نگاه اسلام در باره شخصیت زن، محدود به همسر یا مادر نمی شود؛ قداست او در موقعیت «دختری» و به عنوان عضوی از اعضای خانواده نیز باید محفوظ بماند. به همین جهت اسلام مرد را مکلف می کند که حقوق دختر خود را همان طور رعایت کند که حقوق همسر یا مادر ش را. نگرش اسلام دراین باب، متعالی و فراتر از دیگر دیدگاه های غالب در جامعه است.
داستان زن عمران ونذر او در قرآن، گواه روشنی براین مطلب است. آنجا که می فرماید: «اِذْ قالَتِ امْرَاَتْ عِمْرانَ رَبِّ اِنّی نَذَرْتُ لَکَ ما فی بَطْنی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلَ مِنّی اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمْ» (آل عمران/۳۵)؛ «آنگاه که همسر عمران گفت: ای پروردگار من بدرستی که من نذر کردم برای تو آن را که در شکم دارم که «محرّر» باشد، آزاد از کارهای دنیایی و خالص برای عبادت تو، پس از من قبول کن، بدرستی که تو شنوا و دانایی». سپس زمانی که می خواهد نذرش را ادا کند، خداوند در جوابش می فرماید: «فَتَقّبَلَها رَبّها بِقَبولٍ حَسَنٍ وَ اَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً» (آل عمران/ ۳۷)؛ «پروردگار وی (مریم) را برای آن نذر قبول کرد، قبول نیکویی». با این پذیرش در حقیقت خط بطلانی بر برتری پسر بر دختر کشیده شده است.
پیامبر اکرم(ص) برای بهبود وضعیت دختران در عصر خود تلاش گسترده ای را سامان داد؛ تلاشی که پشتوانه عظیمی چون قرآن کریم داشت. از این رو، در تعالیم اسلامی عصر نبوی می بینیم که پیامبر(ص) در کنار بازگو کردن آیات قرآن، به نکوهش دخترکشی و کراهت داشتن دختران می پردازد: «از این که فرزندان شما دختر باشند، کراهت نداشته باشید. به درستی که دختران مونس انسان اند و گران بها هستند» (خانی، ۱۳۸۷: ۹۱ به نقل از کنز العمال، ج۱۶: ۴۴۹).
یکی دیگر از تلاش های پیامبر برای بهبود وضعیت دختران در جامعه عرب، برخورد کریمانه اش با دخترش فاطمه زهرا(س) بود. پیامبر در برخورد با دخترش چنان ارزشی برای او قائل بودکه رفتار او برای اعرابی که هیچ ارزشی برای دختران خود قائل نبودند، اعجاب آور بود. رسول خدا در دنیایی که خشن ترین رفتار ها نسبت به دختران اعمال می شد و زنده به گور کردن دختران در میان آنها امری رایج و عادی بود زهرا(س) را بسیار احترام و تکریم می کرد. هرگاه حضرت زهرا(س) به حضور رسول اکرم(ص) وارد می شد، آن حضرت به او خوش آمد می گفت و جلوی پای او بر می خاست. دست او را می بوسید و او را در جای خود می نشانید (اسلامی فرد، ۱۳۸۵: ۱۶۴ به نقل از بحارالانوار، ج ۴۳: ۲۵).
-
- ۲٫ ۳٫ تکریم زن در جایگاه «همسر»
یکی از مراحل حیات اجتماعی زن، مرحله همسری اوست؛ که با زناشویی آغاز و با مادری و انجام سایر نقش های مهم در خانواده به کمال می رسد. این مسأله تقریباً در تمام ادیان الهی مورد توجه و عنایت بوده است. در متون شریعت اسلام بر جایگاه والای زن در محیط خانواده تأکید شده است. درآیه «وَ عاشِروهُنَّ بِالْمَعْروف» (نساء/۱۹)؛ مردان را به معاشرت نیکو سفارش می نماید.
