مسلم است، حوادث و وقایعی قبل از اسلام و یا همزمان با آن رخ داده و بعد از زمان روی
دادن، آیاتی نازل شده است. ناگزیر برای تفسیر این دسته آیات و بر طرف شدن ابهامات
مفهومی آن باید شأن نزولش را شناخت. به نمونه هائی توجه فرمائید:
الف ـ بقره / ۶۵ : «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْاْ مِنکُمْ فىِ السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَهً خَاسِئِینَ»
« و هر آینه [حال] کسانى را از شما که در روز شنبه از حدّ بگذشتند دانستید، پس به آنها گفتیم: بوزینگان شوید، و خوار و رانده باشید.»
شأن نزول آیه، چنین روایت شده: گروهی از یهودیان که کنار دریا زندگی می کردند به عنوان آزمایشی الاهی فرمان یافتند روز های شنبه ماهی صید نکنند. از اتفاق ماهیان فراوانی روزهای شنبه بر روی آب ظاهر می شدند. آنها با حیله و کلاه شرعی گذاشتن، این روزها را نیز ماهی صید کردند. خداوند متعال به مجازات این نافرمانی آنها را مسخ
نمود[۱۸۴]. بدیهی است بدون توجه به شأن نزول، مقصود آیه مبهم است. دانستن ماجرای
تاریخی آیه و شأن نزول آن کمک شایانی بر فهم آیه دارد.
ب ـ ص/۴۴: «وَ خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَ لَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»
«و به دست خود دستهاى گیاه برگیر پس با آن بزن و سوگند مشکن. ما او را شکیبا یافتیم، نیک بندهاى بود، همانا بسیار بازگردنده [به ما] بود.»
این آیه در رابطه با سوگند حضرت ایوب است که به دنبال ناراحتی[۱۸۵] او از همسرش قسم یاد نمود که او را تازیانه بزند. و حالا با وجود وفاداری و خدمات همسرش مجبور بود قسم خود را عملی کند. خداوند برای حل مشکل امر فرمود تا یک دسته شاخه به عدد تازیانه هائی که سوگند خورده در یک نوبت به همسرش بزند تا سوگند خود را نشکسته باشد[۱۸۶].
نتیجه گیری: ملاحظه شد که شناخت حوادث تاریخی و وقایعی که قبل از نزول قرآن کریم اتفاق افتاده است در آشکار شدن مفاهیم و مقصود برخی آیات نقش چشمگیری دارد و می توان با آگاه شدن از آن به آسانی بر فهم صحیح آیات دست یافت. لازم به ذکر است از آنجا که قرآن مجید، کتاب دعوت و هدایت است، به آن مقدار از اخبار و تاریخ امت های گذشته پرداخته است که بتوان بدان وسیله کسب معرفت کرد.
۲ ـ ۳ . فرهنگ زمان نزول و نقش آن در تفسیر
شناخت فرهنگ و سطح بینش مردم عصر نزول قرینه ای است در خور توجه برای پژوهشگران و مفسرینی که قرن ها از آن فضا و زمان فاصله دارند مخصوصا توجه به جایگاه احکام به هنگام نزول. یعنی بدانیم یک حکم در چه بستری تشریع شده و در آن زمان مردم نسبت به احکام و اعمال چه نظری داشته و این اعمال چه سابقه ای داشته
است. این بحث در فهم شیوه بیان قرآن و توسعه و تعمیم آن بسیار مهم است[۱۸۷].
۲ ـ ۳ ـ ۱ . معنای لغوی « فرهنگ » «فرهنگ[۱۸۸]»: «مرکب است از فر+ هنگ از ریشه ثنگ اوستائی به معنی کشیدن. این کلمه به معنی«فرهنج» نیز آمده به معنای علم و دانش و ادب. از دیگر معانی این لغت: عقل و خرد،
آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت، امور مربوط به مدارس و آموزشگاه ها[۱۸۹]»، «مجموعه آداب و رسوم، علوم و معارف و هنرهای یک قوم»[۱۹۰].
