عبارتست از سایر بدهیهای جاری شرکت
عبارتست از مجموع دارایی های شرکت در ابتدای دوره
عبارتست از تغییرات درآمد فروش
عبارتست از تغییرات حساب های دریافتنی
عبارتست از اقلام تعهدی جاری عادی (غیراختیاری)
عبارتست از اقلام تعهدی جاری غیرعادی (اختیاری)
برای محاسبه اقلام تعهدی جاری اختیاری ابتدا اقلام تعهدی جاری شرکتها محاسبه شده سپس بر اساس مدل شماره (۲) بر اساس هر صنعت تخمین زده میشود. پس از تخمین، با بهره گرفتن از ضرایب و بدست آمده برای هر صنعت مطابق با معادله شماره (۳) اقلام تعهدی جاری عادی (غیراختیاری) شرکت ها محاسبه شده سپس بر اساس معادله شماره (۴) اقلام تعهدی جاری اختیاری شرکت ها محاسبه می شود. لازم به توضیح است که از قدر مطلق اقلام تعهدی جاری اختیاری به عنوان نماینده متغیر مدیریت سود استفاده می شود و هرچه میزان آن بیشتر باشد سود از کیفیت کمتری برخوردار است.
۱-۱۱-۲- نحوه اندازه گیری بازده غیرعادی شرکتها
برای اندازه گیری بازده غیرعادی از مدل سه عاملی فاما و فرنچ (۱۹۹۳) استفاده میشود. مدل مذکور به شرح زیر میباشد:
(۵)
(۶)
(۷)
(۸)
(۹)
عبارتست از بازده ماهانه سهام شرکت ها
عبارتست از بازده ماهانه بدون ریسک
عبارتست از بازده ماهانه بازار
عبارتست از عامل اندازه در مدل سه عاملی فاما و فرنچ
عبارتست از عامل ارزش در مدل سه عاملی فاما و فرنچ
عبارتست از بازده غیرعادی ماهانه
عبارتست از میانگین بازده های غیرعادی ماهانه
عبارتست ازمجموع میانگین بازده های غیرعادی ماهانه پس از تاریخ اعلان سود شرکت ها
برای محاسبه مجموع میانگین بازدههای غیرعادی ماهانه پس از تاریخ اعلان سود شرکتها ابتدا از طریق مدل فاما و فرنچ بازده مورد انتظار سهام شرکتها محاسبه شده سپس بازده غیرعادی ماهانه از طریق تفاضل میان بازده واقعی ماهانه و بازده مورد انتظار ماهانه برای هر ماه – شرکت محاسبه میشود. سپس بر اساس پورتفو بندی صورت گرفته بر اساس متغیر مدیریت سود شرکتها در طبقه تقسیم میشود و میانگین بازده غیرعادی ماهانه برای هر پورتفو در هر سال محاسبه میشود، در نهایت نیز برای محاسبه مجموع میانگین بازدههای غیرعادی ماهانه، مجموع میانگین بازده غیرعادی ماهانه برای هر پورتفو پس از تاریخ اعلان سود شرکتها محاسبه میشود.
۱-۱۱-۳- نحوه اندازه گیری خطای پیش بینی سود شرکتها
برای اندازه گیری این متغیر از تفاوت میان سود واقعی و سود پیش بینی شده شرکتها استفاده میشود.
۱-۱۲- ساختار کلی تحقیق
در فصل اول به بیان موضوع، اهمیت و اهداف پژوهش و همچنین ابزار و روش گردآوری اطلاعات پرداخته شد و فرضیهها و تعاریف عملیاتی متغیرهای تحقیق نیز ارائه شدند. فصل دوم به مبانی نظری تحقیق پرداخته و خلاصهای از تحقیقات داخلی و خارجی انجام شده در این زمینه در پایان فصل ارائه شده است. در فصل سوم به موضوع و روششناسی تحقیق پرداخته و توضیحات لازم در مورد جامعه، نمونه و آزمونهای مربوط و نتایج آن ارائه شده است. در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات پرداخته شده و نتایج مربوط به آزمون فرضیهها ارائه گردیده است. و بالاخره در فصل پنجم ارزیابی نتایج آزمون فرضیه ها، نتیجهگیری کلی، محدودیتهای تحقیق، پیشنهادهای کاربردی و پیشنهاد برای تحقیقات آتی ارائه شده است.
