری به شکل برابر داشته و این حق منحصر به آنها بوده و نمی بایست هیچ بخشی از دریای سرزمینی آنها در این منطقه قرار گیرد.
حق انحصاری برابر دو کشور عربستان و سودان شامل کلیه منابع طبیعی موجود در منطقه مشترک بوده و آنها موظف به حفاظت از این منابع در مقابل دولتهای ثالث می باشند[۴۸۰].
به منظور بهره برداری کارآمد از منابع طبیعی واقع در منطقه مشترک کمیسیون مشترک بین دو دولت تشکیل گردیده که دارای وظایف زیر است:[۴۸۱]
-
- ارزیابی تحدید حدود و علامت گذاری منطقه مشترک.
-
- انجام مطالعات مربوط به اکتشاف و استخراج منابع طبیعی در منطقه مذکور.
-
- ترغیب نهادهای تخصصی به منظور انجام اقدامات اکتشاف و استخراج منابع طبیعی در منطقه مشترک.
-
- بررسی و تصمیم گیری در خصوص تقاضاهای مطروحه در زمینه کسب امتیاز یا مجوز اکتشاف و استخراج منابع طبیعی.
-
- ایجاد ساز و کارهای نظارتی در مراحل تولید منابع طبیعی در منطقه مشترک.
-
- تنظیم مقررات ضروری جهت انجام وظایف کمیسیون.
-
- اتخاذ تدابیر ضروری جهت تسریع در فعالیت های اکتشاف و استخراج منابع طبیعی.
-
- انجام سایر وظایف محوله از سوی دو دولت به کمیسیون.
کمیسیون نهاد مشترک بین دو دولت بوده و دارای شخصیت حقوقی و اهلیت لازم برای ایفای وظایف خود می باشد. هر یک از دولتها دارای تعداد برابر عضو در کمیسیون بوده و ریاست نمایندگان هر دولت در کمیسیون برعهده وزیر صلاحیت دار می باشد و انجام وظایف آن در چارچوب قواعد و مقررات مصوب خود کمیسیون می باشد. این کمیسیون که مقر آن در جده است همچنین می تواند ارکان لازم را ایجاد و وظایف آنها را خود تعیین نماید.[۴۸۲]
ماده ۱۴ موافقت نامه ناظر به یکی سازی میادین مشترک بین این محدوده مشترک و مناطق انحصاری دو دولت است. در این در این صورت کمیسیون مشترک، در خصوص بهره برداری از مخزن مذکور تصمیم گیری می نماید به نحوی که هر یک از دولتها به سهم مساوی از منافع مخزن مذکور برخوردار گردند.
حل و فصل اختلافات بین دو دولت، در وهله اول از طریق مسالمت آمیز و در صورت عدم توافق از طریق ارجاع به دیوان بین المللی دادگستری به عمل می آید و دو دولت بر اساس ماده ۱۶ صلاحیت اجباری دیوان را پذیرفته اند و چنانچه یکی از طرفین مبادرت به اقدامی نماید که مورد اعتراض دولت دیگر قرار گیرد، طرف معترض می تواند از دیوان تقاضای صدور دستور موقت نماید.