کلمه«فرهنگ» ۶ مرتبه تحت لفظ «ثقف» به معنای«دست یافتن و چیره شدن[۱۹۱]» در قرآن کریم آمده است. این معنا با فرهنگ جوامع مطابقت دارد چون یک فرهنگ بر فرهنگ ماقبل خود و دیگر فرهنگ ها چیره می شود تا در جامعه ای تحقق یافته و مورد پذیرش قرار
گیرد[۱۹۲].
۲ ـ ۳ ـ ۲ . تعریف اصطلاحی «فرهنگ » جامعه شناسان و مردم شناسان بر حسب دیدگاه های مختلف، تعریفهای گوناگونی از فرهنگ ارائه داده اند که بعضی تعداد آن را تا ۴۰۰ تعریف عنوان کرده اند. این تعریفها در ۶ بخش تشریحی یا توصیفی، تاریخی، هنجاری، روانشناختی، ساختی و تکوینی طبقه بندی شده اند[۱۹۳]. به نمونه هایی توجه فرمایید:
«فرهنگ را می توان به مجموع رفتار های اکتسابی و ویژگی اعتقادی اعضای یک جامعه
معین تعریف کرد[۱۹۴].»
بنابراین تعریف، کلمه «اکتسابی» فرهنگ را از رفتارهای وراثتی و زیستی متمایز می کند و همچنین فرهنگ، اعتقاد و باورهای یک جامعه را نیز شامل می شود.
ادوارد بارنت نایلورـ مردم شناس انگلیسی است که نخستین بار اصطلاح فرهنگ به معنی جامعه شناختی و مردم شناختی را به کار برد ـ در تعریف فرهنگ می گوید:
« فرهنگ… مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین و عادات و هر گونه توانایی دیگری است که انسان به عنوان عضوی از جامعه بدست می آورد[۱۹۵].»
طبق تعریف، فرهنگ از هنجارها و ارزش هائی تشکیل شده که از جمله آنها آداب و رسوم، سلیقه ها و قوانین و… می باشد.
فرهنگ یک مقوله ی بسیار وسیعی است و حد و مرزی ندارد. زیرا فرهنگ هم ریشه در گذشته دور و نزدیک یک جامعه دارد و هم شامل آثاری است که فرهنگ جامعه ای از خود نشان می دهد اعم از ظرفیت تفکر و اندیشه و حدود به کارگیری علم و تکنولوژی و…. هم متوجه ویژگیهای شخصیتی که افراد جامعه در فرهنگ خود پیدا می کنند. به موجب این ویژگیها است که رفتار اعضای فرهنگی، با دیگر فرهنگها متفاوت و گاه متضاد می شود[۱۹۶]. منظور ما از «فرهنگ» در این نوشته عبارت است از: مجموعه ی بینش ها و دانستنی ها، عادات و آداب و رسوم، عقاید و باورهایی که در زمان نزول قرآن کریم در رفتار و نحوه زندگی مردم یا جامعه ی آن روز متجلی بوده است اعم از اینکه ارزش به شمار آید یا ضد ارزش[۱۹۷].
۲ـ ۳ ـ ۳٫ قرینه بودن فرهنگ زمان نزول در تفسیر
معارف و حقایق قرآن کریم با جلوه هایی از فرهنگ عصر و زمان نزول همراه است. بلاغت اعجاز گونه قرآن ایجاب می کند که الفاظ قرآن به مقتضیات عصر و همچنین محیط نزولش نظارت و انصراف داشته باشد. قرآن در فضائی نازل شد که مردم به زبان عربی گفتگو می کردند و ادبیات عرب در اوج بلاغت بود. به همین دلیل قرآن نیز به زبان عربی نازل شد. باید توجه داشت، قرآن نیز معانی و حقایق جدیدی بر دامنه لغات عرب افزود که پیش از آن سابقه ای نداشت. فرهنگی که قرآن آورد دارای ایده های تازه و نو بود از هستی، حیات، ارتباط خدا با انسان و جهان، آینده ی دنیا، آداب معاشرت و… که تا آن روز مطرح نبود. بعضی الفاظ از معانی خود به معانی تازه منتقل شدند[۱۹۸] و واژگانی چون مؤمن، کافر، منافق رایج گشت[۱۹۹].
