انواع طبقهبندیها اجزاء سرمایه فکری
در زمینه طبقهبندی اجزاء سرمایه فکری تاکنون مدلهای زیادی ارائه شده است. در ادامه این طبقهبندیها را با نام محققان آنها ذکر میکنیم و به شرح اجزای این طبقهبندیها میپردازیم ولی باید توجه کرد که همانند تعریف سرمایهفکری، هنوز یک طبقهبندی جهانشمولی درباره اجزای سرمایهفکری وجود ندارد.
-
- طبقهبندی Bontis در سال 1998 و2000
- طبقهبندی Stewart در سال 1997
- طبقهبندی Göran Roos در سال 1997
- طبقهبندی Amie Brooking
- طبقهبندی Sveiby در سال 1997
- طبقهبندی Eustace و همکارانش
- طبقهبندی Edvinsson و Malone
- طبقهبندی Chen و همکارانش
- طبقهبندی Hannas و Lowendahl
- طبقهبندی Petty و Guthire
- طبقهبندی سازمان برای همکاری و توسعه اقتصادی
- طبقهبندی Lim و Dallimore در سال 2004
- طبقهبندی Norton و Kaplan در سال 1992
- سایر طبقهبندیها دیگر ارائه شده
- بونتیس (1998)، ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری اشاره کرد و در سال 2000 طبقهبندی خود را بصورت سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد. منظور از سرمایه انسانی سطح دانش فردی است که کارکنان یک سازمان دارای آن میباشند که این دانش معمولاً بصورت ضمنی میباشد. منظور از سرمایه ساختاری کلیه داراییها غیرانسانی یا قابلیتهای سازمانی است که برای برآورده شدن (کردن) نیازهای (الزامات) بازار مورد استفاده قرار میگیرد و منظور از سرمایه ارتباطی کلیه دانش قرار گرفته شده در روابط یک سازمان با محیط خود شامل مشتریان، عرضهکنندگان، مجامع علمی و غیره است که به عقیده ایشان مهمترین جزء یک سرمایه ارتباطی، سرمایه مشتری است بخاطر اینکه موفقیت یک سازمان در گرو سرمایه مشتری آن است و منظور از مالکیت معنوی، آن قسمت از داراییهای نامشهود است که براساس قانون، مورد حمایت و شناسایی قرار گرفته است مانند کپیرایت، حق اختراع و حق امتیاز (Bontis, 1998 and Bontis et al., 2000).
به عقیده بونتیس در بین این سرمایهها فکری، سرمایه انسانی مهم است بخاطر اینکه منبع نوآوری و بازسازی (نوسازی) استراتژیک است که از یک جلسه طوفانی فکری یا یک رویاپردازی در اداره و یا کنار گذاشتن فایلهای قدیمی توسط کارکنان و یا از طریق بهبود مهارتهای شخصی وغیره حاصل میشود.
همچنین بونتیس به وجود یکسری روابط متقابل میان اجزای سرمایههای فکری معتقد است که به این صورت که حتی اگر یک سازمان دارای سرمایه انسانی مناسبی باشد ولی دارای یک سرمایه ساختاری مناسبی نباشد نمیتواند از دانش قرار گرفته شده در افراد خود استفاده کند و به تبع هم نمیتواند به سرمایه مشتری خود، پاسخ مناسبی دهد (Bontis et al., 2000).
2- استوارت (1997) طبقهبندی خود را بصورت سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه مشتری ارائه کرد در این طبقهبندی، سرمایه انسانی در واقع کارکنان یک سازمان است که مهمترین دارایی یک سازمان است و منظور از سرمایه ساختاری دانش قرار گرفته شده در فناوری اطلاعات و همه حق امتیازها و طرح و مارکهای تجاری است و منظور از سرمایه مشتری، اطلاعات مربوط به بازار است که برای جذب و حفظ مشتریان، بکار گرفته میشود. این طبقهبندی تا حدودی به طبقهبندی اولیه بوتیس مشابه است(Stewart, 1997) .
3- آقای روس و همکارانش(1997) نیز سرمایه فکری را به سه سرمایه انسانی شامل شایستگی، طرز فکر و چابکی یا زیرکی فکری و سرمایه ساختاری شامل همه ساختارها و فرآیندها و مالکیت معنوی سازمانی و داراییها فرهنگی و سرمایه ارتباطی شامل روابط با ذینفعان داخلی و خارجی یک شرکت تقسیم میکند ولی بعداً روس یک جزء سرمایه دیگری را بنام سرمایه بهبود و بازسازی را به طبقهبندی خود افزودند که این سرمایه آخر شامل حق اختراعها جدید و تلاشهای آموزشی است (Bontis et al., 2000).
4- بروکینگ در طبقهبندی خود به داراییها انسان محور و داراییها زیرساختاری و مالکیت معنوی و داراییها بازار اشاره کرده است منظور از داراییها انسان محور، مهارتها، تواناییها و تخصص و تواناییها حل مشکل و سبکهای رهبری است و منظور از داراییها زیرساختاری، همه تکنولوژیها و فرآیندها و متدولوژیهایی است که یک سازمان را قادر به فعالیت میسازد و منظور از مالکیت معنوی حق امتیاز وعلایم یا مارکهای تجاری و دانش فنی است و منظور از داراییها بازار، برندها، مشتریان، وفاداری مشتریان و کانالهای توزیع است (Bontis et al., 2000).
- Bontis
- Relational Capital
- Organizational Capatilities
- Strategic Renewal
- Stewart
- Intellectual Agility
- Renewal and Development Capital
- Brooking
-Human-centred Assets