موافقت نامه عربستان سعودی و سودان، فاقد مقررات تفصیلی در زمینه حقوق حاکم بر اقدامات اکتشاف و استخراج نفت وگاز و نحوه حل و فصل اختلافات بین دارندگان امتیاز بهره برداری و کمیسیون مشترک است. به طور خلاصه می توان گفت این موافقت نامه ابتدا یک منطقه دریایی تا عمق هزار متری در مجاورت سواحل دو کشور را تحت حاکمیت انحصاری آنها قرار داده و محدوده عمیق تر از هزار متر را به عنوان منطقه مشترک تعریف می نماید که هر دو دولت در آن حق حاکمیت«مساوی» دارند و اداره آن بر عهده کمیسیون مشترک بوده و انعقاد قرار داد با شرکت های نفتی و نظارت بر حسن اجرای قراردادها نیز بر عهده کمیسیون می باشد مقررات حاکم بر این قراردادها توسط کمیسیون تنظیم و اعلام می گردد. از دیدگاه محققان این موافقت نامه در دسته موافقت نامه های توسعه مشترک قرار می گیرد. [۴۸۳]
بند هشتم :موافقت نامه انگلستان و هلند ۱۹۶۵[۴۸۴]
این موافقت نامه که در سال ۱۹۶۵ بین دو کشور در مورد تحدید حدود دریایی منعقد شد، نیز مقرر می دارد که در صورتیکه یک ساختار واحد نفت یا گاز از خط مرزی فلات قاره دو کشور عبور نماید و بخشی از مخزن که در یک طرف خط مرزی است قابل استخراج باشد، دو کشور بایستی در مورد بهره برداری بسیار مؤثر از مخزن به توافق برسند به نحوی که هزینه ها و منافع به نحو مناسب بین آنها تقسیم شود.[۴۸۵]در صورتیکه چنین مخزنی وجود داشته باشد اما دو دولت در مورد نحوه بهره برداری از آن به توافق نرسند و این امر باعث رقابت غیر ضروری در حفاری و مانع از حداکثر بهره وری مخزن شود، هر یک از دولتها یک داور منصوب کرده و داوران مذکور در خصوص نحوه بهره برداری از مخزن اتخاذ تصمیم کرده به دولتها اعلام می نماید.[۴۸۶]
ویژگی این موافقت نامه ها این است که دولتها صرفاً متعهد به مذاکره جهت رسیدن به توافق در زمینه بهره برداری از منابع نشده اند، بلکه فرا تر از آن ملزم به رسیدن توافق شده اند. به عبارت دیگر، تعهد دولتها تعهد به نتیجه و نه وسیله می باشد. اگرچه در این دو سند اشاره به یکی سازی نشده است، اما رویه کلی موافقت نامه ها در دریای شمال موافقت نامه یکی سازی می باشد.[۴۸۷]
بند نهم : موافقت نامه های انگلستان ونروژ
این معاهده در سال ۱۹۶۵ موافقت نامه تحدید حدود دریایی انگستان و نروژ منعقد شد که ماده ۴ آن حاوی شرط مخزن مشترک بوده ومقرر میدارد که در صورت وجود مخازن مشترک نفت و گاز طرفین با همکاری یکدیگر آنها را استخراج خواهند کرد. در راستای این شرط چند موافقت نامه دیگر بین دو کشور تنظیم شد که به آنها اشاره می شود.
۱- موافقت نامه فریگ[۴۸۸]
فریگ یک میدان گازی واقع در مجاورت خط مرزی تحدید حدود فلات قاره بین انگلستان و نروژ می باشد که در سال ۱۹۶۹ کشف شد و در سال ۱۹۷۲ مشترک بودن آن مسجل گردید[۴۸۹] و پس از انجام یک سری مذاکرات در سال ۱۹۷۶ این موافقت نامه بین دو دولت تنظیم شد. موافقت نامه مذکور مقرر می دارد که دو دولت به منظور تعیین محدوده و تخمین ارزش کلی مخزن و نیز تعیین میزان سهم هر یک از دو دولت از مخزن مشورت می کنند و در این راستا دارندگان مجوز ( کمپانی ها) باید پیشنهادات خود را در مورد موارد فوق به دولتها ارائه نمایند.[۴۹۰]
موافقت نامه فریگ در سال ۱۹۹۸ اصلاح شده است.[۴۹۱] آن چنان که در مقدمه موافقت نامه اصلاحی ذکر شده، بر دو دولت متعاهد اثبات گردیده که میدان گازی فریگ از خط مرزی دریایی بین دوکشور در فلات قاره که در موافقت نامه ۱۰ مارس ۱۹۶۵ تعریف شده، عبور کرده و مطابق ماده ۴ آن موافقت نامه، دو دولت با مشورت یکدیگر و دارندگان امتیاز لازم است در صدد بهره برداری آن به نحو بسیار مؤثری باشند. ماده ۲۹ موافقت نامه محدوده جغرافیایی و حدود میدان گازی فریگ را تعریف می کند. این موافقت نامه در دو بخش تنظیم شده که از یک سو شامل استخراج گاز از میدان مذکور و استفاده از تأسیسات آن بوده و از سوی دیگر مشتمل بر مقررات حاکم بر خطوط لوله انتفال گاز می شود.