چنانچه منظور از فرهنگ زمانه عرب، مواردی چون ادبیات و… باشد. ناگزیر در هر کتاب یا سخنرانی که مربوط به گروهی از مردم باشد برای تفهیم مطالب نفوذ پیدا می کند. قرآن کریم نیز چنین بوده و از ضرب المثل های عربی و همینطور لغات آنها استفاده کرده است. واضح است، به کار بردن الفاظ و تعابیر عرف هر زبان تنها برای ایجاد تفاهم است و نشانه هایی مأنوس در میان مردم است که بین گوینده و شنونده رد و بدل می شود تا منظور یکدیگر را بفهمند و هرگز بیانگر پذیرش انگیزه واضع الفاظ و یا فرهنگ محیط نیست[۲۰۰]. اما اگر منظور، آداب و رسوم اجتماعی و موضع گیری های فکری باشد که شامل خرافات و عقاید باطل جامعه هم می گردد در این صورت باید گفت قرآن کریم متأثر از این فرهنگ نشده است[۲۰۱]. چون باطل در قرآن وجود ندارد[۲۰۲]. البته هر کدام از آداب عرب جاهلیت که با روح قوانین و آداب اسلامی مخالفت نداشته تائید شده است مانند: حرمت ازدواج با مادر، خواهر، خاله و عمه[۲۰۳].
با این بیان، نخستین مرحله برای فهم آیات کریمه، آگاهی از مفهوم واژه های به کار رفته در قرآن کریم است که بدست آوردن معانی آنها با توجه به فرهنگ زمان نزول میسر است. مؤید این مطلب اینکه یکی از شیوه های تفسیری اهل بیت(ع) تفسیر واژگان با توجه به کاربردهای عرفی می باشد[۲۰۴].
یکی دیگر از این راه ها، مراجعه به سخنان عرب عصر نزول است[۲۰۵]مانند: اشعار به جامانده
از شاعران معروف. البته این منابع به تنهائی مشخص کننده ی معنا و محتوای قرآنی واژه ها نیستند چون فقط موارد استعمال آنها را بیان می کند[۲۰۶]. در این میان دیدگاه های تفسیری صحابه از جایگاه مهمی برخوردار است. زیرا آنان در فضای نزول حضور داشته و بسیاری از قراین را در اختیار داشته اند[۲۰۷].
این مرحله از اهمیت بسزائی برخوردار است. ممکن است واژه ها حتی در یک زمان بین اقوام و مناطق مختلف، معانی متفاوت داشته باشند. برعهده ی مفسر است که براساس منابع و اسناد معتبر، معانی آنها را با توجه به کاربردشان در عصر جاهلیت و زمان نزول بدست آورد.
همچنین آگاهی از شرایط و اوضاع مردم حجاز[۲۰۸] ما را به نقشی که پیامبر گرامی اسلام(ص) در تبلیغ اسلام و قرآن ایفا نمودند، راهنمائی می کند. قرآنی که توانست با تحت تأثیر قراردادن نخستین مخاطبانش تأثیر لازم را بر بشر بگذارد تا به حدی که شعله های فروزانش، قرن ها شعله ور مانده و عقل ها را متحیر سازد.
قرآن کریم بیان می کند که اسلام در محیطی ظهور کرد که مدتها پیامبری مبعوث نشده بود و مردم از دعوت پیامبران محروم بودند[۲۰۹]. در چنین اوضاعی بود که قرآن نازل شد و تحولی عمیق از نظر اعتقادی، فرهنگی و سیاسی ایجاد کرد. و چنان مردم بی سواد و غیر متمدن جزیره العرب را پر نفوذ کرد که همسایه های شمالی و شرقی و در پی آن تمام جهان تحت تاثیر قرارگرفتند. قرآن کریم تعالیم خود را با توجه به واقعیت ها و مسائلی که بر محیط حکمفرما بود، پی ریزی کرده و اندک اندک با خرافه ها و عادات زشت عرب مبارزه کرد. و توانست با بازگوئی داستان پیشینیان به جهت عبرت آموزی و توصیف زیبائی های طبیعت همراه با جاذبه های ادبی و بلاغی، فطرت آدمیان را بیدار و آنان را به تفکر وادارد. نمونه ای از آیاتی که بدون توجه به فضای نزول، معنا و مقصود آن ابهام دارد و مراجعه به فرهنگ زمان نزول را می طلبد:
بقره /۱۸۹: « یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّهِ قُلْ هِىَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبرُِّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبرَِّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.»