علامه طباطبایی کلمه «معروف» را به معنای هر امری می داند که مردم در اجتماع خود، آن را بشناسند و انکارش نکنند؛ و بدان جاهل نباشند؛ و چون دستور به معاشرت کردن با زنان را مقید به «معروف» فرمود، قهراً معنای امر به معاشرت معروف با زنان، معاشرتی است که در بین مأموران به این امر یعنی مسلمانان معروف باشد (المیزان، ج۴: ۲۶۲).
در قرآن کریم، صریح ترین و قاطع ترین آیات مربوط به حقوق خانواده در مورد همسران آورده شده است. خداوند در سوره بقره می فرماید: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ اَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره/ ۱۸۷)؛ «ایشان پوشاننده شما و شما پوشاننده ایشان هستید» و نیز می فرماید: «وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ» (بقره/۲۲۸)؛ «و برای زنان حقوقی است به شایستگی آن وظایفی که برای شان است». این آیات حقوق و نیاز متقابل و اتحاد معنوی زوجین را به بهترین وجه بیان نموده است. در خانواده نقش زن به عنوان همسر، نقشی کلیدی به حساب می آید و به عنوان آرامش دهنده و مایه مودت و رحمت نام برده است.
«وَمِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً» (روم/۲۱)؛ «و از نشانه های او این است که از خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید و میان تان رحمت نهادآری دراین نعمت برای مردمی که می اندیشند نشانه هایی است». اساس خانواده براساس مهر و عطوفت زنان می باشد و راز آفرینش زن به عنوان همسر چیزی غیر از گرایش غریزی می باشد که خداوند آن را آرامش زن و مرد قرار داده و اصالت را در ایجاد این آرامش به زن داده و او را در این امر روانی اصل دانسته و مرد را مجذوب مهر زن معرفی کرده است (گلدانی، ۱۳۸۲: ۱۰۰).
-
- ۲٫ ۴٫ تکریم زن در جایگاه «مادر»
مادر شدن یکی از موهبت های الهی است که خداوند به زن عطا فرموده است. مقام مادر نزد حق تعالی بالاست و خداوند انسان را درباره مادر و پدر بارها سفارش فرموده و برای گرامی داشتن آن دو، رعایت احترام در برابرآنان را مطرح می کند چنانکه می فرماید: «اَنِ اشْکُرْلی وَ لِوالِدَیْکَ» (لقمان/۱۴)؛ «و شکرگزار من و والدینت باش». حق تعالی ضمن سفارش انسان به رعایت حال پدر و مادر، رنج و زحمت مادر را به ویژه یادآور می شود تا انسان فراموش نکندکه مادرچه رنج ها و زحمت ها متحمل می شود و آسایش از او صلب می گردد، پس احترام به او برانسان واجب می گردد و این به سبب
کرامتی است که خداوند به مادر عطا کرده است (غروی نائینی، ۱۳۸۶: ۱۳۲).
لذا پس از طرح احسان به والدین، زحمات مادر را یادآور شده و به نوعی مادر را مورد تمجید وستایش قرار می دهد. «وَ وَصَّیْنَا الْاِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ اُمُّهُ وَهْناً عَلی وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ اَنِ اشْکُرْلی وَ لِوالِدَیْکَ اِلَیَّ الْمَصیرُ» (لقمان/۱۴)؛ «و انسان را در باره مادرش سفارش کردیم؛ مادرش به او باردار شد، سستی بر روی سستی و از شیر بازگرفتنش در دو سال است [آری، به اوسفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوی من است». به هرحال، در تعالیم اسلامی، آنگاه که از حقوق والدین سخن به میان می آید مادر از جایگاه برتری برخوردار است (فتاحی زاده،۱۳۸۱: ۱۷۴- ۱۷۵).