مطابق ماده یک این موافقت نامه، میدان گازی فریگ باید به شکل میدان واحد تلقی شود. از اینرو هر یک از دولتها تأسیسات لازم بهره برداری از میدان را در محدوده فلات قاره خود نصب می کنند و در صورت لزوم می توانند اقدام به جا به جائی این تأسیسات با تأسیسات جدید که به منظور فوق به کار می رود بنماید، اما در هر حال نصب تأسیسات با توافق هر دو دولت صورت می گیرد.
نحوه بهره برداری از میدان نیز به این صورت است که شرکت های نفتی که در ماده سوم موافقت نامه اسامی آنها قید شده، ابتدا مجوز فعالیت از دولت متبوع خود را اخذ می نمایند وسپس بایکدیگر قرارداد یکی سازی منعقد می کنند.در چارچوب این قراردادها، شرکت ها مبادرت به ایجاد عامل یا اپراتور واحد می نماید. قراردادهای بین شرکت های دارنده امتیاز با یکدیگر بایستی به تأیید دولتها برسد و در صورت تعارض آنها با موافقت نامه فریگ، مقررات موافقت نامه حاکم می باشد. قرار داد تشکیل اپراتور واحد نیز باید به تأیید دولتها برسد.[۴۹۲] دو دولت با مشارکت و مشورت هم و پس از دریافت نظریات مشورتی شرکت های نفتی منطقه جغرافیایی نصب تأسیسات اکتشافی را معین و میزان ذخیره میدان را نیز به نحو فوق تعیین و مشخص خواهند نمود که چه میزان از میدان در محدوده فلات قاره هر یک از آنها قرار دارد.[۴۹۳] قبل از هر گونه اقدام برای تولید، دو دولت باید در مورد سهم خود از میدان به توافق برسند. این سهمیه بندی بر اساس آن مقدار از میدان است که در فلات قاره هر یک از آنها قرار دارد و در صورت عدم توافق، می توانند به طور موقت به پیشنهاد شرکت های مجاز در این زمینه عمل کرده یا به صورت موقت بر اساس اصل سهم مساوی اقدام نماید.[۴۹۴]
منافع و عواید ناشی از هرگونه نصب تأسیسات و تجهیزات ضروری برای استخراج گاز و استفاده از این تأسیسات و همچنین محصول استخراج شده از میدان از نظر مالیات به نسبت مذکور در موافقت نامه مشمول قوانین کشور های مربوطه می باشد. [۴۹۵] مجوز دولتها به شرکت های به صورت انحصاری بوده و شرکت ها حق نقل و انتقال آن را به شرکت های دیگر را ندارند و تنها دولت اعطا کننده مجوز با مشورت دولت دیگر می تواند چنین اجازه ای را به شرکت مذکور بدهد.[۴۹۶]
به منظور تسهیل اجرای موافقت نامه، کمیسیون مشورتی فریگ[۴۹۷] متشکل از شش عضو از نمایندگان دو دولت، با توافق دولتها تشکیل می شود.[۴۹۸] یکی از وظایف تعریف شده برای این کمسیون حل و فصل اختلافات است. بدین ترتیب که هر گونه اختلاف میان دولتها در تفسیر و اجرای موافقت نامه و نیز اختلافات ناشی از قراردادهای میان دارندگان مجوز فعالیت، در وهله اول به کمیسیون مذکور ارجاع می شود و در صورت عدم حل و فصل آن توسط کمیسیون، از طریق داوری حل و فصل می شود.[۴۹۹]
۲ -موافقت نامه استتفورد[۵۰۰]