« تو را از ماه هاى نو پرسند، بگو: آنها گاهنماهاست براى مردم و حجّ. و نیکى آن نیست که به خانهها از پشت آنها در آیید، و لیکن نیکى [نیکى] آن کس است که پرهیزگارى کند، و به خانهها از درهاى آنها در آیید و از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید.»
در نگاه اول به نظر می رسد رفتن به خانه از در آن یک مساله ساده وسطحی است که نیازی به ذکر آن در قرآن کریم نبوده چه برسد به اینکه از آن هم به عنوان کار نیک و برخواسته از تقوای افراد یاد کند. اما با آگاهی از فرهنگ زمان نزول و آداب و رسوم اعراب جاهلیت در خصوص اعمال و مناسک حج روشن می شود که عده ای از عرب های جاهلی اعتقاد داشتند که در حال احرام اگر برای کاری به خانه برگشتند از در خانه نمی توانند وارد شوند. و باید از پشت خانه از سوراخی که در دیوار می کندند داخل می شدند. و آن را نیز رسمی پسندیده می دانستند[۲۱۰]. اینچنین راز مطرح شدن این مطلب آشکار شده و ابهام آن بر طرف می شود.
نتیجه گیری: قرآن، کتاب تربیت و هدایت، در عصر ویژه از تاریخ حیات بشر و نیز به منظور سامان نمودن زندگی مخاطبان عصر نزول و دیگر زمانها نازل گردیده است. از این رو توجه به فرهنگ زمان نزول می تواند قرینه ای باشد در خور تحقیق و پژوهش برای فهم محتوای آیات. ضرورت توجه به این نوع قرینه در فهم مفاهیم قرآن هرگز مستلزم تأثیر پذیری قرآن از فرهنگ عصر نزول نیست.
همچنین با این شناخت، به تعامل فرهنگ اسلامی و فرهنگ آن عصر پی می بریم که به طور قطع بر ترویج فرهنگ اسلامی در میان مسلمان ها و دیگر فرهنگ ها تأثیر گذار خواهد بود. این قرینه در صورتی مثمر ثمر واقع می شود که در اثر اسناد معتبر و قابل اعتنا به دست آید.
فصل سوم:
زمان نزول و نقش آن در تفسیر
مقدمه
آگاهی به تاریخ نزول سوره ها و اینکه آیات در چه موقعیتی و در چه ظرف زمانی نازل شده است، یکی از عوامل مؤثری است که در فهم مراد و مقصود حقیقی خداوند متعال نقش بسزائی دارد. هر اندازه پژوهشگر قرآنی و مفسر در این زمینه آگاهی های گسترده و عمیق کسب کند، دستاورد او با واقعیت های شریعت نزدیکتر است[۲۱۱]. مؤید مطلب اینکه امام علی (ع) در اعلام آگاهی خود از علوم مربوط به قرآن به اطلاع از تاریخ نزول هم استشهاد نموده اند[۲۱۲]. مسلم است احادیث مذکور بر آگاهی از موقعیت های نزول به عنوان یکی از عناصر مهم در فهم آیات قرآن تأکید دارند. سیوطی تأثیر این امر در شناخت ناسخ و مخصص قرآن را به حدی می داند که به نقل از حسن بن محمد بن حبیب نیشابوری مینویسد: «برای کسی که آیات مکی و مدنی را نشناسد و میان آنها تمییز ندهد روا نیست درباره قرآن سخن بگوید[۲۱۳]»
۳ ـ ۱ . زمان و مکان نزول
معمول ترین مفهومی که با شنیدن زمان و مکان نزول قرآن کریم به ذهن می رسد، مکه و مدینه است. چون بیشتر بخش های قرآن در این دو مکان نازل شده است. تقسیم سوره ها به دو گروه مکی و مدنی مؤید همین مطلب است. در این قسمت به بررسی و شناخت مکی و مدنی بودن سوره ها می پردازیم:
۳ ـ ۱ ـ ۱٫ معنای لغوی «مکی و مدنی»
مکه: شریفترین مکان بر روی زمین که جایگاه انبیاء و نزول وحی الاهی است. به آن «بکه[۲۱۴]»، «بلد الحرام[۲۱۵]»، «ام القری[۲۱۶]» و… هم می گویند.
