در دستور کار اکثر سازمان های بزرگ قرار گرفته است. استراتژیهای توسعه اقتصادی باید با این دیدگاه جدید مطابقت داشته باشند. استراتژیها باید برای فراهم کردن نیازهای اطلاعاتی سازمان ها توسعه یابند و برای خلق دارایی های دانش مدار سازمان ایجاد شوند. فعالیت های توسعه باید از فناوری اطلاعات و ابزارهای خلق دانش بهره گیرند. اغلب ابزارهای مدیریت دانش و تکنیکهای آن می توانند به توسعه اقتصادی سازمان ها کمک کنند تا بهتر با منابع داخلی و خارجی دانش و اطلاعات ارتباط برقرار کنند.]۲[.
تعریف دانش
تعاریف متعددی برای دانش ارائه شده است و این تنوع تعاریف ناشی از برداشت های متفاوت صاحب نظران است. هر یک از تعاریف ارائه شده بعدی از ابعاد دانش را نشان می دهند. بعضی از آنها بر ماهیت ذهنی دانش تاکید دارند و بعضی نیز بر عینیت آن تاکید دارند. در واقع مشکل تعریف دانش از اینجاست که دانش در ذهن دانایان خلق می شود اما کاربرد آن توسط افرادی است که آن را کسب می کنند، نگهداری می نمایند و گزارش می دهند. بر این اساس، می توان بیان کرد دانش مفهومی است پیچیده، سیال و انعطاف پذیر که توانایی منحصر به فرد بشری را نشان می دهد و نتیجه درک جامع و تحلیل اطلاعات است.
تعاریف متعددی از دانش توسط صاحب نظران ارائه شده است که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می شود:
فرهنگ لغت مدیریت دانش، دانش را واقعیت یا حالت دانستن بعضی چیزها یا مهارت هایی که به وسیله تجربه یا تداعی حاصل می شود، تعریف کرده است یا مجموعه مدل هایی که ویژگی ها و رفتارها را در یک قلمرو مشخص توصیف می کند و ممکن است در مغز اشخاص یا در فرآیندهای تولید و اسناد موجود باشد]۷ [.
دانش را قدرت اقدام و اخذ تصمیمات ارزش آفرین تعریف کرده اند][۳][.
بر اساس تعریف دیگری درنظر گرفتن دانش به عنوان مجموعه اطلاعات، ربودن مفهوم از همه زندگی آن است. دانش بر خلاف اطلاعات ریشه در اعتقادات و تعهدات داشته و در بافت ذهنی کاربر قرار دارد که بر اساس آن عمل می کند. فقط انسان است که می تواند در خلق دانش نقش مرکزی به عهده داشته باشد و کامپیوترها صرفا ابزاری با توانایی پردازش شگرف هستند][۴][.
دانش ترکیب سیالی از تجارب نظام یافته، ارزش ها، اطلاعات مفهومی، بصیرت ها و بینش های متخصصان است که چارچوبی را برای ارزیابی و تلفیق تجارب جدید و اطلاعات فراهم می کنند و دانش در واقع استنباط و استنتاج آن ذهن است که فعالیت می کند][۵][.
دانش را نه به عنوان مطلبی که مردم می دانند بلکه به عنوان کارهایی که مردم انجام می دهند، نیز تعریف کرده است][۶][.
باید توجه داشت که دانش فقط از طریق ارتباط آن با داده ها قابل درک است. داده ها صرفا واقعیت های خام جمع آوری شده هستند که باید در مدل های ترکیبی و هدفمند جای گیرند تا اطلاعات تولید شوند، این اطلاعات تولید شده به وسیله مدل مفهومی ذهنی ارزیابی و تفسیر شده و دانش را می آفرینند. از آنجایی که افراد و سازمان ها دارای مدل های ذهنی متفاوتی هستند دانش تولید شده از یک مجموعه اطلاعات می تواند اشکال متفاوتی داشته باشد و این تفاوت ها نه فقط در کیفیت، بلکه در توانایی کاربرد آن هم بازتاب می یابد][۷][.
می توان دانش را تابعی از اطلاعات، فرهنگ و مهارت ها بیان می کند و به شکل زیر آن را نشاه می دهد][۸][:
(مهارت ها، فرهنگ، اطلاعات)=دانش
زنجیره دانش
بسیاری از محققان زنجیره ای از دانش، اطلاعات و داده ها را مفهوم سازی می کنند. چنانچه در شکل شماره ۲-۱ نمایش داده شده است، هر سطح از زنجیره بر مبنای یکی از سه مورد (داده، اطلاعات، دانش) طرح ریزی شده است. برای مثال داده ها برای ایجاد اطلاعات مورد نیاز است. اما اطلاعات مستلزم چیزی بیشتر از داده ها است. به همان صورت، اطلاعات برای تولید دانش مورد نیاز است، اما دانش مستلزم چیزی بیش از اطلاعات است. شکل مثلثی زیر با بهره گرفتن از دو بعد کثرت و قابلیت عمل برای تمیز دادن بین سه سازه ، مفهوم سازی شده است. به طور خلاصه ، داده ها در پایین ترین سطح قرار دارند. اطلاعات در سطح میانه قرار داشته و دانش در بالاترین سطح قرار دارد. بخش وسیعی از مثلث منعکس کنندۀ قابلیت اقدام (توانایی اتخاذ اقدام مناسب مانند تصمیمات خوب و رفتار اثر بخش) است. کثرت داده ها، باعث حمایت آنها از یک عمل نمی شود و اطلاعات قوی تر از داده ها هستند. اما دانش به طور مستقیم از اقدام حمایت می کند.