موافقت نامه استتفورد[۵۰۱] در شانزدهم اکتبر ۱۹۷۹ بین دولتهای انگلستان و نروژ امضاء شد و اسناد تصویب آن در ۲۴ مارس ۱۹۹۵ مبادله و در همان زمان لازم الاجرا شد. در سال ۱۹۷۱ مطالعات اکتشافی در فلات قاره نروژ در ساختار نفتی برنت وجود نفت را ثابت نمود و مدتی بعد میدان استتفورد شناسایی گردید و در سال ۱۹۷۵ اثبات شد که میدان مذکور که حاوی نفت و گاز همراه نفت می باشد، از خط مرزی فلات قاره بین دو کشور عبور کرده و بنابراین مشمول مقررات ماده ۴ موافقت نامه تحدید حدود دریایی کشور می باشد.[۵۰۲] ساختار اصلی موافقت نامه استتفورد مشابه موافقت نامه فریگ می باشد که این موافقت نامه نیز همانند فریگ متضمن یکی سازی میدان بوده و کمپانی های نفتی دو کشور همانند شرایط مقرر در موافقت نامه فریگ مبادرت به انجام عملیات استخراج نفت می نماید. تنها تفاوت میان دو موافقت نامه آن است که بر خلاف موافقت نامه فریگ، موافقت نامه استتفورد فاقد مقرراتی در زمینه انتقال نفت از طریق خطوط لوله می باشد. تفاوت دیگر در نوع مواد هیدروکربنی دو مخزن است. به عبارت دیگر اگرچه هر دو موافقت نامه، ناظر به یک یکی سازی مخزن مشترک در مرز دریایی دو کشور می باشند، اما موافقت نامه فریگ معطوف به بهره برداری از یک میدان گازی است ولی موافقت نامه استتفورد ناظر به بهره برداری از میدان نفتی می باشد که حاوی مقادیری گاز همراه است.
۳- موافقت نامه مبنا انگلستان – نروژ ۲۰۰۵ [۵۰۳]
این موافقت نامه نیز در راستای ماده ۴ موافقت نامه تحدید حدود فلات قاره بین دو کشور که حاوی شرط مخزن مشترک می باشد،تنظیم شده و هدف آن تنظیم مبنایی برای همکاری دو کشور در زمینه بهره برداری از میادین مشترک نفت و گاز است و در عین حال سایر موافقت نامه های بین دو کشور در این زمینه را نیز کما کان معتبر اعلام می نماید. کار برد این سند در خصوص همکاری دو کشور در خصوص کلیه میادین مشترک نفت و گاز است. [۵۰۴] مقررات این موافقت نامه مفصل و مسائلی چون مقررات عمومی، زیر ساخت ها ، عملیات نفتی، دسترسی به خطوط لوله، استخراج مشترک میادین نفت و گاز، حل و فصل اختلافات و … را شامل می شود. در این موافقت نامه، مخزن فرامرزی [۵۰۵] به معنی ساختار ژئولوژیک نفتی واحدی است که از خط مرزی تحدید حدود دو کشور عبور می کند و منطقه واحد[۵۰۶] به مفهوم منطقه ای است که شرکتهای دارای مجوز بهره برداری بر مبنای موافقت نامه های بین خودشان و با توافق دو دولت به منظور بهره برداری از مخازن مشترک در آن فعالیت می نمایند. [۵۰۷]دو کشور مطابق موافقت نامه متعهد به مشورت مداوم و با تبادل اطلاعات در زمینه تنظیم ساز و کارهای مناسب برای فعالیت های آینده خود شده اند و در این راستا دفتر مبنا[۵۰۸] را ایجاد کرده اند که متشکل از نمایندگان دو دولت بوده و هدف از آن تسهیل اجرای موافقت نامه و تضمین تداوم مشاوره و تبادل اطلاعات دو دولت و حل و فصل مسائل بدون توسل به آئین حل و فصل اختلافات می باشد و سالیانه می بایست دو بار تشکیل جلسه دهد.[۵۰۹] درصورتی که دو دولت با مشورت یکدیگر، در مشترک بودن یک مخزن نفتی توافق حاصل نمایند، چنین مخزنی باید به عنوان یک مخزن واحد تلقی شده و مشمول مقررات این موافقت نامه می شود و دو دولت منفرداً و مطابق قوانین ملی خود مجوز های بهره برداری را به شرکت های بهره برداری اعطا می کنند.