مدینه: «شهری که مردم در آن زندگی می کنند[۲۱۷]» و «به طور خاص به شهر رسول ا…[۲۱۸] » «به جهت شرافت این مکان مقدس[۲۱۹]» اطلاق می شود.
تاء تأنیث هنگام نسبت، از آخر هردو واژه حذف شده و به جای آن یاء نسبت قرار گرفته است. در نتیجه «مکی» و « مدنی» به معنای منسوب به مکه و مدینه است.
لفظ «مکه» ۱ بار به معنای شهر «مکه[۲۲۰]» و واژه «مدینه» گاهی در معنای «مطلق شهر» و
گاهی در معنای «مدینه شهر پیغمبر» که در مجموع ۱۴مرتبه[۲۲۱] می شود، در قرآن کریم آمده است.
۳ ـ ۱ ـ ۲٫ تعریف اصطلاحی « مکی و مدنی»
«علمی است که در احوال نزول قرآن از لحاظ مکی و مدنی و هر چیزی که به آن تعلق دارد بحث می کند.[۲۲۲]»
واضح و آشکار است که این علم به شناخت مکی و مدنی آیات و سوره های قرآن میپردازد و نیازی به تبیین بیشتر ندارد. به همین دلیل اکثر دانشمندان علوم قرآنی تعریف خاصی در این زمینه ارائه نداده اند.
۳ـ ۱ ـ ۳ . معیار های تقسیم آیات مکی و مدنی
گفتگو در چگونگی شناخت آیات مکی و مدنی از دیر باز میان علما و دانشمندان علوم قرآنی جریان داشته است که نشان دهنده اهمیت شناخت این فن است. و در این رابطه به معیارها و ضوابطی دست یافته اند. با توجه به این معیارها می توان آیات مکی ومدنی را چنین از هم باز شناخت:
۱٫ معیار زمانی[۲۲۳]: آیاتی که قبل از هجرت پیامبر اکرم به مدینه نازل شده مکی و آیاتی که
بعد از هجرت وحی شده باشد مدنی است. ملاک هجرت، ورود به مدینه است. در نتیجه
آیات نازل شده در قبل از ورود به مدینه، مکی محسوب می شود[۲۲۴].
در این ضابطه فرقی نیست در اینکه آیات، در مکه یا مدینه یا در یکی از سفرهای پیامبر اکرم نازل شده باشد[۲۲۵]. بنابراین ممکن است سوره ای مکی باشد ولی آیاتی از آن در مدینه نازل شده باشد. مانند سوره قصص که مکی است اما آیه مورد نظر در این سوره مدنی می باشد[۲۲۶]:
«إِنَّ الَّذِى فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْءَانَ لَرَادُّکَ إِلىَ مَعَادٍ…[۲۲۷]»
«در حقیقت، همان کسى که این قرآن را بر تو فرض کرد، یقیناً تو را به سوى وعدهگاه بازمىگرداند…»
آیه شامل وعده ی زیبایی است که خدای متعال به پیامبرش (ص) می دهد مبنی بر اینکه به زودی از گرفتاری ها نجات پیدا می کند. به مکه باز می گردد و دین اسلام بر همه ادیان برتری می یابد[۲۲۸].
۲٫ معیار مکانی: آیاتی که ـ چه قبل از هجرت یا بعد از هجرت ـ در مکه نازل شده، مکی و
آیاتی که در مدینه نازل شده مدنی است[۲۲۹]. در این معیار یک دسته از آیات باقی می مانند که نه در مکه نازل شده اند نه در مدینه، و آن آیاتی است که در سفرها نازل شده اند[۲۳۰].