درآیات کریمه قرآن، قریب به ده آیه احترام به مادر و احسان به او را مطرح کرده است؛ که در نیمی از آنها بعد از مسأله توحید، به نیکی نسبت به والدین سفارش می نماید؛ و این همه نمایانگر اهمیت فوق العاده موضوع از دیدگاه قرآن است. به ویژه رعایت حال ایشان در کهولت سن را متذکر می شود و احترام به آنها را امر می کند. این به سبب داشتن کرامت و عزت مادر و پدر است که خداوند در قرآن کریم چنین از ایشان یاد می کند: «وَ قَضی رَبُّکَ اَلّا تَعْبُدُوا اِلّا اِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ اِحْساناً اِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ اَحَدُهُما اَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنْهَرْ هُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً» (اسری/۲۳)؛ «و پروردگار تو مقررکرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید. اگر یکی از آن دو یا هر دو، درکنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها [حتی] اف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی».
-
- ۳٫ بعد اجتماعی هویت زن مسلمان
-
- ۳٫ ۱٫ حیاء و عفاف
خداوند در مقام بیان پوششی که زیبنده زن و برازنده مقام اوست، می فرماید: «یا اَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِاَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ ذلِکَ اَدْنی اَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللهُ غَفوراً رَحیماً» (احزاب/۵۹)؛ «ای پیامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که پوشش های خود را برخویش فروترگیرند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، [به احتیاط] نزدیکتر است».
علامه طباطبایی در معنای واژه «جلباب» در این آیه شریفه چنین می فرماید:
«جلابیب» جمع جلباب است و آن جامه ای است که یا سر تا سری است و همه بدن را می پوشاند، و یا نوعی روسری مخصوص است که صورت و سر و همچنین زیرگلو و سینه های زن را می پوشاند». پس ایشان می افزایند: «پوشاندن همه بدن زن به شناخته شدن به اینکه شخص اهل عفت و حجاب و صلاح است، نزدیکتر است. در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمی شوند؛ یعنی اهل فسق و فجور، متعرض آنها نمی شوند» (المیزان، ج۱۶: ۵۳۱- ۵۳۲).
شهید مطهری درباره ثمره های عفت ورزی زن می نویسد:
زن در مرد تأثیر فراوان داشته است. مرد بسیاری از هنرنمایی ها، شجاعت ها، دلاوری ها، نبوغها و شخصیت های خود را مدیون زن و خودداری های ظریفانه زن است. مدیون عفاف زن است. زن، همیشه مرد را می ساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که عفاف و خودداری زن از میان برود و زن بخواهد در نقش مرد، ظاهرشود، اول به زن مهر باطله می خورد، و بعد، مرد مردانگی خود را از یاد می برد. زن در طول تاریخ به وسیله عفت توانست شخصیت خود را حفظ کند ( مطهری، ۱۳۵۹: ۲۳۴).
عفت ورزی با دشواری هایی همراه است؛ ولی ثمره های شیرینی دارد. بسیاری از روزنه های ملکوت بر اثرسوز وگداز و سختی برآمده از عفاف، به روی آدمی گشوده می شود. شکوفایی بسیاری از استعداد های معنوی و علمی درگرو عفاف است. به تعبیراستاد مطهری:
آیا استعدادهای عالی و طبیعی شخص در آنجا که یک سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حکومت می کند، بهتر به فعلیت می رسد یا آنجا که احساس منعی به نام عفت و تقوا بر روح آنان حاکم نیست؟ طبیعی است که صورت اول درست است. آن چیزی که با فداکاری و از خودگذشتگی و سوز وگداز توأم است، هشیارکننده است، قوای نفسانی را در یک نقطه متمرکز می کند، قوه خیال را پر و بال می دهد و خلاق وآفریننده نبوغها و هنرها و ابتکارها و افکار عالی است. حکومت عفاف و تقوا بر روح انسان، تحولات شگرفی در روح ایجاد می کند و احیاناً نبوغ می آفریند (مطهری، ۱۳۸۱: ۵۹- ۶۴).