[۵۱۰] پس از اعطای مجوز بهره برداری، هر یک از دولتها، شرکت های مذکور را ملزم می کنند که با شرکت هایی که به ترتیب فوق از دولت دیگر مجوز بهره برداری دریافت کرده اند، قرارداد همکاری منعقد نمایند. قرارداد بین شرکت ها باید با مقررات موافقت نامه هماهنگ باشد و در صورت تعارض این دو دسته از قراردادها، مقررات موافقت نامه بین دو دولت حاکم است.[۵۱۱] قرار دادهای منعقده بین شرکت های تابع دو دولت نیز بایستی به تصویب دو دولت برسد.[۵۱۲] این قراردادها محدوده جغرافیایی هر میدان نفتی را تعریف و میزان ذخایر آن سهم هر یک از شرکت ها برنامه زمان بندی عملیات، تنظیم آیین کار و روش فعالیت عامل واحد، حل و فصل اختلافات و غیره را مشخص نماید.[۵۱۳]
شرکت های دارای مجوز بهره برداری پس از انعقاد قرارداد با یکدیگر، مبادرت به تأسیس یک اپراتور می نمایند که نماینده مشترک آنها بوده و هدف از تأسیس آن استخراج نفت از مخزن مشترک است. تأسیس اپراتور و تغییرات بعدی در آن باید با تصویب دولتهای طرف قرار داد باشد[۵۱۴].اپراتور یک طرح توسعه[۵۱۵] را که کیفیت استخراج نفت از مخزن مشترک و انتقال آن را در بر می گیرد تهیه و به دو دولت تقدیم و با تصویب آنها قابل اجراست.[۵۱۶]
یکی از تبعات یک یکی سازی مخازن آن است که مطابق موافقت نامه مبنا، هیچ یک از دو بدون موافقت دولت دیگر حق ندارد تولید را آغاز نماید و بدین منظور لازم است موافقت نامه های میان دارندگان مجوز بهره برداری و نیز موافقت نامه ایجاد اپراتور واحد و طرح توسعه مشترک جملگی به تصویب دو دولت برسد.[۵۱۷]از مجموع مقررات این موافقت نامه می توان دریافت که در صورت توافق دو کشور در مورد مشترک بودن یک مخزن، هر دولت بر اساس مقررات ملی خود به شرکت های نفتی اجازه فعالیت داده و موضوع را به اطلاع دولت دیگر می رساند و دولت مقابل نیز به همین نحو عمل می نماید و دو دولت شرکت های تابعه که مجوز مذکور را بدست آورده اند ملزم می کنند که چارچوب قرارداد یکی سازی با شرکت های طرف مقابل همکاری کنند. وقتی دو یا چند شرکت دو طرف قصد استخراج نفت در یک محدوده مشخص را دارند، با انعقاد قراردادی که در آن محدوده عملیات آنها یا منطقه واحد تعریف شده، اپراتور واحد را ایجاد می کنند و این اپراتور که یک نهاد تشکیل شده بر مبنای قرارداد بین شرکت هاست، ابتدا برنامه توسعه خود را تنظیم و به تصویب دولتها می رساند سپس عملیات توسعه را انجام می دهد. رابطه بین هر یک از دولتها و شرکت های دارای مجوز فعالیت بر اساس موافقت نامه دولت و شرکت مذکور تنظیم می شود و رابطه بین شرکت ها با یکدیگر بر اساس قراردادهای بین خودشان سامان دهی می گردد. رابطه بین اپراتور و دولتها نیز بر اساس قرارداد تأسیس این نهاد که از سوی دولتها تصویب می شود و همچنین تصویب طرح توسعه مشترک تنظیم شده توسط اپراتور از طرف دولتها استوار می گردد. چگونگی اداره عملیات نفتی در منطقه واحد نیز در هنگام تصویب قراردادهای یکی سازی مشخص می شود.