شکل ۲-۱ زنجیره دانش ]۷[
از این رو موقعیت آن به بالای مثلث نزدیک است. به طور کنجکاوانه ، حدس هایی وجود دارد که بیانگر این که ممکن است سطوح اضافی دیگری در بالای دانش وجود داشته باشد][۹][.
انواع دانش
مهمترین کمکی که می توان به مدیریت دانش کرد شناخت انواع دانش و بیان تفاوت های آنها است. دانش هم ضمنی است ( در ذهن افراد) و صریح ( کد گذاری شده در اسناد و پایگاه داده ها). دانش ایستا نیست، بلکه در طول عمر یک سازمان تغییر و تکامل پیدا می کند اغلب تمایز بین دانش ضمنی و صریـح در معـنی عبارتهای فوت و فن (رموز کار[۱۰]) و (دانش گزاره ای[۱۱]) نهفته است][۱۲][.
در اینجا تفاوت بین دانش ضمنی و دانش صریح را بررسی می کنیم. مورد اول که همان فوت و فن و دانش فنی است، مستلزم مهارت هـایی است که از طـریق عمـلکرد تبییـن می شود. مورد دوم یعنی دانستن درباره، در وهله اول صریح است و متشکل از حقایق، نظریه ها و مجموعه ای از دستورالعمل ها است. تفاوت اولیه دانش ضمنی وصریح در قابلیت انتقال آنهاست. دانش صریح با انتشار ساده و سریع آن بین افراد و در همه زمانها قابل تشخیص است و می توان آن را کد گذاری کرد، درصورتی که دانش ضمنی قابل کد گذاری نبوده و تنها می توان با بکارگیری اش آن را مشاهده کرد و در عمل آن را بدست آورد. از این رو انتقال آن کند و پرهزینه است][۱۳][.
در یک دسته بندی دیگر دانش را می توان به ۵ گروه زیر تقسیم بندی کرد:
-
- دانش عملی[۱۴]: که در کارها، اقدامات و تصمیم گیری های اشخاص مورد استفاده قرار می گیرد. دانش سیاسی، دانش کسب و کار و دانش های تجربی دیگر در این طبقه قرار دارند.
-
- دانش هوشی[۱۵]: ارضاء کننده کنجکاوی های عقلانی و منطقی انسان است . این دانش به عنوان بخشی از دانش های انسان گرا تلقی می شود.
-
- دانش روحانی[۱۶]( مقدس): با دانش مذهبی انسان در ارتباط است و باعث جلوگیری انسان از آلوده شدن به گناه می شود.
-
- دانش غیر ضروری[۱۷]: خارج از علایق انسان است و بدون هدف حفظ و نگهداری می شود.
-
- دانش سرگرمی( امور روزمره): به خاطر جنبه تفریحی و احساسات، دانستن آن مطلوب است و شامل داستانها، ضرب المثلها، بازی ها، شایعات، اخبار، حوادث، اتفاقات و نظایر آن می شود][۱۸][.
در توضیح بیشتر می توان گفت که دانش قابل تبدیل و تحول است . به این ترتیب که می توان از دانش ضمنی موجود به دانش صریح جدید دست یافت. این تحولات را می توان در جدول ۲-۱ مشاهده کرد. مدیریت دانش از دامنه وسیعی از تکنولوژی ها و رشته های علمی مختلف تشکیل شده است.
این تکنولوژی ها و علوم عبارتند از: علوم شناختی، سیستم های خبره و هوش مصنوعی، گروه افزار و سیستم های گروهی و دیگر تکنولوژی های مختلف. بنابراین به طور خلاصه مدیریت دانش را می توان به عنوان ممیزی دارایی های فکری توصیف کرد.
مدیریت دانش مکمل و ارتقاء دهنده سایر ابتکارات سازمانی (مهندسی مجدد، کیفیت، یادگیری سازمانی) بوده و ایجاد کننده موضوع رقابتی پایدار در سازمان است. در اغلب اوقات، دانش قابل ملاحظه ای در سازمان مانند کتاب، تکنولوژی، رویه ها و سنت ها وجود دارد که می توان آن را به دانش ضمنی یا صریح تبدیل کرد.
جدول ۲-۱ تبدیل دانش ضمنی / صریح به دانش ضمنی / صریح]۱۲[
به از |
دانش ضمنی | دانش صریح |
دانش ضمنی | جامعه پذیری (دانش همدردی) جایی که افراد دانش جدید را مستقیماً از دیگران کسب می کنند | برون گرایی (دانش مفهومی) تبدیل دانش به شکل ملموس از طریق گفتمان |
دانش صریح | درون سازی (دانش عملیاتی) مانند یادگیری از طریق انجام دادن، جایی که افراد دانش را از استاد به پیکره تجربه خود می افزایند | ترکیب (دانش سیستماتیک) اشکال مختلف دانش صریح مانند پایگاه داده و اسناد |
مدیریت دانش متشکل از فعالیت هایی است که بر مبنای آن سازمان بایستی دانش را از تجربیات خود و سایر سازمان ها بدست آورده و براساس کاربردهای منطقی آن به مأموریت خویش دست یابد. این فعالیت ها بایستی با تکنولوژی، ساختارهای سازمانی و استراتژی هایی ترکیب شود تا برون داد دانش موجود را ارتقا دهد و دانش جدید تولید نماید. نکته مهم در این نوع تلاش این است که بتوان سیستمهای شناختی (سازمان، انسان، رایانه، سیستم انسان- رایانه) را در کسب و ذخیره و بهره برداری از دانش برای یادگیری، حل مسئله و تصمیم گیری ارتقاء داد]۱۲[.