اسلام، آئینی معتدل است. آموزه های این مکتب به احتیاط در معاشرت زن با نامحرمان توصیه کرده است؛ نه به گوشه گیری و حبس وی در خانه ها. شهید مطهری در این باره می فرماید:
اسلام یک آئین معتدل و متعادل است و از هر افراط و تفریطی به دور است. و امتش را امت وسط می خواند؛ زنان را تا حدودی که منجر به فساد نشود، از شرکت در اجتماع نهی نمی کند؛ حتی در بعضی موارد، شرکت آن ها را واجب می کند؛ مانند حج که بر زن و مرد به طور مساوی واجب است و حتی شوهر، حق ممانعت ندارد. اسلام نه محبوسیت زن در خانه را می گوید و نه آنچه را که دنیای جدید آن را پذیرفته و عواقب شوم آن را می بیند؛ یعنی اختلاط زن و مرد در جوامع را اجازه نمی دهد. اسلام در عین اینکه نهایت مراقبت را برای پاکی روابط جنسی به عمل آورده است، هیچ گونه مانعی برای بروز استعداد های زن به وجود نیاورده است؛ بلکه کاری کرده است که اگر این برنامه، دور از هر افرا
ط و تفریطی اجرا شود، هم روحیه ها سالم می ماند و هم روابط خانواده ها صمیمی تر و جدی تر می شود و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده تر می شود. اسلام می گوید: نه حبس و نه اختلاط، بلکه حریم. سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا (ص) همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شده اند؛ ولی همواره اصل «حریم» رعایت می شده است. (مطهری،۱۳۷۰: ۱۹۴ - ۲۲۰).
-
- ۳٫ ۲٫ تعلیم و تعلم
یکی از ارزشمندترین ویژگی های انسانی، توان و استعداد او برای کسب آگاهی و معرفت است. شریعت اسلامی زنان و مردان را یکسان به دانش دعوت کرد و مانعی در راه کمال خواهی آنان قرار نداد. در شریعت اسلامی این کمال از صنفی دریغ نشده بلکه انسانیت با تمامی اصنافش به دانش طلبی دعوت شده است. خداوند آنجا که دانشیان را می ستاید و جاهلان را نکوهش می کند به صورت عام سخن می گوید: «یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنوا مِنْکُمْ وَالَّذینَ اوُتُوا الْعِلْمَ درَجاتٍ وَاللهُ بِما تَعْلَمونَ خَبیرٌ» (مجادله/۱۱)؛ «خدا رتبه کسانی از شما را که گرویده وکسانی که دانشمنداند برحسب درجات بلندگرداند». «قُلْ هَلْ یَستَوِی الَّذینَ یَعْلَمونَ وَ الَّذین لا یَعْلَمونَ» (زمر/۹)؛ «بگو: آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند یکسانند؟».
از این رو یکی از بارزترین موضوعات و پدیده ها در اسلام، مسئله علم و جانبداری اصولی از رشد علم و گسترش آموزش و دانایی در سطح جامعه اسلامی بدون هیچ فرق و تمایزی میان افراد و طبقات جامعه می باشد. سخن ارزشمند پیامبراکرم(ص) که فرمود: «فراگیری علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان لازم و ضروری است». خود مؤید دیگری بر این مسئله است. در بسیاری از آموزش ها همچون آموزش اصول اعتقادات و احکام شرعی، زنان نیز از حق آگاهی برخوردارند.
هدف اسلام این است که تمام انسان ها در این امر مهم به پیش روند و به درجات عالیه کمال نائل آیند، از این رو چنان بستری فراهم نموده که زن ها نیز همچون مردان به فراگیری دانش و تزکیه نفس بپردازند. اسلام نه تنها، فراگیری دانش را برای آنان جائز شمرده، بلکه برآن ها لازم دانسته است. زیرا اسلام نمی خواهد زنان مسلمان، دوران زندگی خود را با غفلت و بی خبری و به دور از هرگونه ترقی و کمال، سپری کنند (صادقی و تقوی،۱۳۸۱: ۳۹).
در پرتو این نهضت علمی، زنان در عرصه های دانش روزگار خویش، صاحب نقش شدند. آثار علمی که توسط بانوان پدید آمده کم نیستند. در حوزه نقل و روایت حدیث، زنان نقشی ویژه داشتند. کتبی مانند: مسند فاطمه، مسند عایشه، موسوعه امهات المؤمنین، جامع مسانید النساء از این امر پرده برمی دارد (مهریزی، ۱۳۷۸: ۵۲-۵۴).