فصل دوم
مروری بر تحقیقات انجام شده
۲-۱- مقدمه
تصمیم گیری های اقتصادی نیازمند اطلاعاتی است که بتوان با کمک آنها منابع موجود و در دسترس را به گونه ای مطلوب تخصیص داد. یکی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری صحیح، اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم است که اگر به درستی فراهم و پردازش نشود، تاثیرات منفی برای فرد تصمیم گیرنده در پی خواهد داشت. بهر ه گیری از اطلاعات افشا شده و به عبارتی تصمیم گیری صحیح در بازار اوراق بهادار زمانی امکان پذیر است که این اطلاعات، به موقع، مربوط، با اهمیت و نیز کامل و قابل فهم باشد. چنانچه اطلاعات فاش شده، این ویژگی ها یا بعضی از آنها را نداشته باشد، بدون تردید ساز و کار کشف قیمت در بازار به درستی عمل نخواهد کرد و قیمت گذاری اوراق به شیوه ای مطلوب انجام نخواهد شد. وجود اطلاعات کافی در بازار و انعکاس به موقع و سریع اطلاعات در قیمت اوراق بهادار با کارایی بازار ارتباط تنگاتنگی دارد .افشای اطلاعات موجب بهبود سازوکار کشف قیمت ها و در نتیجه قیمت گذاری بهینه و افزایش امکان پیش بینی منطقی روند قیمت ها می شود. شفافیت، شاخص توان مدیریت در ارائه اطلاعات ضروری به شکل صحیح، روشن، به موقع و در دسترس است، به عبارتی شفافیت، منعکس کننده این مطلب است که آیا سرمایه گذاران تصویری واقعی از آنچه واقعاً در داخل شرکت روی می دهد دارند یا خیر )وطن پرست، ۱۳۸۷).
این در حالی است که سیستم حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی قادر به تهیه و ارائه چنین اطلاعاتی است به عبارت بهتر این سیستم می تواند اطلاعاتی را فراهم آورد که اشخاص ذی نفع و ذی علاقه به واحد های اقتصادی برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه لازم دارند. اهمیت و جذابیت چنین ادعایی موجب شده است تا در طول چهار دهه گذشته صاحبنظران بسیاری به آزمون آن بپردازند و شاخه جدیدی از پژوهش مبتنی بر بازار در حسابداری را تحت عنوان مطالعات ارتباط ارزشی معرفی نمایند (باغومیان، ۱۳۹۰).
بر اساس این نظریه ها که نظریه بازار کارا از دل آنها بیرون آمده است ،واکنش منطقی سرمایه گذاران موجب تعدیل قیمت اوراق بهادار برای رسیدن به ارزشهای واقعی (ذاتی) می شود.چنین مفروضاتی مبنای شکل گیری انتقادات به الگوهای غالب این نظریه ها قرار گرفت ،زیرا شواهد در دنیای واقعی به گونه ی دیگری بودند. فرضیات اقتصاد کلاسیک جایی برای احساسات انسانی و خطا های شناختی در تصمیم گیری های مالی باقی نگذاشته است شناخت اثرات همین احساسات و خطا ها در تحقیقات مالی و روندها ی قیمت و بازدهی در بازار های مختلف منجر به ایجاد جریانی درمدیریت مالی و سرمایه داری شد که به مالیه رفتاری شهرت یافت .در مدل های تئوریک اقتصادی و مالی، رفتار سرمایه گذاران و تأثیر شخصیت ها و قضاوت هایشان ثابت فرض شده، اما دربسیاری از مواقع رفتار سرمایه گذاران و فرهنگ تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در اوراق بهادار باعث ناآرامی بسیاری در بازارهای سهام شده استاوایل دهه ۷۰ میلادی نظریه بازار کارا به بیشترین کاربرد خود درمطالعات دانشگاهی رسیدبیشترمدلهای مالی درآن زمان به بررسی رابطه قیمت داراییها ومتغیر های کلان اقتصادی پرداختند که با بهره گرفتن از نظریه انتظارات عقلایی سعی در مرتبط کردن علوم مالی و اقتصادی در یک نظریه جذاب را داشتند. اما وجود برخی شواهد تجربی مانند اضافه بازده ناشی از اندازه شرکت و معکوس شدن روند ها در بلند مدت که توسط مدلهای رایج فرضیه بازار کارا قابل تبیین نبودند، زمینه ساز پیدایش نظریه هایی به نام مالیه رفتاری شد.