با وجود طراحی ساز و کار فوق، هر یک از دولتهای دارای صلاحیت تقینی و اجرائی در محدوده فلات قاره خود می باشد[۵۱۸]. در عین حال اتخاذ تدابیر قانونی و اجرایی در مورد مسائلی چون امنیت و محیط زیست و غیره با مشورت دو طرف خواهد بود. حل و فصل اختلافات دو دولت در تفسیر و اجرای این موافقت توسط نهادی متشکل از نمایندگان دو دولت موسوم به Conciliation Board صورت می گیرد. هر دولت دارای دو نماینده بوده و چهار نماینده دو دولت رئیس این نهاد را انتخاب می نمایند. رئیس این رکن تبعه یا مقیم هیچ یک از دو دولت نمی باشد. تصمیم گیری بر اساس رأی اکثریت صورت می گیرد و رأی رییس نهاد مذکور در صورت تساوی آرا تعیین کننده می باشد.[۵۱۹]
بند دهم: موافقت نامه فرانسه - کانادا
در سال ۱۹۹۲ رأی داوری بین فرانسه و کانادا زمینه تحدید حدود دریایی دو کشور صادر شد که متضمن تعریف یک خط مرزی میان دو کشور بود. در سال ۱۹۹۸ کانادا به فرانسه پیشنهاد موافقت نامه ای در زمینه بهره برداری از منابع نفت و گاز مشترک را ارائه نمود که منجر به انعقاد موافقت نامه ای در سال ۲۰۰۵ شد. موافقت نامه سال ۲۰۰۵ متضمن ایجاد یک رژیم مدیریت اکتشاف و استخراج منابع هیدروکربنی در مناطق دریایی Nova Scotia , New Found Land و Saint –Pierre- Et- Miquelon است[۵۲۰].
این موافقت نامه در ۲۱ ماده و ۶ ضمیمه تنظیم شده است و مطابق آن هر یک از طرفین دارای حق حاکمیت بر منابع طبیعی واقع در مناطق اختصاصی خود هستند. در عین حال، رویکرد توأم با همکاری و اشتراک نیز پیش بینی شده است. سهم هر یک از دولت در این سند بر مبنای میزان حاکمیت آنها بر مخزن تعیین می شود. هر یک از دو دولت موظف به اطلاع رسانی کامل به طرف مقابل در صورت حفاری اکتشافی یا استخراجی در محدوده دو مایلی خط مرزی می باشد. در صورت احراز فرامرزی بودن یک مخزن ، هریک از دولت باید بلافاصله به طرف مقابل مراتب را اطلاع دهد و تقاضای تشکیل جلسه کار گروهی فنی تعریف شده در موافقت نامه شود.در این سند یک کارگزار پیش بینی شده که به طور منظم معاهده را بررسی و ارزیابی می کند و می تواند به طرفین پیشنهاد تجدید نظر در آن را بدهد. در صورتیکه فرامرزی بودن یک میدان نفت و گاز خاص محرز شود،طرفین یک موافقت نامه دیگر که ناظر به بهره برداری از چنین میدانی را منعقد کرد و در آن هر طرف کمپانی که دارای مجوز بهره برداری از میدان مذکور است معرفی می نماید. [۵۲۱]