۲-۲- مدیریت سود
مبحث مدیریت سود در سالهای اخیر از زوایای مختلف توسط محققان حسابداری مورد توجه قرار گرفته است. بخصوص بعد از شنیدن خبرهایی دربارهی انجام موارد خلاف قاعده و عرف در حسابداری و به دنبال آن اعلان ورشکستگی شرکتهای بزرگ تجاری، مدیریت سود نزد استفاده کنندگان از اطلاعات مالی به ویژه سهامداران اهمیت بیشتری پیدا کرده است. به این دلیل که بعد از آشکار شدن اعمال مذکورغالباً ارزش سهام شرکت در بازار کاهش یافته و در حالت افراطی منجر به ورشکستگی واحد تجاری گردیده است. در اینجا به چند نمونه از این اثرهای خلاف قاعده و عرف اشاره میگردد؛
الف) ورشکستگی شرکتهای بزرگ تجاری از قبیل انرون[۱۹]، آدلفیا[۲۰]، ورلد کام[۲۱]، گلوبال کراسینگ[۲۲] و تایکو[۲۳] به دلیل اعمال مدیریت سود در حجم وسیعی اتفاق افتاده است. ورشکستگی شرکت انرون را اولین شکست بزرگ مالی در قرن اخیر و بزرگترین شکست در تاریخ اقتصادی دنیا از بدو تأسیس واحدهای تجاری بزرگ دانستهاند. ارزش سهام این شرکت در اواسط سال ۲۰۰۱ به شدت شروع به کاهش نمود و در دسامبر همان سال این شرکت رسماً اعلام ورشکستگی نمود و در این میان، سرمایهگذاران، بازار سرمایه و دنیای اقتصاد را مات و مبهوت نمود. موضوع به قدری مهم بود که در کنگره آمریکا مورد بحث قرار گرفت و مدیران ارشد شرکت و حسابرسان آن تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند.
ب) در سال ۱۹۸۸ پس از یک انتظار طولانی جهت ارائه صورتهای مالی، شرکت سان بیم[۲۴] در رابطه با عملکرد مربوط به سال ۱۹۷۷ اختلافی در حدود ۶۵% بین سود واقعی و سود گزارش شده خود اعلام داشت. این شرکت افزایش حیرت انگیز سود در سال ۷۷ را ناشی از انعکاس غیر واقعی مخارج حاصل از تجدید ساختار در سال ۱۹۶۶ و همچنین شناسایی نابهنگام درآمدها اعلام کرد.
ج) در سال ۱۹۸۸ ارزش بازار سهام شرکت سای بیس[۲۵] بیش از ۲۰% کاهش یافت. این امر هنگامی اتفاق افتاد که اقدام مدیران مبنی بر گزارش گمراه کننده و غیر واقعی میزان فروش شرکتهای تابعه ژاپنی افشا گردید. در قرارداد فروش عنوان شده بود که مشتریان میتوانند نرم افزارهای خریداری شده را بعداً و بدون پرداخت جریمه عودت دهند. همانطور که ملاحظه میگردد باز هم همانند موارد قبلی دستکاری سود عامل اصلی تمام مشکلات محسوب میشود.
۲-۲-۱- تعریف مدیریت سود
مدیریت سود در ادبیات حسابداری از موضوعات نسبتاً تازه و مورد توجه مدیران است که از ابتدای قرن بیستم با انجام تحقیقات مختلفی توسط صاحبنظران این رشته در خارج از کشور مطرح شده است. هر یک از تحقیقات از ابعاد خاصی و با عبارات متفاوتی نظیر دستکاری سود، هموارسازی سود و در نهایت مدیریت سود به موضوع پرداختهاند (رخشان، ۱۳۷۷،ص ۳۰).
با بررسیهای انجام شده در ادبیات دانشگاهی و حرفهای، از مدیریت سود تا کنون تعریف واحدی صورت نپذیرفته است و از دیدگاههای مختلف تعاریف متعددی بیان شده که به چند مورد مهم اشاره میشود؛
طبق تعریف شیپر[۲۶] مدیریت سود عبارت است از گزارشگری مالی جانبدارانه و همراه با سوء گیری که بر اساس آن مدیران از روی تعمد و با تصمیم قبلی، در فرایند تصمیمگیری مالی مداخله میکنند تا برخی منافع خاص را عاید خود سازند.
هیلی و واهلن تعریف زیر را از مدیریت سود ارائه کردهاند: «مدیریت سود زمانی اتفاق میافتد که مدیران از قضاوتهای شخصی خود برای گزارشگری مالی استفاده میکنند و در نتیجه در ساختار مالی تغییراتی به وجود میآید. این تغییرات در گزارشگری مالی موجب گمراهی افراد ذینفع در بارهی عملکرد بنگاه اقتصادی میگردد و یا روی پیامدهای ناشی از قراردادهای واحد تجاری که به ارقام حسابداری گزارش شده وابسته است، اثر میگذارد» (هیلی و واهلن،[۲۷] ۱۹۹۹).
از نظر اسکات (۱۹۹۷)، مدیریت سود انتخابی است که بر اساس سیاستهای حسابداری شرکت صورت میپذیرد تا شرکت به برخی از اهداف خاص مدیریت دست یابد ( اسکات،[۲۸] ۱۹۹۷).
از دیدگاه واتس[۲۹] و زیمرمن[۳۰] مدیریت سود یعنی اینکه مدیر آزادی عمل خود بر روی ارقام حسابداری را با فرض وجود یا عدم وجود محدودیتهای موجود در این زمینه به کار گیرد.
گوردن و همکاران در سال ۱۹۹۶ نیز نوشتند: «اگر زمانی مدیران روش خاصی از روشهای حسابداری را برگزینند و نوسانات سودهای گزارش شده کاهش یابد، نتیجه هموار سازی یا مدیریت سود است. آنها همچنین متذکر میشوند که مدیران در حدود قدرتشان که ناشی از آزادی عمل در چارچوب اصول و روشهای پذیرفته شده حسابداری است میتوانند:
الف) روی سود گزارش شده اثر گذارند.
ب) روی نرخ سود شرکت اثر گذارند (گوردن،[۳۱] ۱۹۶۶).
دیگئورگ[۳۲] و همکاران مدیریت سود را به عنوان نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی تصمیمات خاصی (از جمله برآورد روند سودهای قبلی برای پیشبینی سودهای آتی) تعریف میکند. به نظر ایشان، در واقع انگیزه اصلی مدیریت سود، مدیریت تصور سرمایهگذاران در مورد واحد تجاری است.
به طور کلی مدیریت سود به عنوان اقدامات آگاهانه به عمل آمده توسط مدیریت جهت رسیدن به اهداف خاصی در چارچوب رویههای حسابداری تعریف میشود. مدیریت نسبت به سایرین به اطلاعاتی دسترسی دارد که برای افراد دیگر قابل دسترسی نیست. در صورتیکه مدیران با بهره گرفتن از مدیریت سود قصد انتقال اطلاعاتی را داشته باشند که معرف واقعیات و ارزش واقعی واحد تجاری باشد، نمیتوان ایرادی برآن وارد دانست، اما نگرانی زمانی ایجاد میشود که هدف مدیران از مدیریت سود به عنوان عاملی برای گمراهی استفاده کنندگان از اطلاعات مربوط به عملکرد شرکت باشد.
مدیریت در انتخاب برخی از رویههای حسابداری اختیار عمل دارند. طبیعی است انتظار داشته باشیم که مدیران روشهایی را انتخاب میکنند که منافع و مطلوبیت آنها را حداکثر کند و یا باعث افزایش ارزش سهام شرکت شود.در مدیریت سود دو رویکرد قابل تصور است، که عبارتند از:
واکنش سرمایه گذاران به مدیریت سود در شرکت های پذیرفته ...