موافقت نامه ۲۰۰۵ در واقع یک موافقت نامه مبنا است و برای هر میدان خاص که فرامرزی آن احراز می شود، مجدداً انعقاد موافقت نامه جداگانه ویژه آن میدان ضرورت دارد. شرکت های دارای مجوز بهره بردار ی دو طرف نیز در خصوص هر میدان خاص باید موافقت نامه یکی سازی منعقد کنند که شامل تعریف حقوق آنها در رابطه با منابع هیدروکربنی، تسهیم هزینه ها و منافع، بهره برداری از میدان به شکل واحد است. موافقت نامه یکی سازی میان شرکت ها باید ابتدا به تأیید دولتها برسد. در صورت تعارض قراردادهای یکی سازی و موافقت نامه استخراج میان دولتها مقررات موافقت نامه اخیر برتری خواهد داشت. بنابراین ،بهره برداری از هر میدان خاص بر اساس موافقت نامه استخراج خاص آن میدان و موافقت نامه یکی سازی میان شرکت ها خواهد بود.[۵۲۲] دو دولت با توافق هم یک برنامه توسعه و برنامه بهره وری را تعریف و تقدیم کارگزار می کنند که در واقع نقشه راه جهت بهره برداری از میادین مشترک است.[۵۲۳] مطابق موافقت نامه فرانسه و کانادا، یک کار گروه فنی مشترک[۵۲۴] پیش بینی شده که متشکل از نمایندگان دو دولت بوده و وظیفه بررسی مسایل فنی ناشی از اجرای موافقت نامه و مسایل فنی مربوط به اجرای قراردادهای اکتشاف را خواهد داشت. این رکن کلیه اطلاعات فنی لازم را به دولتها تقدیم کرده و آنها حق تجدید نظر در پیشنهادات آن را دارند همچنین طرح های توسعه نیز جهت ارزیابی و اظهار نظر تقدیم کار گروه مذکور می شود.[۵۲۵]
بند یازدهم: موافقت نامه فرانسه - اسپانیا [۵۲۶]
آنچنان که در مقدمه این موافقت نامه ذکر شده، این سند بر مبنای کنوانسیون فلات قاره ۱۹۵۸ ژنو تنظیم شده و هدف اصلی آن تحدید حدود در بخشی از فلات قاره در خلیج بیسکای[۵۲۷] است با این وجود حاوی مقرراتی در خصوص میادین مشترک نفت و گاز می باشد.
ماده ۳ موافقت نامه حاکی از توافق دو دولت در تنظیم مقررات تکمیلی بر اساس ضمیمه دوم کنوانسیون در یک منطقه دریایی که طبق مختصات طول و عرض جغرافیایی بر روی نقشه مشخص شده، می باشد. ماده ۴ این سند به طور خاص حاوی شرط مخزن مشترک بوده و مطابق آن، در صورتیکه مخزن منابع طبیعی از مرز مورد توافق فلات قاره دو کشور عبور نماید و این مخزن به وسیله تأسیسات استخراج واقع در یک طرف خط مرزی قابل استخراج باشد دو کشور با توافق هم و نیز با توافق به دارندگان امتیاز بهره برداری به گونه ای رفتار خواهند نمودکه مخزن مذکور با حداکثر بهره وری استخراج شود و حق حاکمیت هر یک از دولت بر منابع طبیعی خود در فلات قاره تضمین شود. این روند در صورتی طی خواهد شد که بهره برداری از مخزن واقع در یک طرف مرز، بر بهره برداری از مخزن در آن طرف مخزن تأثیر گذارد و درمورد مخازنی که به نحو مذکور تا کنون بهره برداری می شده و متضمن شرایط فوق باشد دو طرف توافق می نمایند که خسارت مناسب به طرفی که منافع آن، از بهره برداری مخزن توسط طرف مقابل تحت تأثیر قرار گرفته پرداخت شود.
در ضمیمه دوم کنوانسیون با عنوان مقررات قابل اعمال در منطقه مشترک مذکور در ماده سوم موارد زیر مورد توافق قرار گرفته است: